جمعه، مهر ۲۳، ۱۳۹۵

افشاگری یک مامور حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران مامور در یکی ازخانه های امن سپاه در تهران – قسمت پایانی

س : - پس از دستگیری مخالفین سیاسی، آیا به خانواد های افراد دستگیر شده  اطلاع داده میشد چه در همان روز دستگیری و یا روزهای بعد ؟
ج : درخصوص خانواده های متهمین باید به نکته ظریفی اشاره کنم که تفاوت اطلاعات سپاه وسایر ارگانهای اطلاعاتی هم عرض خودش را در داخل ا یران ،مطرح میکند . سایر ارگانهای اطلاعاتی درایران الزاما باید حکم بازداشت ،حکم ورود به مکان و منزل داشته باشند و برای انجام ماموریت هایشان حکم ماموریت وکارت شناسایی باید داشته باشند، سازمان اطلاعات سپاه یک ارگان اطلاعاتی است که  هیچکدام از این ها را که گفتم لازم ندارد فقط حکم ماموریت یاکارت شناسایی کافی است. تمام ارگانهای نظامی کشور باید از دستورات اطلاعات وامنیت سپاه پاسداران اطاعت کنند ودستورات آنها را اجرا نمایند .
روشهای دستگیری بصورت آدم ربایی وسرقت افراد انجام میشود، چون اطلاعات سپاه از شدیدترین روشهای شکنجه دربازجویی ها استفاده میکند وافراد کمی معمولا از این روشهای شکنجه جان سالم بدر می برند وبه همین دلیل برای آنکه خانواده های آنها مدعی قتل فرزندنشان نشوند اطلاعات سپاه هیچ حکم بازداشتی را برای بازداشت شدگان تهیه نمی کند چون اگر حکم بازداشتی تهیه شود این حکم باید در دادسرا ی ایران ثبت شود که قابل پیگیری است .
معمولا بعضی وقتها اطلاعات سپاه با حکم های جعلی اقدام به بازداشت افراد میکند  ،در خصوص این احکام می توانم به احکامی اشاره کنیم که درزمان حمله نیروهای امنیتی  در تظاهرات مختلف به دانشگاههای مختلف کشور صورت گرفت. همانطوریکه مستحضر هستید بعدا خانواده های  این  دانشجویان  اقدام به  شکایت  علیه ا رگانهای سپاه کردند هیچ ارگان وسازمان امنیتی این مسولیت را
نپذیرفت واعلام کردند که هیچ حکم بازداشت ویا حکم ورود به دانشگاه ازطرف هیچ سازمانی  صادر نشده ست .مثلا حمله کوی دانشگاه بدون مجوز و برون صدورحکم بوده و جایی ثبت و ربط نشده است این خود نشان میدهد که این احکام جعلی است .
اگر چه مهر و امضا همه واقعی هستند اما درجایی ثبت وربط نشده اند تا دستشان کامل باز باشد و کسی نتواند پیگیر کند که چه ارگانی این حملات یا دستگیریهای را انجام داده است .
اجساد افرادی که درخانه های امن وزارت اطلاعات سپاه که در زیر شکنجه به قتل میرسیدند  به چه شیوه ای از بین برده میشدند ؟
معمولا بعد از این که افراد دراین خانه های امن کشته و بقتل میرسند اجساد آنها به روشهای مختلف ازبین میرود
یکی از آن روشها این است که این اجساد را پشت سد هایی که خاکهای باتلاقی دارند در بستر رودخانه ها و سد ها می ا ندازند . چون ا ین اجساد بالا نمی آیند و قابل کشف نیستند .
شیوه دیگر که در رابطه با دختران و زنان به قتل رسیده استفاده میشود سوزاندن با اسید و یا سوزاندن با آتش میباشد . چون این افراد مورد تجاوز قرارگرفته اند اگر با اسید سوزانده شوند بهتر است چون قابلیت این که یک ارگانی بتوانداز آن اجساد مدرک بدست بیاورد از بینمیرود .

معمولا در روشهای سوزاندن و سوزاندن با اسید استفاده میشود چون بو و دود کمتری دارد در این رابطه فرد را به یکی از بیابانهای اطراف خانه های امن می برند ( به همین دلیل خانه های امن را درحاشیه روستاها تهیه میکنند) در آنجا قبری تهیه میکنند و فرد دا داخل قبر می اندازند و گالن های اسید را روی آنها میریزندتا عمل فرسایش باسرعت بیشتری انجام شود همین کار را بعضا در داخل قنات ها نیز انجام میدهند .
س : ‌سلسله مراتب خانه های امن وزارت اطلاعات سپاه شامل رتبه و رده ها و تعداد پرسنل را در صورت امکان و هر میزان که مقدور ا ست بفرمایید؟
معمولا در داخل اطلاعات سپاه بر اساس تجربه ای که من داشتم سیتسم کار به این صورت است که برای نیروهای  امنیتی یک قسمتی است بعنوان اطلاعات و عملیات و جمع آوری اطلاعات آشکار که در دفاتری در داخل سپاه های شهری های مختلف دارند و با یونیفرم در آنجا تردد میکنند . نیروهای ا منیتی اطلاعات سپاه حق این کار را ندارند زیرا به عملیاتهای فرستاده میشوند که باید ناشناس باقی بمانند به همین دلیل حق تردد به هیچیک از اماکن نظامی را ندارند ، حق ارتباط با افراد نظامی را ندارند.
شبکه ها ۷۵ نفره هستند که شامل سه دسته میباشند . هر دسته شامل دو هسته است و هر هسته شامل دو یا سه تیم میباشد .که برمبنای ماموریت این تیم ها تشکیل میشود که آیا این تیم ها در این ماموریت ها دو نفره باشند سه نفره و یا ۵ نفره

هر هسته معمولا از ۱۲ نفر تشکیل میشود، فرمانده تیم اول فرمانده هسته، فرمانده تیم دوم معاون هسته میباشد معمولا هر دسته شامل ۲۲ نفر است . درحال حاضر این دسته ها مشغول دیدن آموزشهای رزمی نیز میباشند درایران

این دسته ها موسوم به دسته های آتش هستند . دسته های ۲۲ نفره حق آشنایی با یکدیگر را ندارند یعنی دسته یک دسته دو را نمیشناسد و دسته دو دسته یک و دسته سه را هم نمیشناسند
هر سه دسته تبدیل به یک شبکه میشود . فرمانده دسته ها بعنوان فرمانده شبکه و معاونین شبکه شناخته میشوند و برای هر سه دسته قابل شناسایی است  . معمولا شبکه با هم ا رتباط ندارند . بعضا در هرشهر دوشبکه در حال فعالیت هستند.
ولی هیچکدام از این دوشبکه همدیگر را نمیشناسند  و به همین دلیل بعضا شاهد این هستیم که این شبکه ها علیه هم گزارشاتی به اطلاعات سپاه میدهند .
فرمانده یک گردان سپاه تصمیم میگیرد که این گزارشات صحت دارد یانه ؟ به این گزارشات رسیدگی بشود یانه ؟  و یا این یک نوع پوشش  است برای شبکه
در سلسله مراتب طوری ا ست که شما تا سه فرمانده بعد از خود را میتوانی بشناسی لازم نیست که کل سلسله مراتب فرماندهی را بشناسی.چون اسامی کل سلسله مراتب محرمانه میباشدو هرگز نباید افشا شود . معمولا افراد تا سه رتبه با لا تر ا ز رتبه خود را میداند.
از آنجا که افراد یونیوفورم نظامی ندارند درجه ها تثبیت شده است و با رتبه های خودمان همدتگر را میشناسیم   یعنی وقتی که دو نفر بهمدیگر میرسند از همدیگر می پرسند که رتبه شما چند است ؟ وقتی که می فهمد که رتبه آن فرد از خودش بالاتر است ملزم است که احترامات نظامی را بجا بیاورد .احتیاج به این نیست که فرد اولی یونیفرم تنش باشد و درجه قابل رویتی روی شانهایش داشته باشد .
معمولا هر شبکه دارای سه خانه امن است . یعنی سه دسته و هرخانه امن شامل ۲۲ نفر است که فعالیت های آنها شامل فعالیت های سیاسی و فعایت های نظامی از قبل تعریف شده و این دسته ها آموزش مربوطه را دیدند. وسعت این خانه ها ی امن بنا بر فعالیت ها و ماموریت هایی که قرار است درداخل خانه امن انجام شود تعیین میشود .
وسعت دسته های اطلاعاتی و جمع آوری اطلاعات آشکار از وسعت بیشتری برخور دار است چون در آنجا باید محلهایی برای بازداشت افراد و شکنجه افراد ومحل بازجویی وجود داشته باشد اما وسعت خانه های امنی که از آنها بعنوان خانه های عملیاتی استفاه میشود کوچک است. چرا که رد آنجا کارهایی برای بازداشت افراد و شکنجه انجام نمیشود همین که چند اتاق بعنوان خوابگاه پرسنل ویک ا تاق بعنوان فرماندهی و یک اتاق بعنوان مخابرات و یک اتاق بعنوان اتاق کنفرانس داشته باشد کافی است.
شما چند سال در اطلاعات سپاه  پاسداران انقلاب اسلامی کار کردید و چه شد که تصمیم به جدا شدن گرفتیید؟
من ازکودکی وارد بسیج شدم ازطریق ا طلاعات بسیج، جزب  اطلاعات سپاه شدم و آمورشهای لارم را در آنجا گزراندم .
آموزشهای که من دیده ام
شامل :‌ فرماندهی دسته رزمی، اطلاعات و تخلیه ا طلاعات، دوره شهید فهمیده که دراین دوره  آموزشهای مربوط به گزارش نویسی و رسیدگی به انواع گزازشات سلسه مراتب تحقیقاتی  در گزارشات  را آموزش دیدم .
انواع سوژه ها را در این مقطع اموزش میدهند . دوره  تعقیب و مراقبت، ضد تعقیب ومراقبت و ضد، ضد تعقیب و مراقبت و کار با قناسه و تی ان تی و چاشنی الکتریکی و ساده و کار با فتیله های ا نفجاری و ساده  و ...
آموزشهایی بود که از 12 و 13 سالگی گذراندم و خودش گواه این است که از من بعنوان یک کودک سرباز سوء استفاده شده و زمانی که من جذب سیتسم شدم به دلیل این که سن پایین داشتم قادر به تصمیم گیری برای آینده خود نبودم و سیستم از من و افراد مثل من سوء استفاده کرده است . درسالهای 85 تا87 من تصمیم به خروج از سیستم گرفتم به دلیل این که وارد خانه های ا من شده بودم و انواع شکنجه ها ی نامتعارف را میدیدم
این موضوع روی من تاثیر منفی زیادی گذاشت و متوجه این شدم به جای این که قهرمانی باشم که برای سازندگی کشورم گام بردارم تبدیل به یک بازوی ا منیتی و تبدیل به یک خائن شدم که هموطنان خودش را مورد شکنجه قرار میدهد و آنها را ازبین میبرد . این درست است که من بطور مستقیم در شکنجه شرکت نداشتم و بعنوان بازجو در بازپرسی شرکت نداشتم ولی همین که این موضوع را از نزدیک میدیدم و نمیتوانستم برای آنها کار انجام دهم باعث آزردگی  روحی من میشد.
 درسالهای ۹۰ متوجه شدم که یکی از بستگان نزدیکم وابسته به سپاه است و این حالت های روحی و روانی من و تصمیمات مرا که مربوط به خروج از کشور میباشد را به اطلاعات سپاه گزارش داده و مجبور شدم که رویکرد جدیدی اتخاذ کنم و با طلاعات سپاه هم چنان همکار ی کنم تا اعتماد سپاه را دو باره به خود جلب کنم به همین دلیل در زمینه ای مختلف که بعدا برایتان توضیح خواهم داد با اطلاعات سپاه همکاریهای گسترده ای داشتم و در عملیات برون مرزی فرستاده شدم و مسلما دریکی از  این عملیات برون مرزی وقتی که شرایط را مناسب برای فرار دیدم از دست رژیم و نیروهای امنیتی فرار کردم .
درحال حاضربه این دلیل نمیخواهم تصویرم پخش شود که ا طلاعات سپاه فکر میکند که در تروری که علیه من انجام داده من کشته شده ام و هر گز نجات پیدا نکردم .
اما خوشبختانه من بلطف خداوند متعال نجات پیدا کردم و دلیل اصلی من که امروز این مصاحبه را انجام میدهم این است که فکر میکنم خداوند مرا از مرگ نجات داد تا من بعنوان یک مدرکی از جنایت رژیم با مردم کشورم و مردم جهان و جوامع بین المللی صحبت کنم .
درحال حاضر دوستان زیادی از ایران فرار کرده اند که واسته با ارگانهای ا منیتی بوده اند و خواستند خودشان را به پلیس تحویل بدهند و دستگاههای بین المللی تحویل بدهند ولی متاسفانه توسط سپاه قدس ربوده شده و به جا های نامعلوم فرستاده شده اند قطعا افراد زیادی در سازمانهای امنیتی ایران هستند که به این نتیجه رسیدند که این کارهایی را که انجام میدهند جنایت است و ازنظر خداوند نا پسندانه است و میخواهند از کشور خارج شوند ولی به دلیل ترسی که از آینده دارند این کار را نمیکنند .


هیچ نظری موجود نیست: