حسن حبيبي
آورده اند که "سقراط" !!! شبی بر بالین محمد جعفری ظاهر شد و بانگ برآورد که آهای همنشین ... ،چه در هم نشسته ای؟! "قم و اصحب"(یعنی برخیز و برو مصاحبه کن) با این سعید شاهسوندی .مگر نمیبینی که "این مظلوم بی دست و پا "!!! ُبیست وپنج سال است از بی تریبونی و بی میکروفونی !!! لالمونی گرفته و "حق سخن گفتن " ندارد.پس انصافت کو؟. دمکراسی ات کو؟ بلند شو.نترس.عجله کن .من هوایت را دارم.خودم برایت آدم پیدا میکنم که پشت سرت سینه بزنند. بعد به سراغ اسماعیل یغمائی رفت و گفت آهای اسماعیل این دریچه ات زردت به چه درد میخورد؟با شعر و نقاشی که دردی از ما دوا نمیشود.برو پشت این قضیه سعید شاهسوندی.برو بنویس که این"همنشین ... " خیلی خیلی "معتبر" است و اصلا" " یک مدعی العموم راستکار و درست کردارو شجاعی " است که هیچکس نظیرش را ندیده لذا " این هم حق همنشین است و هم حق سعید شاهسوندی وهم حق ماست که این بار از تریبونی که برای ما شناخته شده است و گرداننده اش همنشین را میشناسیم حرفهای سعید شاهسوندی را بشنویم". نگران نباش .این حرفها رنگش به دریچه ات هم میخورد.زرد زرد است.
بعد سری هم به عاطفه اقبال زد (نمیدانم همان" سقراط" بود یا یک" سقراط "دیگر) و برسر اونهیب زد که آهای . پس آنهمه الدرم بلدرم چه شد .یک کمپین راه انداختی و آنهمه سر وصدا کردی که آنهم سرش در گل رفت .اینهمه "کمپین ما" "کمپین ما" کردی که آخرش فقط یک نفر گیر ما آمد. پس تو چه خاصیتی داری .اینطوری نمیشود. بلند شو .بلند شو .این چرت و پرت ها را بگذار کنار و برای این قضیه توهم یک چیزی بنویس .اشکال ندارد کامنت بنویس .بنویس که چون "از حق سخن بدترین شکنجه گران و جلادان و جنایتکاران" دفاع میکنی، لذا مصاحبه همنشین با شاهسوندی خیلی هم خوب است . مگر آن دوست سابق " السبقونی" را یادت رفته .درست است که او "بدترین جلادان و شکنجه گران بود" ولی پس "حق سخن گفتنش" چه شد.
من اصلا یادم رفت به این اسماعیل هم بگویم که برود و یقه این علی اکبر اکبری را بگیرد و بگوید که " تو اصلا کی هستی و چی هستی " که امدی سراغ "بدترین جنایتکاران و شکنجه گران"، و یک گلوله در مغزش خالی کردی . .اصلا به چه حقی بدون حکم دادگاه !!! و "بدون حق سخن" اینکار را کردی." تو چکاره ای". ای خشن غیر دمکرات .حقت بود که بگیرند و تکه تکه ات کنند .البته بعدا اگر خواست برای جلوگیری از ابروریزی میتواند مطلبشُا حذف کند .کی به کی است.شتر دیدی ندیدی.
همانها که این را اورده بودند ،در ادامه آوردند که" سقراط "خیلی وقت پیشتر ها به این نتیجه رسیده بوده که باید به سراغ شاهسوندی برود .آخربعد از بیرون کشیدن مصداقی از آب نمک و لانسه کردنش ، وراه اندازی دسته سینه زن برای او از بین واماندگان و خناسان و کناسان و علم کردن گزارش 92 و93 ، حاصل همه این شد که خط فروپاشاندن شورا در گل رفت ، دیگر بدیهی شد که از این دیوانه تشنه بخون آبی گرم نمیشود . بهمین خاطر هم دوماه قبل به اسماعیل هوشیار ندا داد که در صفحه اش بنویسد" اما جناب ، همین رهبر ایده ئولوزیک... ،زمانیکه امثال ایرجها در خرابه ها بازی گل کوچک سر کیک یزدی میکرد ، درزندان بود !.. استحاله رهبر عقیدتی... درتوان اشخاصی مثل مصداقی نیست ! برای جابجایی یک وزنه 10 تُنی ، باید حتما از چراثقالی استفاده کرد که وزنش بالای 10 تن باشد تا بتواند وزنه را جابجا کند... ! نمیشود با یک وانت قراضه که هرلحظه آب و روغن قاطی میکند وزنه های چند تُنی را حرکت و جابجا کرد...! " یک جوجه فُکلی" را شاخ کرده اند که برای جناب رهبرعقیدتی زیرورو بکشد؟؟؟. آقای ایرج مصداقی برای زمین سیاست فقط علاقه شخصی دارند ، استعداد و توان لازم را ندارد . اوایل امیدوار بودم به آرامی یاد بگیرد ، ولی حالا کلا ناامید شده ام . نامه های تکراری سالیانه ، کارائی استحاله رهبر عقیدتی را ندارد و فقط جنبه اهرم فشار دارد .. مصداقی درعمل نشان داد و ثابت کرد که فاقد ظرفییت مکفی برای این کاراست." !تا انها که باید بفهمند ،بفهمند.
با این حال گوییا "سقراط "حسابی دچار دردسر شده است چرا که مصداقی کله خر تر ازاین حرفهاست و حاضر نیست به این راحتی کرسی اش را به کسی بدهد. لذا مصاحبه شاهسوندی را بایکوت کرد ونه تنها آن را در سایتش منتشر نکرد، که در هیچ کجا حتی به آن اشاره ای هم نکرد.در عوض به بعضی از ان سینه زنهای دور وبرش که از اوحرف شنوی هم دارند گفت که ضمن لگد پرانی واجب به مجاهدین زیر آب مصاحبه را بزنند.
اول سر و کله سعید جمالی پیدا شد.یک تودهنی به اسماعیل و عاطفه زد و نوشت " ما به «دستگیری» از کی برخواسته ایم؟ ایشان «ابن سبیل» نبودند که نیاز به فراهم کردن زمینه برای بیان حقایق و واقعیتها داشته باشند. ایشان دهه هاست که در اتوبان مدیا قرار دارند.."
بعد نوبت به م-ت اخلاقی رسید که بنویسد" چگونه ممکن است چنین رژیمی،از شخص شناخته شده ای با آن سابقه سازمانی،آن هم در صحنه"عریان نظامی" دستگیر شده(محارب مسلّح به سلاح کلانشینکف ارتش آزادیبخش سازمان مجاهدین) نه تنها از قصاصش بگذرد،بلکه با حفاظت(بادی گارد) وی را تا دم پلّه هواپیما بدرقه هم بکند ؟
ودر آخر منیژه حبشی وارد صحنه شد و در شهادتنامه ای دروغهای آشکار شاهسوندی در باره نحوه مجروح شدنش را لو داد ،و در آخرنوشت "برای همه ما...همراهی شدن یک مجاهد(حتی جدا شده) شناخته شده زندانی که در صحنه جنگ گرفتار شده،تا دم هواپیما با بازجو-شکنجه گر رژیم وفرستادنش به اروپا،لابد درراه رضای خدا، پذیرفتنی نیست"و در آخر برای رنگ ورو دادن به حنای بی رنگ مصدافی عز و لابه کرد که" افشای ...مسعود رجوی ..به همت مصداقی... پاسخگویی به یک نیاز تاریخی بود "
نمیدانم این عز و لابه ها بود یا کلا ترس و نگرانی از گلاویز شدن شغالان و کفتاران ولایت وبهم ریخته شدن دکان دونبش وزارت اطلاعات در خارجه ، که "سقراط "مصلحت را در این دید که همنشین را سراغ مصداقی هم بفرستد .ُحاصل یک مصاحبه دیگر ،اینبار با مصداقی بود .مصاحبه ای که البته به گفته دوست و دشمن نه تنها از "سقراط "دردی دوا نکرد ، که میرود تا در آینده نزدیک گرفتاری های زیادی هم برای خط جدیدش به بار بیاورد .
خدارحمت کند البته ، مرحوم سقراط را .حتما که ازلق لق زبان این خودفروخته شیرین عقل ، دائما تنش در گور میلرزد .بخصوص که نام بلند اورابه نجاست اخوندی الوده میکند. بیچاره دستش از این دنیا کوتاه است وگرنه خودش حتما حق این حقه باز را کف دستش میگذاشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر