جمعه، آذر ۰۸، ۱۳۹۸

عرصه سیمرغ - نکیسا بامداد

در کرانه های خونین و تب دار تابستان ۱۳۶۷ فرزندان خورشید از نسل مجاهدین خلق ایران اما اسیر دیو
جماران، در آزمایشی شکوهمند و هدفدار در یک انتخاب ناگزیر بین مرگ و زندگی در اوج بی رحمی و شقاوت قتل عام شدند.
قتل عامی که در ردیف هولوکاست معرفی شده است. جرم قتل عام شدگان، زدن دست رد به سینه خمینی و دژخیمانش بود که بی باک و گردن فراز در انتخاب بین زندگی با پذیرش ندامت و بندگی و یا انتخاب بین کلمه مجاهد و منافق، مجاهد را برگزیدند و به همین خاطر غرورآفرین سربدار شدند. به این ترتیب در یک بزنگاه تاریخی و سیاسی نام بلند مجاهد خلق را با مقاومتی حماسی و پرشکوه به خون خود آذین بستند و نشان دادند که خورشیدِ در اسارت هم خورشید است و این چنین یک رخداد تراژدیک را به برگی سرخفام از تاریخ سیاسی میهن مبدل نموده و دژخیمان و آدمکشان خمینی جنایتکار را تا ابد خوار و سرافکنده ساخته و ژرفای عشق و ایمانشان به آزادی و سازمانشان را ترسیم نمودند.
دژخیم جماران سرمست از کشتار سرسخت ترین مخالفانش می پنداشت که نسل مجاهد خلق تمام شده است غافل از اینکه خون سرخ این شهیدان در رگ های مجاهدین و وجدان بشریت همچنان خواهد جوشید و تا روز اجرای عدالت هیچ یک از آمران و عاملان این جنایت از آن خلاصی نخواهند داشت و مهمتر آنکه مقاومت ایران در طی همه این سال ها هرگز در برابر این جنایت خاموش نبود و با پیگردهای مستمر در بستر ارتباطات قوی تشکیلاتی و مردمی، با برگزاری دادگاه ها در کشورهای مختلف، نشر اخبار قتل عام در نشریه مجاهد، ایران زمین و سایر نشریه های خارج کشوری سازمان، سیمای مقاومت و رادیو صدای مجاهد و مجامع بین المللی لحظه به لحظه تمامی جنایات آخوندی را بر آنتن خبرگزاری ها می نشاند. اما فاشیزم دینی طی سه دهه گذشته برای جلوگیری از جوشش خون این شهیدان بویژه در پناه سیاست مماشات تلاش های فراوانی به عمل آورده است که به موارد مهم آن در زیر اشاره می شود:

۱- مخفی نگه داشتن جنایت از طریق ایجاد جو ارعاب و سرکوب
از مهمترین تلاش رژیم طی سال های گذشته فعالیت گسترده برای پنهان نگه داشتن این قتل عام بود که آنرا از طریق ایجاد جو ارعاب و سرکوب خانواده های قتل عام شدگان به پیش می برد تا به خیال خام خودش اسناد و مدارک و دستنوشته ها و پیام های آن عزیزان از بین برود. پیکر بی جان این قهرمانان را دزدید و در گورهای دسته جمعی شبانه و مخفیانه بدون دادن آدرس محل دفن آنان به خانواده ها و با زیر پا گذاشتن همه قوانین شناخته شده انسانی و مذهبی و بین المللی دفنشان کرد به این تصور که این حماسه را به تاریکخانه تاریخ بسپارد.
وقتی ترفندهای رژیم در این زمینه ناکآرآمد شد با زمینه سازی های جدیدی توسط عوامل و مزدورانش درصدد به انحراف کشیدن اذهان داخلی و بین المللی از این جنایت ضد بشری برآمد.

۲- مرتبط دانستن این قتل عام با عملیات فروغ جاویدان
در حالیکه به گواهی همه زندانیان، رژیم از موضع ضعف و درماندگی در مقابل نسل مجاهد بویژه بعد از تشکیل ارتش آزادیبخش در سال ۶۵ تصمیم به این جنایت گرفته بود و قتل عام هیچ ربطی به عملیات فروغ جاویدان نداشت ولی رژیم و لابی هایش تلاش می کنند که این کشتار را به واکنش رژیم به عملیات فروغ جاویدان که لرزه سرنگونی را بر آخوندها افکند نسبت بدهند و رژیم را از این جنایت علیه بشریت در ببرند و مجاهدین را مقصر این کشتار معرفی کنند اما با در نظر داشتن ادامه قتل عام مجاهدین، کشتار نیروهای غیرمذهبی و غیرمجاهد و مارکسیست که هیچ نقشی در عملیات فروغ جاویدان نداشتند بطلان این استدلال سخیف را ثابت می کند.

۳- ایجاد تشکیک در آمار قتل عام شدگان
این ماموریت از همان آغاز به تواب مصداقی واگذار شد. کسی که در زندان به گفته خودش تواب شد و در بازجویی ها نزدیکترین دوستان و حتی نامزد خودش را لو داد که منجر به اعدام آنان گردید و در ادامه همکاری با گروه ضربت برای شکار مجاهدین به بیرون فرستاده می شد و در سرفصل قتل عام ۶۷ نیز انزجارنامه نوشت. او تلاش دارد با به زیر علامت سوال بردن تعداد قتل عام شدگان که از سوی سازمان مجاهدین اعلام شده بود (و از جانب برخی از ریزشی های رژیم حتی بیشتر هم ذکر شده بود) ایجاد تشکیک درباره گزارش ها و افشاگری ها و دادگاه های مردمی و اقدامات مجاهدین در رابطه با قتل عام سال ۶۷ کند تا توجهات را از جنایت هولناک قتل عام به آمار قتل عام شدگان منحرف سازد.
وزارت اطلاعات تصور می کرد می تواند با پر کردن دست مصداقی و پشتیبانی از وی او را مدافع خون قتل عام شدگان جا بزند تا یک سازمان و تشکیلات انقلابی همچون سازمان مجاهدین را دور بزند غافل از اینکه خون این شهیدان صاحب دارد و یک سازمان و تشکیلات انقلابی بزرگ پشتوانه خون شهیدان است.
رژیم که بارها از حربه اسلام علیه اسلام و انقلاب علیه انقلاب استفاده کرده بود حالا دورخیز کرده تا بوسیله یک تواب از حربه قتل عام علیه قتل عام استفاده کند. از اینجاست که ایستادن در برابر این توطئه به عنوان بخشی از مبارزه با رژیم آخوندی ضرورت پیدا می کند. در واقع افشای ایرج مصداقی جدای از افشای رژٰیم آخوندی نیست چونکه از یک جنس هستند ولی مصداقی تلاش می کند ماهیت واقعی امروز خود را در زرورق «فعال سیاسی» و «زندانی سیاسی سابق» بپیچد و پنهان کند.

۴- توصیه به فراموشی سپردن قتل عام ۶۷
وزارت اطلاعات، بعد از قیام سال ۸۸ و همزمان با گسیل برخی از اصلاح طلبان وزارتی به خارج کشور مانند ابراهیم نبوی، آنها را با سناریوهای مشخص علیه مجاهدین بسیج کرد. ابراهیم نبوی در مصاحبه با دهقانپور مجری وقت صدای امریکا با وقاحت گفت:”آقا دهه ۶۰ که سی سال ازش گذشته دیگه اصلا کسی یادش نیست. سال ۶۷ را، اصلا به یاد کسی نیار اون سال ها رو ولش کن تمام شد و رفت ... » که با طنین فریادهای نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم ایرانیان این طرح وزارت اطلاعات هم سوخت و از دور خارج شد.
مصاحبه با سعید شاهسوندی و مصداقی و برخی از مزدوران دیگر در رادیو تلویزیون های فارسی زبان مانند بی بی سی در مورد قتل عام و تلاش برای مینیمزه کردن و هدایت آن به سمت دلخواه وزارت اطلاعات از دیگر تلاش های شکست خورده وزارت اطلاعات بود. آن خون های پاک به هیچ مزدور وزارت اطلاعات و هیچ شارلاتانی اجازه کوچکترین سواستفاده را برای هیچ زمانی نخواهد داد. هیچکس تا ابد قادر نخواهد بود خون شهیدانی که پای یک آرمان مقدس ریخته شده را کمرنگ، مصادره و یا از دست صاحبان اصلی آن برباید.

۵- اوج گیری جنبش دادخواهی
خانم مریم رجوی در سال ۹۵ همزمان با اوج گیری اعتراضات داخلی از یک طرف و ضربه به سیاست مماشات از طرف دیگر جنبش دادخواهی را اعلام کرد که در مدت کوتاهی به یک جنبش بین المللی تبدیل شد.
در چنین بستری پس از یک تاخیر ۳۰ ساله انتشار فایل صوتی آقای منتظری بار دیگر باعث شد قتل عام سی هزار زندانی در سال ۶۷ اوجی تازه بگیرد و گوشه های جدیدی از این جنایت بی سابقه را برملا کند که زنده یاد خانم عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد ایران آنرا در گزارش خود به شورای امنیت وارد کرد. این یک موفقیت بزرگ برای مقاومت ایران و مردم ایران بود.
رژیم جنایتکار آخوندی که طی سال های گذشته قافیه را بر خود تنگ می دید بار دیگر برای مقابله و ادامه سانسور خبری، مزدورانش را به صحنه فرستاد تا کارزار قتل عام ۶۷ را از مسیرش منحرف و یا کند سازد. اصلی ترین وظیفه ایرج مصداقی در خارج از کشور همین موضوع بوده است.
ایرج مصداقی همان توابی که از سال ۶۰ سوار بر ماشین پاسداران و کمیته چی ها، به عنوان عضو دستگاه سرکوب، برای شکار و دستگیری مجاهدین به خدمت وزارت اطلاعات درآمده بود اکنون در ادامه خدمتگزاریش در خارج کشور با سوار شدن بر ماشین های گشت و قطار سیاسی وزارت اطلاعات، همان نقش را به شکل دیگری بازی می کند.
تشویق به توبه و تواب سازی و انزجار نویسی در زندان، دفاع از تئوری تسلیم طلبانه و ذلیلانه در مقابل جلاد، تلاش اطلاعاتی پیگیر برای پیداکردن مسعود رجوی تحت عنوان «مسعود رجوی کجاست»، تلاش برای جداکردن مجاهدین از اشرف و آلبانی، تشویق نفرات مختلف برای رفتن به سفارت رژیم جنایتکار آخوندی در عراق، تلاش برای درست کردن سناریوی «درگیری درونی بین مجاهدین» برای دربردن جنایت خامنه ای و مالکی در قتل عام دهم شهریورماه اشرف، نسبت دادن قتل و سوزاندن صورت مزدورِ راه بلد این حمله به مجاهدین، درست کردن حساب های مجعول به نام اعضای شورا، دلخوری از انتقال امن مجاهدین از لیبرتی به اشرف سوم در آلبانی، داشتن کینه خمینی گونه نسبت به مسعود رجوی و مجاهدین، اظهار ناراحتی از اینکه چرا طی سال های گذشته فقط ۶ مجاهد اعدام شده است با نتیجه گیری دموکرات شدن رژیم ولایت فقیه و اینکه مجاهدین دیگر تهدیدی برای رژیم نیستند، استفاده از کلمات و فرهنگ آخوند پورمحمدی و رازینی از عاملان قتل عام در مورد مجاهدین از جمله “فرقه» خواندن مجاهدین، وجود شکنجه و اعدام در مجاهدین و ... در ادامه سوار بودن او در ماشین گشت سیاسی وزارت اطلاعات تا همین امروز می باشد.

۶- شگرد جدید اطلاعات آخوندی
وزارت اطلاعات همزمان با اوج گیری جنگ گرگها، در یک طرح جدید برای سفیدسازی برگ سوخته اش یعنی ایرج مصداقی دست به توطئه جدیدی می زند. یکی از مهره های جنایتکار قتل عام به نام حمید نوری (عباسی) درسوئد دستگیر می شود. ایرج مصداقی به فرموده، وارد این پرونده شده و با هوچیگری و شارلاتانیسم نوع آخوندی، تلاش می کند با انحصاری کردن ورود به پرونده حمید نوری همه را سوار قطار وزارت اطلاعات بکند که خودش رانندگی آن را به عهده دارد. بنابراین بیرون انداختن ایرج مصداقی از پرونده حمید نوری (عباسی) که اکنون در بازداشت پلیس سوئد می باشد یک وظیفه انقلابی و در راستای دادخواهی خون قتل عام شدگان ۶۷ برای رسیدگی جدی عاری از هرگونه زد و بند ضروری می باشد.
مصداقی از یک طرف بارها در مصاحبه با تلویزیون وزارت اطلاعات (میهن تی وی) خودش را یک فرد تنها در حد یک تحلیلگر معرفی می کند ولی وقتی به حمید نوری می رسد صحبت از تیم و دوستانم می کند! او در مصاحبه با کیهان لندن مدعی می شود که هزینه های این پروژه را دوستانم تامین می کنند و حاضر به معرفی آنها نیستم! یعنی می خواهد بگوید گمنام هستند؟!
با کمی دقت به سیاست و خط رژیم طی سال های گذشته در مقابله با تنها آلترناتیو دموکراتیک و مردمی و مجاهدین خلق ایران متوجه می شویم رژیم برای پیش بردن سیاست هایش علیه دشمن اصلیش از هیچ جنایتی فروگذار نمی کند.
در مقایسه با سناریوهایی چون بمبگذاری حرم امام رضا به نام مجاهدین تا کشتن کشیش های شریف مسیحی و قطعه قطعه کردن آنان فقط برای مقصر جلوه دادن مجاهدین تا برپا کردن بلوا و آشوب در مکه و به خاک و خون کشیدن آن به نام مجاهدین تا پیشنهاد ۱۵۰ میلیون دلار رشوه به وکیل صدام حسین و یا بمباران حلبچه را به گردن مجاهدین انداختن مشخص است که سناریوی استفاده از کارت حمید نوری در دعواهای باندی و جناحی، یک صدم هم به حساب نمی آید.

۷- کمرنگ کردن مرزهای سرخ مقاومت با مزدوران شاه و شیخ
بخش دیگری از خط وزارت اطلاعات که از طریق ایرج مصداقی طی این سال ها به پیش می رود کمرنگ کردن مرز سرخ بین مقاومت سرخ فام و عوامل شیخ و شاه و قاتلان مردم ایران بوده است. (بویژه در زمینه قتل عام شدگان سال ۶۷). نگاهی گذرا به عملکردهای مصداقی (البته نه ادعاهایش) این موضوع را به خوبی اثبات می کند.
تماس با مزدور غلامحسین بلندیان، معاون وزارت کشور در دوران وزارت آخوند مصطفی پورمحمدی از عاملان قتل عام، تماس تلفنی با مجید قدوسی از شکنجه گران زندان اوین و از عوامل اجرایی دست اندر کار قتل عام، به طورعلنی و آشکار تلاشی است برای برداشتن مرز بین قربانی و جلاد (که می تواند حکایت از استمرار رابطه او از دوران زندان تا کنون نیز باشد). در گذشته موارد متعدد دیگری هم بوده که بازجویان زندانیان و یا توابین را برای جاسوسی و نفوذ در خارج کشور مورد استفاده قرار داده و قرارشان را از همانجا چفت می کرده اند.
 به صحبت های مصداقی با بلندیان گوش کنید، در طول صبحت هایش با قاتلان وی نیشش تا بنا گوش باز است، آنچنان دوستانه و رفیقانه با بلندیان دم خور است که گویی با فامیل و دوست صمیمی اش راجع به یک موضوع خنده دار صحبت می کند، به طوری که بلندیان او را به ناهار دعوت می کند. با قدوسی به لحن بسیار مسخره ای توام با خنده از او دعوت می کند که در دادگاهی شرکت کند و از خودش دفاع کند!؟ و این درحالی است که هرگز هیچ رابطه مسالمت آمیزی بین جلاد و قربانی نیست. ولی مصداقی می خواهد این فرهنگ را جا بیندازد که سر میز ناهار کنار جلاد و شکنجه گر می توان نشست و با او خندید و صحبت کرد و قبحی وجود ندارد و آن جنایات را هم می توان نادیده گرفت.
کدام مدافع حقوق بشر می‌تواند اینگونه به لوث کردن و تخریب ارزش ها بپردازد و مرز سرخ های مبارزه را در میان دیگران مخدوش کند؟ کدام قربانی و زندانی شکنجه شده حاضر است مرز بین جلاد و قربانی را درهم بریزد؟
شرکت در یک برنامه مشترک تلویزیونی با یک مزدور شناخته شده وزارت اطلاعات به نام مسعود خدابنده که قبلا مصداقی در تاریخ اول خرداد ۹۸ در تلویزیون سعید بهبهانی او را «یک چهره امنیتی رژیم» معرفی کرده بود را چگونه باید تحلیل کرد؟!
انجام مصاحبه با یک عضو تیم ساواک شاه که کارش شکار مجاهدین و فداییان بود، به نام پرویز معتمد تحت عنوان «جنگ و گزیز ساواک با چریک افسانه ای حمید اشرف» هدفی جز این نداشت که از زبان این قاتل بنویسد: «خشونت، خشونت می آورد» و این تز را جا بیندازد و جای ظالم و مظلوم و قاتل و قربانی را عوض کند. این همان تزی است که سال هاست لابی های رژیم دلیل خشونت و سرکوب این رژیم وحشی را مقاومت و دفاع مجاهدین ازخودشان معرفی می کنند که در سال ۶۰ دست به دفاع مسلحانه از خودشان زده بودند، در حالیکه در همین قیام آبان ۹۸ صحت خطوط استراتژی مجاهدین توسط مردم در کف خیابان ها در بیش از ۱۶۵ شهر شورشگر به اثبات رسید.
حال آنکه موضع گیری های غلیظ مصداقی علیه خامنه ای (نه باند اصلاح طلب رژیم) که از موضع دود و دم و گل آلود کردن آب جهت ماهیگیری برای وزارت اطلاعات می باشد کسی را نمی فریبد.

نقطه آغاز کجاست؟
هیچکس یک شبه، به این درجه از مزدوری نمی رسد. او شغل کثیف همکاری با اطلاعات آخوندی را از دوران قتل عام با خودش در پیش گرفته است. او در کتابش وقتی روزهای آخر قتل عام را ترسیم می کند، برای ماست مالی کردن این تعهد نوشته است: «بعضی اوقات ناصریان نام کسانی را که نزدیک دادگاه بودند پرسیده و آنها را به دادگاه می برد. برای کسی که نوشتن انزجار را پذیرفته بود (که مصداقی خودش بارها اعتراف کرده است که پذیرفته و نوشته است) رفتن به دادگاه می توانست خطرناک باشد. چرا که ممکن بود مساله همکاری اطلاعاتی را پیش بکشند و این به منزله ی پایان کار بود.» - کتاب نه زیستن و نه مرگ، جلد سوم صفحه ۱۶۳
سپس ادامه می دهد: “من و "م - پ" نیز معجزه آسا از مرگ رهیده بودیم. امروز تکیه ی اصلی هیئت روی همکاری اطلاعاتی بود». - همان کتاب صفحه ۱۷۷
حالا روشن می شود که نقطه آغاز کجاست و مصداقی چه مراحلی را باید طی کرده باشد تا به این نقطه رذالت و مزدوری رسیده باشد.
رژیم ملایان همواره با مکانیسم های خاص آخوندی که بر اساس مکر و فریب و دروغ بنا شده خطش را پیش می برد و با همین مکانیسم خبرگزاری ها و افراد و جریان های بسیاری را عضوگیری کرده و به خدمت می گیرد تا قتل عام ۶۷ را علیه صاحب خون های آن یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران بچرخاند.
همچنان که رژیم در سال های ۷۰ به بعد تلاش کرد از طریق مزدورانی مانند: کریم حقی و شمس حائری و ... برگ حقوق بشر را علیه سازمان مجاهدین برگرداند و در این مسیر به هر دروغ و دغلی متوسل شد اکنون بار دیگر وزارت اطلاعات، خام خیالانه تلاش می کند که همین خط را علیه مجاهدین درباره قتل عام سال ۶۷ با کارگردانی مصداقی می تواند به پیش ببرد.
بنابراین هر کس و یا هر جریانی، هر خبرگزاری و یا رسانه ای درباره قتل عام سال ۶۷ حرف بزند ولی از سازمان مجاهدین و شهدایش که اصلی ترین صاحب آن هستند نام نبرد و یا بخواهد آنرا دور بزند بدون شک در حال خوشرقصی برای اعضای جنایتکار هیات مرگ است و به یقین، مطابق میل آنها عمل می کند. به این ترتیب مردم و مقاومت ایران این خیانت را هرگز نخواهند بخشید و روزی نخ وصل این گونه اقدامات خائنانه رسوا و آشکار خواهد شد.
در جریان دستگیری حمید نوری (یا عباسی) ایرج مصداقی وارد صحنه شده و مدعی شده که او این مزدور را طی یک عملیات جیمزباندی و چند وجهی توانسته توسط پلیس سوئد دستگیر کند تا با پوش دفاع از زندانیان سیاسی و قتل عام شدگان خط وزارت اطلاعات را پیش ببرد.
او در منبر هفتگی اش در تلویزیون وزارت اطلاعات سعید بهبهانی، دستگیری حمید نوری را با دستگیری روح الله زم مقایسه کرده و آنرا حتی پیچیده تر دانسته!؟ و احمقانه تر آنکه آنرا مهمتر از دستگیری آیشمن بوسیله اسراییل معرفی می کند! راستی چرا او کار خودش را با سیستم های اطلاعاتی شناخته شده ای مثل اسراییل مقایسه و بزرگتر جلوه می‌دهد؟! این پیام برای کیست؟ درست است که او بسیار خودشیفته می باشد ولی همه این داستان را با خودشفتگی و حماقت نمی توان تفسیر کرد، بلکه او خودش را می خواهد نماینده یک سیستم اطلاعاتی قویتر از اسراییل هم نشان بدهد. مصداقی بارها از سیستم اطلاعاتی قوی ملاها صحبت کرده است و تا بخواهید آن را بزرگ جلوه داده است.
واقعیت چیست؟
واقعیت این است نام شهیدان تابستان ۶۷ بر سینه تاریخ ایران هک شده است. آنها با عشق به سازمان مجاهدین و رهبری آن در راه آزادی مردم ایران جان پاک خود را فدا کردند و حتی بسیاری از آنان در آخرین کلامشان به سازمان مجاهدین و مسعود درود فرستادند و با گامی استوار مرگ را بر ندامت و سازش ترجیح دادند و شک نیست که هویت سیاسی و تعلق سازمانی آنان مجاهد خلق است. بنابراین دست کثیف خائنان و جنایتکاران از خون شهیدان قتل عام ۶۷ کوتاه باد و باید گفت:
«ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست» «عِــــرض خود می بری و زحمت ما می داری»
بنابراین هراس آنان از دستآوردها و پیروزی های سازمان مجاهدین بسیار قابل فهم است زیرا با سرنگونی نظام آخوندی و با برافتادن پرده ها، کارنامه کثیف و خائنانه این دست از مزدوران بر همگان آشکار خواهد شد. تجارتخانه بسیاری که با پوش «فعال حقوق بشر» و «زندانی سیاسی سابق» همچون زالو از خون شهیدان و مردم ایران ارتزاق می کنند فرو خواهد پاشید.
جنایتکاری مثل حمید نوری همچون دیگر جنایتکاران که سال ها قبل از مصداقی، بارها توسط سازمان مجاهدین خلق ایران افشا شده اند محاکمه خواهند شد اما آنچه ما در انتظارش هستیم فرا رسیدن محاکمه یکایک سران حکومت آخوندی و پادوها و عوامل و عناصر خائن است که هر یک پرونده ایی قطور از جنایت و خیانت در حق مردم ایران دارند.
 بی گمان شعله های خشم جوانان و کانون های شورشی در کف خیابان های ایران که این روزها به خوبی شاهد آن هستیم و تا کنون بیش از سیصد گل سرخ و هزاران تن مجروح تقدیم آزادی مردم ایران کرده اند سرانجام استبداد مذهبی را به زیر خواهد کشید و آن روز شاهد محاکمه تمامی خیانتکاران و جنایتکارانی که ۴۰ سال روزگار مردم ایران را تلخ و تباه کرده اند خواهیم بود و به یقین آن روز بسیار نزدیک است.

جمعه، آبان ۲۴، ۱۳۹۸

ماجرای دژخیم بازداشت شده در سوئد

جنگ گرگها و «شو» اطلاعات آخوندها برای سفیدسازی برگ‌های سوخته علیه جایگزین دمکراتیک
خلع ید از ایادی رژیم در پرونده حمید نوری لازمة هرگونه رسیدگی جدی قضایی و عاری از زد و بند است

- آخوند دژخیم محمد مقیسه ای(ناصریان): همین جمعه به او گفتم نرو... گفتم اصلاً این دسیسه است.تو را میکشانند آنجا دستگیرت میکنند
- یک خلبان ایرانی آنجاست، مشکل خانوادگی با یک زنی داشته، طلاق داده، آنجا توی دادگاه گفته حمید نوری فلان و بهمان ...خودش(حمید نوری) گفت که اون علیه من یک حرفهایی زده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی علیه من زده... این (حمید نوری) با آن خانمه که طلاق گرفته بود فامیل بودند و شوهره به پلیس داده ...
- آخوند سردژخیم علی رازینی رئیس شعبه ۴۱ دیوانعالی رژیم: دستگاه قضایی ما با خونسردی و خیلی آرام اعلام میکند که ایشون در گذشته و در سه دهه قبل از این، در فلان ارگان کارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نمیتوانند روی این مانور بدهند...چیزی بارش نیست

سپاه پاسداران در ۲۲ مهر ماه گذشته اعلام کرد که اطلاعات سپاه در یک «عملیات پیچیده چند وجهی» توانسته است روح الله زم را فریب داده و “به داخل کشور هدایت و بازداشت کند».
در کمتر از یک ماه تواب تشنه به خون (ایرج مصداقی) به صحنه آمده و در ۱۹ آبان ادعا میکند در یک «عملیات پیچیده چند وجهی» موفق شده است یکی از متهمان تراز اول قتل عام ۶۷ را در محدوده قضایی اروپا دستگیرکند لیکن چون “مقید به حکومت قانون» است «تا تفهیم اتهام به شخص متهم و جهت حفاظت از کرامت انسانی او» از دادن اطلاعات بیشتر معذور است!
همزمان تواب خودشیفته در همان روز در فیسبوک خود در یک دروغ ابلهانه و مضحک ادعا میکند: «فرقه رجوی به دستور شخص وی پس از مطلع شدن از پیروزی بزرگ عملیات ”دادخواهی ۶۷“ تلاشهای زیادی برای مخدوش کردن این عملیات به خرج داده است. در آخرین تلاش نماینده پلید این فرقه ضمن تماس با یکی از وکلای پرونده تلاش کرده است چهره من را به زعم رهبر این فرقه پلید مخدوش کند که پاسخ مناسب و شایسته را دریافت کرده است». این به وضوح استفاده ناشیانه از تاکتیک «آی دزد، آی دزد» برای در امان ماندن از افشای بعدی است.
 بلوف و لاف زدن مأمور چند وجهی، تا چهارشنبه ۲۲ آبان که دادگستری سوئد طبق قانون برای رسیدگی و تصمیم گیری در مورد ادامه بازداشت معین کرده بود، بی‌دریغ از حساب «کرامت انسانی» دژخیم ادامه می‌یابد. سپس ایرج مصداقی به صحنه آمده و در بی‌بی‌سی فارسی کباده می‌کشد و می‌گوید: «در هر صورت ما هم منابع خاص خودمان را داریم! اگر نظام اسلامی مدعی است که در یک عملیات پیچیده و چند وجهی روح الله زم را به عراق کشوند و دستگیر کرد، بایستی بدونه که انگیزه ما برای پیگیری جنایت علیه بشریت به مراتب بیشتر از انگیزه جنایتکاران برای جنایته».
بنظر میرسد در مرحله پایانی رژیم، جنگ گرگها بالا گرفته و به چنین «شو» های اطلاعاتی راه میبرد که با سوءاستفاده از خون شهیدان، قبل از هر چیز در خدمت سفید سازی برگهای سوخته، علیه جایگزین دمکراتیک است. بخصوص که در اثر تلاشهای بی وقفه رئیس جمهور برگزیده مقاومت کار جنبش دادخواهی در سالهای اخیر بالا گرفته و رژیم بیش از هر زمان نیازمند مقابله و فرو بردن آن در آب گل‌آلود است.
اظهارات آخوند دژخیم محمد مقیسه ای رئیس حمید نوری در گوهردشت و سر دژخیم آخوند علی رازینی در فردای دستگیری حمید نوری در سوئد زوایا را روشن میکند .
۱- مقیسه ای میگوید که پلیس و اطلاعات و دادگاه در سوئد از قبل از طریق یک خلبان ایرانی (شوهر دخترخوانده مطلقة حمید نوری) از قضایا مطلع بودند.
۲-مقیسه ای به شدت با سفر کارمند خود در زمان قتل عام به سوئد مخالف بوده اما بازیگران دیگری در رژیم موضوع را مینیمیزه نموده و به نوری اطمینان خاطر میدادند.

اظهارات مقیسه ای و رازینی
در نوار صوتی که کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت ایران در اختیار دارد، مقیسه ای (رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی) میگوید: «بهش گفتم نرو ها، همین جمعه بهش گفتم نرو، خودش هم دوزاریش افتاده بود خوب، آمد و گفت که من احتمالا دستگیر بشم اینا، گفتم پس برای چی داری میری.
گفتم بهش، چند بار البته رفته بود ولی کاری بهش نداشته بودند، هرسال یک ده روزی میرود آنجا، یک اختلافی با کسی داشت، او شکایت کرده بود. گفتم نرو، برای چی داری میروی، گفتم اصلا این دسیسه است.تو را میکشانند آنجا دستگیرت میکنند ها .
آره یک خلبانی از ایرانی ها آنجاست، مشکل خانوادگی با یک زنی داشته طلاق داده، آنجا تو دادگاه آنجا گفته که مثلا حمید نوری فلان توی نظام فلان و بهمان اینها، داشت نقل میکرداین حرفها تعجب کردم گفت دادگاه مطرح شده، بعدا آن یارو توی گزارشش علیه این نوشته که این جزو گروه های سرکوب وفلان واینها سر ایران اینها
این اختلاف خانوادگی بوده،یک زن و شوهری که طلاق گرفته بود از شوهرش واینها وبعدش آن زنه تقریبا این آقا واسطه ای بوده برای ازدواج آنها قبلا اینها، یک بچه ای هم دارند، قضیه شان اینطوری بوده، خودش گفت که اون علیه من یک حرفهایی زده مرده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی علیه من زده،
کارمند بود، کارمند، کارمند، و مدیر دفتر من بود، کارمند بود در دادگاه انقلاب قبلاً در سال شصت و بحبوحة منافقین اینها.
تا الان ۱۰ بار رفته بود و هیچ کاری نداشتند. مرتب به کشور های خارجی میرفت و منعی وجود نداشت
این همسرش که زنی طلاق داده بوده و اختلاف داشتند با همدیگر. این با ان خانمه که طلاق گرفته بود فامیل بودند و اینها شوهره به پلیس داده اینها . این آقا، آره مثلاً پدر خوانده این خانم، مثلا در نظام فعاله...» 


اما رازینی رئیس شعبه ۴۱ دیوانعالی رژیم که در دوران قتل عام مجاهدین ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح رژیم را بر عهده داشته است میگوید: «ببینید، مثلاً اهمیت اطلاعاتشان چقدر بوده ؟ هر چه فکر میکنم، چی گیرشان آمده؟ مثلا اطلاعات بالایی دارد؟ یا مثلاً یک بازجویی بوده در اوین سال شصت، مثلا چی ازش در میآید؟ چیزی در نمیاد که، اطلاعات سوخته.
مدرک میخواهد، این مدرک میخواد، یعنی اعلام میکنند فرض کنید دستگاه قضایی ما با خونسردی و خیلی آرام اعلام میکند که ایشون در گذشته و در سه دهه قبل از این در فلان ارگان کارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نمیتوانند روی این مانور بدهند،اگر یک سمتی چیزی داشته باشه
حالا مثلاً یک بازجویی که پرونده های محدودی از رده های پایین دستش بوده، آن موقع هم یادتان است که چیزها چطور بوده دیگه دادسراها و شعب اش اینا، خیلی اینها اختیارات قضایی به آن صورت نداشتند، در واقع ابزار تحقیق بوده، چیزی بارش نیست، نه اطلاعاتی داره که سیستم اطلاعاتی ازش استفاده کنه ....».

سوابق دژخیم حمید نوری (عباسی)
۲۰ سال پیش در نشریه مجاهد به تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۷۸ در ویژه نامه یازدهمین سالگرد قتل عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی حمید عباسی در لیست اسامی دست اندرکاران و شکنجه گران در جریان قتل عام معرفی شده است.
سازمان مجاهدین خلق ایران همچنین در مرداد ۱۳۷۸ در کتاب«قتل عام زندانیان سیاسی» پاسدار دژخیم حمید عباسی را با جزئیات افشا کرده است (صفحات ۱۹۳-۲۵۸-۲۶۹-۲۷۰-۲۷۲-۲۷۸ ). در معرفی دژخیم، از جمله آمده است: “وی از پاسداران سالن۶ اوین بود که نقش اساسی در سرکوب زندانیان داشت. به همین خاطر ارتقا یافته و دادیار اوین شد. وی یکی از عناصر فعال در قتل‌عامها در گوهر دشت بود.از سال۶۸ نیز دوباره دادیار اوین شده است». او در صبح جمعه ۲۱ مرداد ۶۷ در هنگام به دار کشیدن مجاهدین به آنها میگفت: «بروید عاشورای مجاهدین است. زود باشید!». او اسامی مجاهدین را دسته دسته می‌خواند و آنها را به خط میکرد. سپس آنها را «ابتدا به راهرو مرگ و پس از یک مهلت چند دقیقه یی برای نوشتن وصیتنامه به سالن حسینیه» میبردند. دهها مجاهد خلق در اشرف ۳ برای شهادت در باره این صحنه‌ها آماده اند. اما همچنانکه با سازمانهای معتبر بین المللی در میان گذاشته شده است، خلع ید از ایادی رژیم در پرونده حمید نوری لازمة هرگونه رسیدگی جدی قضایی و عاری از معامله و زد و بند است. نباید اجازه داد رژیم و ایادی آن برای مطامع خود قتل عام زندانیان را مورد سوءاستفاده قرار دهند.

منابع خاص و خط دهنده
در باره «منابع خاص» ایرج مصداقی که به بی‌بی‌سی گفت، این منابع خاص و خط دهنده، بنا بر تجربه و نمونه های متعدد، سر در وزارت اطلاعات رژیم دارند. وزارت در پوشش های گوناگون، به سربازان گمنام یا بدنام که از زمان گشتهای دادستانی اوین ابواب جمعی آن هستند، آنطور که میخواهداطلاع رسانی می‌کند. از جمله در نوشتن “گزارش ۹۲ »، در سناریوی «قتلهای مشکوک در درون مجاهدین»، در سناریوی «درگیری درونی بین مجاهدین» برای سرپوش گذاشتن بر قتل عام مجاهدین در حمله ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ به اشرف، در نسبت دادن قتل و سوزاندن صورت راهنمای مزدور این حمله به خود مجاهدین، در جعل و ساختن حسابهای مجعول اینترنتی برای اعضای شورای ملی مقاومت، در انتشار سند مجعول و نفرت انگیز اطلاعات آخوندهابه امضا ارتشبد نصیری رئیس ساواک شاه علیه مسئول شورا، در انتشار «فرم تقاضای انتقال اعضای فرقه رجوی به اشرف ۳جهت ایزوله هرچه بیشتر» همزمان با انجمن اطلاعات آخوندها در مازندران، و در انتشار عکسهای ارتباطات اینترنتی مجاهدین در اشرف ۳ همزمان با انجمن اطلاعات آخوندها با ادعای اینکه «در این ۴۰سال گذشته سابقه نداشته است یک عکس از درون مجاهدین بیرون بیاید» (۳ مرداد ۹۸).

حکم قتل عام و دم خروس
دجال ضد بشر درحکم قتل عام مجاهدین میگوید: “کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کـرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند... رحم بر محاربین ساده اندیشی است... امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید».
در حکم مکمل هم می افزاید: «هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید...روح الله الموسوی الخمینی».  اکنون دم خروس اینجاست که تواب تشنه به خون طابق النعل بالنعل با فتوای قتل عام خمینی در باره کسانی که بر موضع مجاهدی خود استوار ایستاده اند، کماکان بر طبلهای انزجار از آنها و رهبریشان می کوبد.همچون لاجوردی و مقیسه ای و حمید نوری به خون مسعود رجوی که شهیدان با درود به او سر به دار میشدند، تشنه است و سالهاست مأموریت ردیابی او را در ادامه نشستن در گشتهای دادستانی برای شکار مجاهدین بر عهده دارد. چند روز پیش در ۱۵ آبان در یک تلویزیون اینترنتی وزارت اطلاعات، با تحریف یک شعر، خواهان «دوگلوله» برای راهبر مقاومت شد. اطلاعات بدکار آخوندی اکنون از طریق این تواب تبهکار خون شهیدان را بر سر نیزه کرده تا با آن خون بیشتری بریزد و در ادامه شیطان‌سازی، شجرة خبیثة تروریسم آخوندی هر چه بیشتر آبیاری شود.

یک یادآوری
مسئول شورای ملی مقاومت در ۱۹ مرداد ۱۳۸۹ در نشست مجاهدین در اشرف تحت عنوان «رمضان در مرزبندی با شرک ولایت فقیه مبارک میشود» گفت: “وقتی زمین سخت می شود، مثل همیشه چارپایان به هم شاخ میزنند، بخصوص از وقتی که رئیس جمهور برگزیده مقاومت خواستار این شد که شورای امنیت دادگاه رسیدگی به جنایت بزرگ علیه بشریت، قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ را و محاکمه و مجازات سردمداران رژیم را در این رابطه ترتیب بدهد. البته که ما برای این پافشاری خواهیم کرد. البته که این موضوع چیزی نیست که از یاد کسی برود، مگر اصلاً کسی میتواند این موضوع را در تاریخ ایران به فراموشی بسپارد؟ دیر یا زود خودتان، باندها و سردمدارهای رژیم را میگویم، به افشای آن میرسید و از این ناگزیر میشوید. قدم به قدم. ...این چنین ناگزیر در دوران پایانی، یکی پس از دیگری، دست همدیگر را رو میکنند».

شورای ملی مقاومت
کمیسیون امنیت و ضد تروریسم
۲۴ آبان ۹۸ (۱۵ نوامبر ۲۰۱۹)

جمعه، آبان ۱۰، ۱۳۹۸

تواب تشنه به خون و تصديق ناگزير پس از انتشار عكس در كنار ايران اير


˜«بنده رفته بودم فرودگاه مادرم را بدرقه كنم كه به ايران برود»

˜«پليس گفت شكايتي داري گفتم نخير، فقط مي‌خواهم شما...عكسها را (از حسين عبدي)بگيريد»

˜«سالها مأموران رژيم را رصد كردم، پورمحمدي را به تله بيندازيم، عكس بگيريم» !

در پي اطلاعيه 5 آبان كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت و انتشار عكسهاي ايرج مصداقي در مقابل ايران اير در فرودگاه آرلاندا در استكهلم، تواب تشنه به خون به تصديق ناگزير روي آورد و در يك شبكه اينترنتي اطلاعات آخوندها (به كارگرداني مزدور سعيد بهبهاني-8 آبان98) اذعان كرد: « بنده رفته بودم فرودگاه مادرم را بدرقه كنم كه به ايران برود» . بدرقة مادر سرپوش برخورداري از آخور نظام در عين سر فرو كردن در توبره پناهندگي و سيتي‌زن در سوئد است. وي در ادامه مي افزايد درخواستش از پليس فقط اين بوده كه عكسهايش در كنار ايران اير را از حسين عبدي بگيرد. همچنين در يك سفيدسازي مضحك ادعا ميكند خودش سالها مأموران رژيم را «رصد» كرده و حتي ميخواسته پورمحمدي را در ژاپن به تله بيندازد و از او عكس بگيرد. عكسي كه اگر از خودش گرفته شود حرام است!
تواب تشنه به خون در عين حال، با سفلگي حداكثر و «به فرموده»، مجاهدين را بسا بدتر از شيخ و شاه و دژخيمان شاه و شيخ را بسا بهتر از آنها ميداند. كاسه‌ليسي نفرت‌انگيزي كه اذعان به سنخيت و همجنسي با مزدوران شاه و شيخ است. او براي تخليه دق‌دل خود از جمله به لجن پراكني عليه قهرمان پاكباز خلق ابراهيم ذاكري نخستين مسئول كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت پرداخته و او را «شكنجه‌گر و قاتل» ميخواند.
كين‌توزي حيواني توابان در گشت دادستاني ارتجاع در خيابانهاي تهران براي شكار مجاهدين و دشمني بي حد و حصر آنان با مجاهد كبير ابراهيم ذاكري بي سبب نيست. او از قهرمانان شكنجه در زندانهاي شاه و از معدود كساني بود كه مدت طولاني در انفرادي اوين بسر برد. حسرت يك سلام گفتن را هم بر دل بازجويان و شكنجه‌گران بر جاي گذاشت و اين براي ساواكي‌ها و دژخيمان بسي سنگين بود. در روزگار شيخ نيز از پيشمرگان مجاهد در كردستان تا رزم‌آوران فروغ جاويدان در ارتش آزاديبخش ملي ايران كه او جلودار ستونهايش بود، همه ميدانند كه فرماندهي انبوهي عمليات درخشان انقلابي را بر عهده داشت. هلاكت جنايتكاران و گله‌هاي مزدوران سركوبگر در اين سلسله عمليات بي گمان بر دستگاه شيخ گران افتاده و او را قاتل مي‌خوانند.
مادر ابراهيم ذاكري (مجاهد شهيد سكينه محمدي) در ديماه 1360در سن 70 سالگي در اوين با بدرقة لاجوردي تيرباران شد. واپسين خروش مادر در برابر جوخة اعدام اين بود كه «چشمهاي مرا نبنديد، ميخواهم حقانيت مجاهدين را به چشم ببينم» (يادنامه ابراهيم ذاكري ارديبهشت1382-صفحه 31).
زهير پسر مجاهد ِ ابراهيم ذاكري نيز در حمله وحوش به اشرف در 19 فروردين 1390 به شهادت رسيد. شهادت نسل قبلي و نسل بعدي جز بر افتخارات قهرمان نامدار خلق نمي‌افزايد. شكنجه‌گر و قاتل خواندن او خوشرقصي براي دژخيمان شاه و شيخ است و خشم و نفرت بي‌پايان برمي‌انگيزد.
1-كميسيون امنيت و ضدتروريسم شوراي ملي مقاومت نامه آقاي حسين عبدي هوادار مجاهدين در باره عكس گرفتن از مزدور ايرج مصداقي را در برابر ايران اير در فرودگاه آرلاندا به اطلاع عموم ميرساند (ضميمه شماره 1) .
حسين عبدي بر خلاف ايرج مصداقي هرگز به خودفروشي سياسي و آدم‌فروشي در زندان روي نياورده و هرگز با پاسداران و شكنجه‌گران و اطلاعاتي‌ها همكاري نكرده است. عبدي نوشته است : «در سال 1361 و زمانی که 17 سال داشتم در تهران دستگیر شده و به شکنجه گاه برده شدم . لو رفتن من مانند بسیاری از اعضا و هواداران سازمان از طریق مزدوران فرومایه ای مانند مصداقي انجام میشد که در زندان دست به همکاری و خیانت میزدند يا در گشت دادستاني مي‌نشستند. ياوه گوييهاي مصداقي در مورد من نشان ميدهد كه رژيم تا چه اندازه از يك هوادار ساده سازمان مجاهدين مانند من وحشت دارد»  .
2-كميسيون امنيت و ضدتروريسم سابقه انتشار عكسهاي يك مزدور ديگر اطلاعات آخوندها به نام جعفر بقال نژاد در فرودگاه يوتوبوري سوئد را يادآوري مي‌كند. در اطلاعيه كميسيون در 14 مرداد 1381 در اين خصوص آمده بود: «بقال‌نژاد گردانندهٌ سايت نگاه نو و لجن نامة پيوند بعد از برگشت از ايران در 25 تيرماه موظف به انتقال آخرين توجيهات گرديده است. وزارت اطلاعات از ابتداي سال جاري دو بار او را براي توجيه‌كردن عليه مجاهدين به تهران فراخوانده بود. اين مزدور از 27فروردين تا 10ارديبهشت و از 11تير تا 25تير در تهران بود. طبق توجيهات اطلاعات آخوندها، اراذل مزبور بايد خود را در خارج كشور مخالف ولايت‌فقيه معرفي كنند، با مبارزهٌ مسلحانه قوياً به مخالفت بپردازند و به ميزاني كه دستشان رو نشود طرف جبهة اصلاحات و دوم خرداد را بگيرند» (ضميمه شماره 2).
3-كميسيون خواستة هموطنانمان در تظاهرات تابستان امسال در بروكسل، واشنگتن، برلين، استكهلم و لندن را در مورد ضرورت محاكمه و مجازات مزدوران و اخراج عوامل اطلاعات رژيم مورد تأكيد قرار ميدهد و تا ريشه‌كني تام و تمام وزارت بدنام و اطلاعات سپاه جهل و جنايت بر آن پا ميفشارد (ضميمه شماره 3).
 كشورهاي عضو اتحاديه اروپا در بيانيه 29 آوريل 1997 به اخراج عوامل اطلاعات آخوندها و ندادن ويزا به ايرانيان مرتبط با دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي اين رژيم متعهد شده اند. جاروي شغالان يك وظيفة ملي و ميهني است.

شوراي ملي مقاومت
كميسيون امنيت و ضد تروريسم
10 آبان 1398 (اول نوامبر 2019)



یکشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۹۸

پيشدستي احمقانه تواب تشنه به خون و يك فقره نعل وارونه!

تواب تشنه به خون ايرج مصداقي در يك شبكه اينترنتي اطلاعات آخوندها (به كارگرداني مزدور سعيد بهبهاني-چهارشنبه اول آبان 98 ) ادعا كرده است در حاليكه براي بدرقه مادرش به فرودگاه آرلاندا در استكهلم رفته بود «يكي از عناصر مشترك فرقه رجوي و رژيم جمهوري اسلامي» تلاش كرده است از نزديك از او عكس بگيرد!
تواب تشنه به خون در صحنه بعدي با آب و تاب مضحك در يك فيلمنامه پليسي-جنايي توضيح ميدهد كه : «من گذاشتم یک مقداری دور بشود و بعد حرکات  او را ببینم و او را دنبال کردم و در یک گوشه ای او را در تله  انداختم خواست فرار کند با یک چرخی جلویش را گرفتم و اجازه ندادم و او حدود شش هفت دقیقه سعی میکرد فرار کند و عکسهایی که گرفته بود را پاک کند از تلفنش و لیکن من اجازه به او ندادم که بتواند همچین کاری را بکند...عاقبت پلیس سر رسید و او را سرپایی مورد بازجویی قرار دادند و تلفنش را گرفتند وتلفنش را چک کردند و متوجه شدند که عکسهایی از نزدیک انداخته و نتوانسته بود حذف کند ... گفتم این را با هموطنان درمیان بگذارم که در واقع چه چهره های پلیدی حضور دارند چه بسا اینجا و اونجا. اما اینها که ره بجایی نمیبرند من هم که بیدی نیستم که به این بادها بلرزم!».
تواب تشنه به خون با پيشدستي احمقانه و يك فقره نعل وارونه عمد دارد موضوع اصلي در برابر ايران اير را دور بزند تا از سؤالات مقدر بعدي در مورد ارتباطات و مأموريتهايي كه براي گشتاپوي آخوندي انجام ميدهد، بگريزد.
طبق اظهارات آقاي حسين عبدي هوادار شناخته شده مجاهدين در سوئد كه در فرودگاه بطور اتفاقي مصداقي را مقابل ايران اير ديده و با گرفتن عكس موجب تب و لرز وي شده، واقعيت چيز ديگريست.
عبدي ميگويد : «وقتي مصداقي ديد كه من از او در جلوي ايران اير عكس گرفتم، به طرز هيستريك افسار پاره كرد، به سمت من آمد و درگير شد و با الفاظ ركيك شروع به فحاشي كرد و قصد كتك كاري داشت....در اين زمان مردم جمع شدند و پليس هم آمد. او بناي التماس و درخواست گذاشت و از پليس ميخواست عكسهايش پاك شود و ميگفت ميخواهد از من شكايت كند. پليس گفت عكس گرفتن در سوئد جرم نيست. تو ميتواني شكايت كني و اين آقا هم ميتواند برود...همه فهميدند كه هياهو و هول شدن او از ترس انتشار عكس مربوطه است».

شوراي ملي مقاومت

كميسيون امنيت و ضد تروريسم


5 آبان 1398 (27 اكتبر 2019)

سه‌شنبه، مهر ۲۳، ۱۳۹۸

كميسيون امنيت و ضدتروريسم شوراي ملي مقاومت: آمدنيوز كه در بيانيه ساليانه شورا در مرداد گذشته افشا شده است، مانند ري‌استارت از ابتدا پارازيت اطلاعاتي رژيم آخوندي بود.


به دنبال هياهوي سپاه پاسداران ولایت فقیه در مورد دستگيري و آوردن روح الله زم به داخل ايران، كميسيون امنيت و ضدتروريسم شوراي ملي مقاومت ایران اعلام کرد : آمدنيوز كه در بيانيه ساليانه شورا در مرداد گذشته افشا شده است، مانند ري‌استارت از ابتدا پارازيت اطلاعاتي رژيم آخوندي بود.
دود و دم و هياهوي سپاه پاسداران در مورد دستگيري و آوردن روح الله زم به داخل ايران در يك عمليات «حرفه اي ، هوشمندانه و چند وجهي با بكار گيري روشهاي نوين اطلاعاتي و شگردهاي اطلاعاتي» احمقانه، مضحك و قدرتنمايي پوشالي است.
کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورا می افزاید: اينكه آمدنيوز نزديك به يك و نيم ميليون فالوور داشته و پس از بسته شدن در قيام ديماه ۹۶ به سرعت فالوورهاي ميليوني به كانالهاي جديد رو مي‌آوردند، فقط نمايش سايبري سپاه بود و صحت نداشت. سايبري سپاه براي پيش بردن خطوط خود عليه قيام و سرنگوني براي بسياري ديگر نيز فالوور سازي كرده و ميكند.
آلترناتيوهاي باسمه اي، تلويزيونهاي اينترنتي و تلويزيونهايي كه با پول طرفهاي ديگر اداره اما توسط ريزشي هاي نظام هدايت ميشود از «روشهاي نوين و چندوجهي» سپاه و اطلاعات آخوندهاست.
کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت هم چنین خاطر نشان کردکه رژيم آخوندی براي زهر چشم گرفتن از انبوه مأموران ريزشي در داخل و خارج ايران به پاي خودش شليك ميكند! 
در ماده ۶۵ سالانه شورای ملی مقاومت ایران در مرداد ماه گذشته، درباره افشای آمد نیوز و ترفندهای حکومت آخوندی آمده است : «در ۱۱ اسفند۱۳۹۷ شبکه های تلویزیونی رژیم در یک تف سربالا برای قدرتنمایی، ارتباطات اطلاعات آخوندی با «شبکه آمدنیوز» را با دود و دم بسیار در مستندی به نام «ایستگاه پایانی دروغ» به نمایش گذاشتند تا به شیوه فیلمهای جنایی ـ پلیسی «نا امیدی کامل ضدانقلاب از براندازی نظام و چهل سالگی اقتدار» را نتیجه بگیرند.
 کارگردان اطلاعاتی رژیم می‌گوید: «این است سیستم اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران!» در عین حال یکی از هشدارهای بچه‌ترسان لولوخرخره‌یی این است که «اگر قرار باشد آمریکا بیاید [مجاهدین] می‌آیند یک کشتار اوّل میکنند، یک میلیون، دو میلیون، همه را می‌کشند تا ایران صاف بشود». سناریست امنیتی خاطرنشان می­کند: «شما ببینید همین فرانسه در موضوع تروریسم چه رفتاری طی ماههای اخیر با ما داشتند؟ دیپلومات ما را دستگیر میکنند، دیپلومات ما را اخراج می‌کنند به یک بهانه واهی که هنوز یک برگ سند در مورد این ادّعا به ما نداده‌اند. به بهانه واهی دیپلومات ما را دستگیر کردند، خلاف تعهّدات بینالمللی و خلاف حقوق بینالمللی این را دستگیر کردند. سرکردۀ گروهک تروریستی منافقین هفته گذشته در پارلمان فرانسه سخنرانی کرد. صراحتاً اعلام می‌کند که ما در ایران از سال گذشته کانونهای شورشی ایجاد کردیم. ببینید، وقتی می‌گوید کانونهای شورشی یعنی رسماً دارد می‌گوید ما در حال براندازی هستیم و در حال ایجاد ناامنی در این کشور هستیم ...».
 راه اندازی شبکه‌های گوناگون در پوشش «اپوزیسیون» در راستای خطوط و مأموریتهای وزارت بدنام و سپاه جهل و جنایت، صنعت رایج گشتاپو و فاشیسم دینی است. مدیریت ضد اطلاعات ارتش آزادیبخش ملی ایران در گزارش دیماه ۱۳۹۳نمونه‌­یی از یک مأمور رژیم به نام امیرحسین جهانشاهی را خاطرنشان می‌کند. این شخص که از همدستان پاسدار مدحی، نفوذی لو رفته رژیم در فیلم «الماسی برای فریب» در رابطه با قیام ۸۸ است و داعیه کارچاق کنی برای آلترناتیو «موج سبز» داشته به روزنامۀ فیگارو می­گوید: «من برای انتخاب روحانی شبکه‌ها و نیز تلویزیون ماهواره‌یی فارسی‌زبان خود به نام "رها"، را، که در سال ۲۰۱۲ در لندن تأسیس کرده بودم، فعّال کردم. من تمام تلاشم را به کار خواهم گرفت تا آن دسته از مسئولان رژیم، که می خواهند کشور را نجات بدهند موفق شوند» (فیگارو، ۱۹ بهمن ۱۳۹۲) .
 جهانشاهی از این پیشتر در همان شبکۀ تلویزیونی گفته بود: «می‌خواهم به صورت علنی اعلام کنم که تغییر و یا براندازی نظام جمهوری اسلامی توسط هر گروه سیاسی و یا فردی با در دست داشتن این تجربه، که عواقب آن جنگ داخلی و تجزیۀ کشور خواهد بود، امری کمتر از خیانت نخواهد بود» (تلویزیون "رها"، ۳۰ آبان ۱۳۹۳) .
 این کانال تلویزیونی همان است که «تواب تشنه به خون» در آن به کار گرفته می‌شد تا علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران به لجن‌پراکنی بپردازد.
 مأموریتی که اکنون در دیگر شبکه‌های تلویزیونی و اینترنتی اطلاعات آخوندی بی‌دنده و ترمز ادامه دارد تا «آن دسته از مسئولان رژیم که می‌خواهند کشور را نجات دهند، موفق شوند»!
 در یک سال گذشته این قبیل شبکه ها برای «نجات» نظام از خطر قیام و انقلاب، به راستی افسار پاره کردند. بریده مزدوران و خیانتکاران با برچسبهای مضحک تحلیلگر و پژوهشگر و منتقد و فعّال حقوق بشر مأموریت دارند برای تغذیۀ بسیجیها و ارتش سایبری سپاه پاسداران و برای اطلاعاتی ها و بازجویان ولایت، تا بی‌نهایت و با رکیک‌ترین الفاظ به شورای ملی مقاومت و به خصوص به سازمان مجاهدین ناسزا بگویند. حرف مأموران ولایت ساده و روشن است و جای تردید در ماهیت آنها و در مأموریتی که بر عهده دارند باقی نمی‌گذارد. حرف این است که «یکی از بزرگترین جنایتکاران علیه بشریت مسعود رجوی است» (ایرج مصداقی-میهن تی وی ۳ مرداد ۱۳۹۸). این دم تکان دادن آشکار برای آخوندهای جلّاد ابراهیم رئیسی و پورمحمدی و به روشنی تبعیت از ولی فقیه ارتجاع در فتوای تعویض جای شهید و جلّاد در موضوع اعدامهاو قتل عام است. خامنه‌ای در بارۀ «تروریست ها و منافقین» گفت: «دهه ۶۰ دهه حوادث بزرگی است که در کشور اتّفاق افتاد... من توصیه می­کنم به کسانی که اهل فکر‌ند، اهل تأمّل‌اند راجع به دهۀ ۶۰ قضاوت می­کنند، جای شهید و جلاد عوض نشود.. [شعار مرگ بر منافق]» (۱۴ خرداد ۱۳۹۶ برسر قبر خمینی).
 در این گرد و خاکهای آخر خط، بی سبب نیست که مبلّغان «قتلهای مشکوک در درون مجاهدین» (برای ماستمالی و هر چه کم­بارنمودن و بالانس کردن جنایتهای رژیم) از بالاگرفتن جنبش دادخواهی سراسیمه اند. آن­چنان که گزارش عفو بین الملل در سی­امین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی تحت عنوان "یک جنایت ادامه دار علیه بشریت" را هم برنمی تابند و در چاکری نظام ولایت، حتی گزارشگران عفو را به خاطر نام بردن از مجاهدان سر به‌دار و مصاحبه و گفتگو با همبندان آنها مرتکب گناه کبیره و مستوجب حدّ شرعی و تعزیرات حکومتی می­دانند!
 از دیگر طرفه های این وحوش، به کار گرفتن مزدور بچگان و مستخدمان نورسیده یی است که در میانسالی به صرافت آن می افتند که وقتی کم سن و سال بوده اند، مجاهدین آنها را به اجبار یا با ”شستشوی بی‌مغزی“ از اروپا یا آمریکا به ارتش آزادیبخش برده اند! علی‌الحساب با سرهم‌بندی کردن این اراجیف و اکاذیب می‌توان از بار اعزام ۴۵۰ هزار دانش آموز به جبهه‌های جنگ ضد میهنی توسط رژیم خمینی و این که «۹۰درصد خط شکنهای جبهه دانش آموز بوده اند» کاست و مجاهدین را با این رژیم این‌همانی بلکه بدتر کرد. نتیجه این که: بر ما دانش آموزان عزیز واضح و مبرهن می‌شود که وضع موجود بر جایگزینی شورای ملی مقاومت مرجّح است و گرد قیام و انقلابی دگر نباید گشت. البته و "به فرمودۀ" مجتهدین وزارت، نظر به عقب از شیخ به شاه مجاز و نسبت به شورا و مجاهدین که خط قرمز و "حرام شرعی" است، استحباب بسیار دارد!
در ماده ۶۴ بیانیه شورای ملی مقاومت درباره بسیج شیطان سازی حکومت ‌آخوندی  علیه مقاومت سازمانیافته مردم ایران آمده است : 
در بسیج شیطان سازی خامنه ای، ارتش سایبری رژیم طی سال گذشته با تمام قوا علیه جنبش مقاومت به کار گرفته شد و توئیت جواد ظریف و اظهارات بعیدی نژاد، سفیر رژیم در لندن، پس از بسته شدن حسابهای اینترنتی رژیم، که سعی داشتند به استناد تُرّهات کانال ۴ انگلیس و شبکۀ الجزیرۀ انگلیسی ورق را علیه مجاهدین، به ویژه در آلبانی، برگردانند، جای تردید باقی نگذاشت.
 خبرگزاری رویترز در ۲۵ شهریور ۱۳۹۷ گزارش کرد: وزیر خارجۀ ایران، محمدجواد ظریف، پس از این که «فیسبوک و توئیتر و آلفابت، جمعاً صدها حساب مرتبط به عملیات تبلیغاتی منتسب به ایران را بستند» در یک توئیت به مدیر توئیتر از او خواست «به روبات های واقعی در تیرانا، که برنامۀ تبلیغی تغییر رژیم در ایران را، که از واشینگتن غرغره می شود، ادامه می دهند» نگاهی بیندازد. چرا که «رسانه های ایران، اسرائیل، عربستان و گروههای اپوزیسیون، شامل مجاهدین خلق را، که بعضی از اعضای آن در آلبانی مستقر هستند، متّهم به بودن در پشت کمپین‌های شبکۀ اجتماعی می­کنند که فراخوان به سرنگون ساختن دولت اسلامی می­دهند».
 همزمان سفیر رژیم در لندن، وقیحانه، از توئیتر خواست که «به درخواست رسمی دکتر ظریف در چارچوب وظیفۀ قانونی خود برای بستن حسابهای جعلی، که اقدام به ارسال هشتگ­های براندازنده علیه ایران می کنند، اقدام کند. بعیدی نژاد در کانال تلگرامی خود نوشت: زمان کوتاهی پس از آن که آقای دکتر ظریف به واقعیت تلخ وجود شبکۀ گستردۀ تولید و تکثیر توئیت­های جعلی اشاره کردند، کانال چهار انگلیس و شبکۀ الجزیره برنامه های مستندی پخش کردند که چهرۀ پنهان این واقعیت تلخ را افشا کرد» (خبرگزاری حکومتی ایسنا، ۲۵ شهریور ۱۳۹۷).
 رژیم در جعل و دروغ و شیطان‌سازی آن­قدر فضاحت کرد که در یک سال گذشته فقط در توئیتر ۱۱هزار و ۵۰۰ حساب آن بسته شد.
 در ۲۷دی ۹۷ به دنبال فراخوان وزیر خارجۀ آمریکا به در میان گذاشتن پرسش‌ها و مطالبات مردم ایران در شبکه‌های اجتماعی، ارتش سایبری آخوندها با هزاران توئیت با اسامی گوناگون به ویژه «ری‌استارت» از مشهد، تبریز ، یزد و تهران برای لجن‌پراکنی علیه مجاهدین و مقاومت ایران بسیج شدند. سوابق «ری‌استارت»، که گرداننده آن (محمد حسینی) از تلویزیون رژیم شروع به کار کرده و بعد از «سبز» خامنه ای از امارات و قبرس و سرانجام آمریکا سر در آورده است، بر کسی پوشیده نیست و کلیپ مصاحبۀ او در اوت ۲۰۱۳ با یک تلویزیون لس آنجلسی بر روی اینترنت در دسترس است. او تصریح می­کند که مأموران وزارت اطلاعات در امارات «محبت کردند» و در جلسه یی پیشنهادشان را برای راه اندازی یک تلویزیون با او در میان گذاشتند و «گفتند خبرهایی بِهت می­دهیم که به نفعت است. تو به ما فحش هم می­دهی. تو اگر مشکل وجهه­ات هست، ما وجهه­ات را درست می­کنیم. اخباری بهت می­گوییم بگو» و «خودت انتخاب کن. تلویزیون می­زنی، آگهی اش می­آید، سیستم اش هست، خبرهایی هم به تو می­دهیم که همه اش انتقادی[از رژیم] است».


چهارشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۹۸

تشبثات مذبوحانه و رسواي وزارت اطلاعات عليه مقاومت ايران اقدامات ديوانه‌وار ماشين سایبری اطلاعات و سپاه آخوندها در برابر كارزارهاي جهاني مقاومت


تظاهرات بزرگ ايرانيان در پايتختهاي مختلف جهان و گردهمايي 5 روزه در اشرف 3 با حضور 350 شخصيت سياسي از 47 كشور مضافاً بر فعاليت كانون‌هاي شورشي در داخل ميهن اشغال‌شده تعادل حكومت آخوندي را در هم ريخته و در وضعيت تحريم كامل نفتي و ليست‌گذاري خامنه اي و ظريف، ضربات جانكاهي به رژيم وارد كرده است.
علي ربيعي سخنگوي دولت آخوند روحاني و از پايه‌گذاران گشتاپوي ديني در 13 مرداد گفت ادبيات كاخ سفيد خيلي به ادبيات مجاهدين نزديك شده است .
كيهان خامنه اي در 17 مرداد نوشت :  مجاهدين « تا قلب خانه‌هایمان نفوذ کرده‌ و تاثیرگذاری مینمایند».
پاسدار سرتيپ ناصح در6 مرداد در تلويزيون رژيم گفت: «تمام چیزهایی که تو دنیا اتفاق می‌افتد علیه ما یک گوشه‌ای از لابی گری اینها (مجاهدين) است.هزینه‌ای است که اینها کردند ... در ارتباط با بحث موشکی می‌بینیم که با آمریکا اینها اطلاعات می‌دهند در ارتباط با بحث حقوق‌بشر اینها اسناد مدارک، پرونده‌سازی می‌کنند می‌دهند به اروپایی‌ها از اون طریق به ما فشار بیاید یعنی از همه اهرمها بر علیه ما دارند استفاده می‌کنند».
همزمان سركردگان رژيم از استقبال فزاينده از مجاهدين و مقاومت ايران در شبكه هاي اجتماعي ابراز وحشت مي‌كنند.
پاسدار سرتيپ غلامرضا جلالي رئيس پدافند غير عامل رژيم گفت: «جنگ جدید با (مجاهدين) در فضای مجازی سخت­‌تر از عملیات مرصاد است... بسیاری از کامنت‌هایی که سرشار از نفرت، توهین و استهزا است از سوی همین (مجاهدين) ، آنهم با اکانت‌های فیک بارگذاری می‌­­شوند. در بسیاری از غائله­‌ها رد پای (مجاهدين)  هویداست، بسیاری از جریان­های خبری در فضای مجازی که ضد­نظام و ضدانقلاب است ریشه در عملیات­روانی (مجاهدين)  دارد.... (مجاهدين)  تلاش دارند تا از برخی ضعف­‌های اقتصادی داخلی استفاده کرده و فرمان شورش صادر کنند... در اتفاقات سال گذشته ما شاهد بودیم که همین جریان فیک خبری نقش زیادی در القای کمبودهای غیرواقعی کالاهای اساسی داشت... آن‌ها در تلاش هستند تا بر افکار عمومی و ذهنیت جامعه ایرانی تاثیر منفی بگذارند و یاس، ناامیدی و ناکارآمدی جمهوری اسلامی را القا کنند» (خبرگزاري حكومتي ايسنا 7 مرداد).
پاسدار كوثري جانشين قرارگاه ارتجاع موسوم به ثارالله گفت : امروز «آن‌ها (مجاهدين) توان خود را بر روی لجن‌پراکنی در فضای مجازی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی گذاشته‌اند»(تلويزيون رژيم 7 مرداد).
محمد جواد هاشمی‌نژاد عامل اطلاعات آخوندها به «‌حضور 1500نفر ( از مجاهدين) در سه شیفت کاری به‌صورت 24ساعته» در فضاي مجازي و نقش آنها «در آشوب‌هایی که در سال 96 در کشور اتفاق افتاد» پرداخت و گفت «ما بایستی دشمن را بشناسیم اهدافش را بشناسیم که بتوانیم طراحی‌مان در جهت تقابل با آن» باشد (تلويزيون رژيم 7 مرداد).
پاسدار سرتيپ فروتن از تشكيل دهندگان سپاه پاسداران نيز گفت: مجاهدين «این بار می‌خواهند از طریق حوزه سایبری و نرم، ارزش‌های ملت و نظام ما را کمرنگ جلوه دهند» (خبرگزاري حكومتي ميزان 11مرداد).
در چنين شرايطي وزارت اطلاعات،سپاه تروريستي پاسداران و نيروي قدس با به كار گرفتن ماشين تبليغاتي و سايبري خود مذبوحانه به مقابله برخاسته‌اند. شيطان سازي، پخش اطلاعات و خبرهاي دروغ، به كار گرفتن ایمیل‌هاي مجعول، ارسال ایمیلهای تهدید آمیز، ارسال ويروس براي هك كردن كامپيوترها و ايميل‌هاي اعضا و پشتيبانان مقاومت، روش‌هاي شناخته‌شده ارگانهاي سركوبگر رژيم پليد آخوندي است. به منظور هوشياري هموطنان برخي نمونه‌ها به اطلاع مي‌رسد : 
1-وب سايت انگليسي زبان رژيم به نام ” ايران فرانت پيج IFP “ در يك هياهوي مسخره و سراپادروغ ادعا ميكند به  نوار «جلسه خصوصي مجاهدين خلق درآلباني» دست يافته است. اما در كليپ 2 دقيقه اي از اين جلسة باصطلاح خصوصي با صداي آقاي مهدي ابريشمچي در مورد نقد سياست دولتهاي گذشته آمريكا در مماشات با رژيم آخوندي منتشر كرده و بسرعت توسط سايتها و مزدوران وزارت اطلاعات بازنشر شده است، هيچ چيز جديد و خصوصي و مخفي وجود ندارد. به آلباني هم هيچ ربطي ندارد. صرفاً قسمت مثله شده اي از يك جلسه علني نيرويي بعد از گردهمايي بزرگ ايرانيان در پاريس در 10 تير 1396 مي‌باشد كه مطالب مشابه آن بارها در سيماي آزادي و سايت‌هاي مقاومت ايران پخش و درج شده است. خالي‌بندي اطلاعات آخوندها از ورشكستگي و نياز شديد رژيم به روحيه دادن به نيروهاي وارفته خبر ميدهد.
وب سايت IFP كه مطالبش به انگليسي و عربي است در ژوئن 2014 بنام محمود عسگري در آدرس تهران-خيابان علي شريعتي پيرجمالي شماره 26 ثبت شده است و شماره تلفن آن 2177528888 -93 ميباشد. شايان يادآوري است كه 93 كد افغانستان است.
2-در يك اقدام ناشيانه و ابلهانه ديگر، وزارت اطلاعات در سايتي به اسم «مزاحمين .ارگ»  مدعي دست‌يابي به يك كليپ ديگر از مهدي ابريشمچي در يك نشست داخلي در آلباني شده است. اين سايت با درج يك عكس از آقاي ابريشمچي در يك جلسه سخنراني عمومي در پاريس، صداي يك زن ناشناس را پخش ميكند كه مي پرسد «....در سال ۲۰۱۳ یک پیام اومد که تا شش ماه دیگه رژیم سرنگون میشه ... ‌». وزارت اطلاعات سپس جمله نامفهوم زن ناشناس را به عنوان اعتراض اعضاي رده بالاي مجاهدين در آلباني قلمداد ميكند. در حاليكه نه عكس آقاي ابريشمچي ربطي به آلباني دارد و نه صداي زن ناشناس ( به فرض كه صدا توسط گشتاپو توليد نشده باشد) به آلباني مربوط ميشود. موضوع سؤال (پيام سال 2013) نيز ربطي به هيچيك از جلساتي كه آقاي ابريشمچي در آن سخنراني كرده و يا به سوالات هموطنانمان پاسخ داده، ندارد. بگذريم كه پيام مورد ادعاي زن مزبور در سال 2013 هيچگاه وجود نداشته است.
وب سايت «مزاحمين» كه در مشهد ثبت شده آدرس وزارت اطلاعات را در سربرگش آورده و با فرافكني بر روي مجاهدين مي‌نويسد:« هر جا ترور، جنايت و خيانت هست، ما هستيم». اين وب سايت در معرفي خود نوشته است «وبسایت مزاحمین خلق ایران نمایه ای از یک تشکل دانشجویی – علمی و حقوق بشری است که حاصل تلاش عده ای از دانشجویان در سراسر کشور می باشد و عمدتا از علاقه مندان در حوزه ضدتروریسم تشکیل شده است»!
معني دانشجو و علم و حقوق بشر در دنياي ابتذال آخوندي به واقع چيزي بيش از اين نيست. همان به اصطلاح دانشجوياني كه خامنه اي در روز اول خرداد ماه گذشته در مورد آنها گفت : «در اين يکي دو سال گذشته -طبق گزارشهايي که به من ميرسد- تشکّلهاي دانشجويي و مجموعه‌هاي دانشجويي کارهاي خوبي انجام داده‌اند در زمينه‌ي مسائل گوناگون؛ چه مسائل کشوري، چه مسائل بين‌المللي.... اين اعلام حضورها خوب است. يا گاهي اوقات يک تجمّعي مثلاً جلوي سفارتخانه خوب است؛ البتّه با متانت، با دقّت، با عقلانيت و با نشان‌ دادن اقتدار روحي و معنوي. اين‌ جور نيست که هميشه از ديوار بالا رفتن خوب باشد،يک جاهايي البتّه خوب است... ».
3-افلاس اطلاعات آخوندها در روزنامه حكومتي خراسان در مقاله اي در 13 مرداد تحت عنوان « انتشار اولين سند محرمانه دخالت مجاهدين در اغتشاشات دي 96 » به اوج ميرسد.
اين مقاله به نقل از خامنه اي در 19 دي 96 مي نويسد مجاهدين ضلع سوم وقايع دي ماه بودند و از ماهها قبل براي آن آماده بودند. سپس فاتحانه (!) مي نويسد «در این گزارش برای نخستین بار بخش هایی از نشست محرمانه تروریست های منافقین در اسفند 97 منتشر می شود که در آن مهدی ابریشمچی  نفر دوم این گروهک به صراحت از نقش این تروریست ها در اغتشاشات دی ماه 96 پرده بر می دارد». روزنامه رژيم مي افزايد: «صوت این جلسه محرمانه  5 ساعته توسط یکی از اعضای رده بالای این گروهک تروریستی منتشر شده است که بخش هایی از آن در گزارش روزنامه خراسان پیاده و منتشر می شود». آنگاه به نقل از اين باصطلاح سند فوق محرمانه (!) از نقش مجاهدين و كانونهاي شورشي در كازرون و اهواز و تويسركان خبر ميدهد و به نقل از مهدي ابريشمچي بر ضرورت فعال تر كردن هزار اشرف يعني همان هزار كانون شورشي و ” به شورش كشيدن شهرها تاكيد ميكند. اين قبل از هر چيز، كابوس بي‌پايان رژيم و اطلاعات آخوندي را بازتاب مي‌كند.
4-بدنبال فضاحت جعل توييت از قول سركنسول فرانسه در بيت المقدس ( اطلاعيه 2 مرداد كميسيون امنيت و ضدتروريسم)، اطلاعات آخوندها به جعل توييت از طرف يكي از مقامات پليس تورنتوي كانادا بنام دونالد بلانجر مبادرت كرد. ديلي بيست در 17 مرداد در اين رابطه نوشت:
«مقامات اطلاعاتی آمریکا در حال مانیتور کردن یک کارزار دروغ پراکنی در رسانه‌های اجتماعی هستند که با جعل تلاش می‌کند مشاور امنیت ملی کاخ سفید جان بولتون را درگیر عملیات پول‌شویی و قاچاق بین‌المللی مواد مخدر نشان دهند. یک کاربر توییتر(دونالد بلانجر) که ادعا ميكرد یک مقام عالیرتبه اجرای قانون در کانادا است، پرونده‌هایی را منتشر کرد که در ظاهر انتقال اینترنتی۳۵۰هزار دلار پول از یک شرکت کانادایی پوشاک کودکان است که به یک حساب بانکی در سوئیس متعلق به دختر جان بولتون مشاور مشاور امنیت ملی واریز شده است.....
توییتر اين حساب جعلی را تعلیق کرد و سخنگوی روابط عمومی پلیس تورنتو آلکس لی به دیلی بیست تایید کرد که این یک شخصیت تقلبی است. لی گفت که این مقام عالیرتبه پلیس که حساب جعلی به نام اوست، هرگز یک حساب توییتر نداشته است....
یک مقام آمریکایی که با کمپین آشکار دروغ‌پراکنی آشنا می‌باشد گفت: مقامات جامعه اطلاعاتی از این تلاش آگاه بودند.
لی فاستر، در شرکت امنیت سایبری فایر آی به دیلی بیست گفت که تکنیک های فریب با آنچه که ما در گذشته دررابطه با عملیات نفوذ ایران دیده‌ایم همخوان بوده است...
بولتون در بین مقامات دولت ترامپ یکی از تهاجمی ترین منتقدان به رژیم ایران است.
يك مقام رسمی آمریكا گفت: بولتون هدف عملیات نفوذ حمایت شده توسط يك دولت قرار گرفته كه برای تضعیف موقعیت بولتون در دولت (آمريكا) طراحی ميكند.
هرچند توييتر بسرعت توييتهاي جعلي را حذف كرد و حساب توييتري را بست اما معدودي سايتهاي سمپاتيك به رژيم ايران مانند ایران فرانت‌پیج ادعاي بلانجر را منعكس كردند که یک تاجر کانادایی كه رابطه بسيار نزديكي با مجاهدين دارد، مبلغی را كه ما بازاء قاچاق "مقدار قابل توجهی تریاک" بدست آورده منتقل كرده است. ايران فرانت پيج اضافه كرد بولتون یک حامی سرسخت گروه تروریستی مجاهدین خلق است».
5-از تيرماه 1398 وزارت اطلاعات به ارسال پيامهايي به هواداران مقاومت از طريق ايميلهاي مجعولي مبادرت كرد از قبيل ” م.ا.توحيدي“ ، ”م.ابريشم“ و ” آذرمهر“  :
 دشمن با استفاده از اين ايميلها كه به اسم برخي از افراد شناخته شده يا مشابه ايميلهاي آنها جعل شده، تلاش كرد به انتشار اطلاعات دروغ و گمراه كننده در ميان ايرانيان و هواداران مقاومت ايران بپردازد. 
6-سايبري دشمن در اواخر تير 1398 از طريق يك كاربر تلگرامی، با نام جعلي ”ستارگان زميني“  @SetareganZamini در اواخر تیر ۹۸ با شماري از ايرانيان و هواداران تماس گرفته و درخواست كمك مالي براي كانون هاي شورشي درداخل كشور ميكرد.
7-سايبري دشمن در تیر ۹۸ با  سوء استفاده از اسم يكي از هواداران مجاهدين از طريق ايميل ” زهرا اصل روستاZahra.aslerousta@gmail.com  پيامي ارسال  نمود كهيك سند پي دي اف ضميمه آن بود. در پيام عنوان كرده بود كه سند حاوي سوالاتي است كه از اشرف نشان ها ميخواست پاسخ آنرا برايش ارسال كنند. اين سند پي دي اف حاوي ويروس بود و با هدف هك كردن و سرقت اطلاعات كامپيوترهاي ديگران تنظيم و ارسال شده است.
8-در ارديبهشت و خرداد98 كاربري با نام جعلي ” آرزو“  ( Arezoo AREZOO) كه خودش را به عنوان يكي از مسئولان مجاهدين كه مسائل اشرف نشان ها را دنبال ميكند معرفي ميكرد،  با شمار زيادي از هواداران تماس ميگرفت و مطرح ميكرد از آنجا كه الان خودش درگير تظاهرات پي درپي است و فرصت كمي دارد، فردي بنام « هما » جايگزين او خواهد بود. مامور بعدی که خود را هما معرفی میکرد، با سوالات مختلف در صدد كسب اطلاعات از مقاومت بود از جمله مي نوشت « ميخواستم بدونم شما كسي رو توي ايران كه بتونم باهاش صحبت كنم ميشناسي و ميتوني معرفي كني، هركسي در هر كجا كه خودتون فكرميكنيد ميتونه با ما رابطه داشته باشه حتي خبر بده يا كوچكترين كاري رو انجام بده ممنون ميشم».
9-در ارديبهشت 98 دشمن از طريق يك ايميل مجعول با نام ”اشرف3 آلباني“ ashraf3.albani@gmail.com يك سند پي دي اف تحت عنوان « گزارش تصويري از اشرف نشان هاي آلباني …» ارسال كرد. اين سند حاوي ويروس بود كه در صورت كليك روي آن وارد سيستم كامپيوتر شده و اطلاعات كامپيوتر را تخليه ميكرد.
10-سايبري رژيم در فروردين 98 ، از طريق يك ايميل جعلي به نام يكي از اعضاي شناخته شده مقاومت، پيامهاي فوري ارسال ميكرد و هشدار ميداد كه برخي از ايميلها هك شده است. از جمله در يك پيام نوشته بود « سلام- به اطلاع عزيزان ميرسانم كه ايميل ... هك شده، اگر چيزي فرستاد باز  نكنيد ويروس است و كامپيوتر و گوشي شما را آلوده ميكند. به همه دوستان اطلاع رساني كنيد». بعد از مدتي هم براي برخي از افراد پيام ميداد كه روي اين ايميل كه برايتان ميفرستم ارتباط بگيريد ويا اينكه « سلام، تلفنت را گم كردم لطفا اينجا برايم بنويس» . هدف وصل نفرات به ايميل آلوده و كسب اطلاعات بود.
11-در فروردين 98 سايبري رژيم با يك ايميل به نام ”آرمان سرفراز “  arman.sarfraz1340@gmail.com براي قدرتنمايي آخوندي و ايجاد جو بي اعتمادي، تلاش مي‌كرد چنين جلوه دهد كه در صفوف مجاهدين نفوذي هاي زيادي دارد. در همين رابطه با يك كپي‌برداري و تقليد ناشيانه در يك متن تحت عنوان «شماره 10 هشياري» كه براي هواداران ارسال شده بود، نوشت: «مجموعه موارد اين ايام نشان از وجود نفوذي در صف اشرف نشان ها و مجاهدين دارد كه توجه به اطرافيان و مرزبندي و هشياري را صد چندان ميكند». در همين متن با سرهم بندي كردن خبرهاي دروغ، براي جلب اعتماد مخاطب به معرفي برخي ايميلهاي رژيم و چند شماره تلفن به عنوان تلفنهاي مشكوك شده بود كه گوئيا « با اشرف نشانها تماس گرفته و خواستار كمك مالي ميشوند». غافل از اينكه كمكهاي مالي ياران اشرف نشان هرگز با چنين شيوه‌هايي صورت نمي‌گيرد. 
12-در يك نمونه ديگر وزارت اطلاعات با استفاده از تلگرام يك نفر بازداشت شده درايران، با برادروي درخارج كشور تماس گرفته واو را به ايران دعوت ميكند. اين هموطن در پيگيري هاي بعدي از داخل ايران متوجه ميشود كه برادرش را دستگير كرده اند و مشخصات تلگرام وي را بدست آورده و مورد سوءاستفاده قرار داده اند.
13-سايبري رژيم آخوندي با ايميل ساختگي ” اچ-ملي“ h meli896@gmail.co كه از روي ايميل همبستگي ملي اقتباس شده است به پخش اطلاعات دروغ و لجن پراکنی عليه مجاهدين و مقاومت مبادرت ميكند. ايميل اصلي hmeli896@gmail.com ميباشد كه سايبري آخوندي بين دو حرف h و m يك فاصله گذاشته است.
14-مأموران اطلاعات  با دو ايميل با مشخصات ” طوفان 2019“toufan2019@gmail.com   و ”امضا محفوظ“ emzamahfoz@gmail.com  پيامهايي براي ايرانيان و هواداران ارسال كرده و در نقش مخالف رژيم، به طرح يك سري سوالات و آن گاه تكرار اتهامات رژيم و سپس به لجن پراكني عليه مجاهدين و مقاومت مي‌پردازند.
15-سايبري آخوندها، اقدام به ايجاد يك آي دي اسكايپ جعلي بنام ISSA نموده است كه مشابه يكي از آي دي هاي مورد استفاده مقاومت در شبكه اسكايپ است. هدف تخليه اطلاعاتي هواداران مقاومت بود كه با هوشياري آنها خنثي شد.
16-يك غلط اضافي اطلاعات آخوندها ارسال پيامهاي تهديد آميز توخالي براي هواداراني است كه روي شبكه هاي تلگرامي فعال هستند. در يكي از پيامهايي كه از طرف «ديدبان فضاي مجازي» رژيم براي كاربران ارسال شده آمده است : «كاربر گرامي- شما وارد گروه قيام سراسري وابسته به منافقين(سازمان مجاهدين خلق) شده ايد ... عضويت شما در گروه مورد اشاره تا اين لحظه از نظر ما نا آگاهانه اما پس از مشاهده پيام ادامه عضويت به منزله عضويت آگاهانه در گروه تلگرامي وابسته به منافقين بوده و منجر به عواقب قانوني براي شما ميباشد....» .
واضح است كه اطلاعات آخوندها جرأت ندارد قانون مورد استناد خودش را كه جز قانون ولايت فقيه نيست نام ببرد. والا به محض اسم آوردن از اين رژيم نامشروع و قوانين ضد انساني آن مشمول شكايت و عدالت و مستوجب سخت‌ترين كيفر و گوشمالي از سوي مردم ايران است.  
17-عوامل اطلاعاتي رژيم در چند ماه گذشته، از شماره تلفن 33937502075 با هواداران مقاومت در فرانسه تماس گرفته و تلاش ميكردند مشخصات فيس بوك و ايميل آنها را بدست بياورند.
18- اطلاعات آخوندها اخيراً از طريق ايميلي مشابه ايميل خبرنگار يك رسانه آمريكايي، و با استفاده از عكس و مشخصات همين خبرنگار، از يكي از پشتيبانان مقاومت درخواست مصاحبه مي‌كند و در اين پوش، يك ويروس خطرناك براي هك كردن كامپيوتر ارسال مي‌كند. سيستم ضد ويروس نصب شده بر روي كامپيوتر گيرنده، بلافاصله اعلام كرد اين ايميل آلوده و خطرناك است.
كميسيون امنيت و ضد تروريسم از عموم هموطنان بويژه پشتيبانان مقاومت و هواداران مجاهدين ميخواهد ترفندهاي حقير رژيم آخوندها را افشا و توطئه هاي سايبري آخوندها را خنثي كنند.
از پاسخ دادن به ايميل‌ها، تماسهاي تلفني و هر گونه ارتباطات ناشناس و غيرمطمئن از جمله در تلگرام ، اسكايپ و واتساپ بپرهيزيد و موارد مشكوك را با نمايندگي‌هاي شورا يا دفاتر مجاهدين در كشورهاي مختلف در ميان بگذاريد.
 ساير هموطنان و هواداران را نسبت به ترفندهاي دشمن مطلع و هوشيار كنيد.

شوراي ملي مقاومت ايران
كميسيون امنيت و ضد تروريسم
23 مرداد 1398 (14 اوت 2019)

ایمیل حاوی ویروس


                       هشدارهاي امنيتي گوگل



ايميلهاي جعلي


ايميلهای جعلي براي كسب اطلاعات



اسكايپ جعلي- سمت راست مجعول است


غلط اضافي ديدبان فضاي مجازي رژيم