جمعه، دی ۲۹، ۱۳۹۶

تاثیرات قیام دی ماه 96 دررابطه با مردم و مقاومت ایران


رژیم طی سالهای گذشته پا به پای سرکوب تلاش کرده، با راه انداختن یک جنگ روانی و نظری
خودش را تثبت شده جلوه داده و ذهنها را درمورد هرگونه انقلاب و تغییرو سرنگونی قفل کند و همه  را با بازی اصلاح طلب - اصولگرا سرگرم نموده و به مردم  ایران چنین القا کند که باید به همین رژیم  بسوزید و بسازید،پشت اصلاح طلبان بروید شاید که از دورن آن چیزی بیرون بیاید.
ولی قیام دی ماه ۹۶ کوس رسوایی جنگ روانی رژیم و پاسداران سیاسی خارج کشوریشان را در سرتاسر ایران و منطقه و جامعه بین المللی به صدا در آورد. همه سردمداران رژیم به گویا ترین صورت به این رسوایی اعتراف کردند .
رژیم و لابی هایش با نفی همه قانونمندیهای اجتماعی و انقلاب و تغییر، با استدلالهای بی پایه و سست بنیان و غیر علمی تلاش میکردند، مردم را از مبارزه نا امید کرده، آنها را پاسیو و به سمت زندگی سوق داده و یا بازگشت به ایران سوق بدهند. ولی قیام  برق امید و انقلاب و زندگی را یک بار دیگر درقلبهای ایرانیان در داخل و خارج بیش از هر زمان دیگر روشن کرده است که درفضای مجازی به وضوح قابل رویت است .
برخی از استدلالها ی رژیم ولابی هایش طی این سالها به قرار زیر بوده است .
۱- رژیم از نظر نظامی قوی و قدرتمند است.
گفته میشد:‌ رژیم اکنون یک قدرت منطقه ای است و توان نظامی بالا برای سرکوب دارد، مبارزه با این رژیم بی فایده است، سرنگونی این رژیم امکان پذیر نیست این رژیم باید از درون تغییر کند. پس از سرکوب قیام ۸۸ دیگر شکل گیری قیامی جدید امکانپذیر نمی باشد. سرداران پوشالی سپاه ضد خلقی از اصلترین دروغ پردازان این تئوری بودند.
 درحالی که این قیام،  یک بار دیگر ادعای مقاومت ایران را ثابت کرد که:‌ این رژیم در داخل ایران بشدت ضعیف و شکننده است. صدور تروریزم و بینادگرایی به کشورهای منطقه علامت قدرت رژیم نیست بلکه بعکس نشاندهنده ضعف رژیم است. لشگر کشی به خارج از مرزها برای سرپوش گذاشتن بر روی ضعف های بنیادین درونی و بی راه حل بودن آن میباشد. اکنون شعار «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن یکی» از خواست های اصلی قیام کنندگان میباشد. خامنه ای درست گفته بود:‌ اگر در سوریه نجنگیم باید در تهران و شیراز و مشهد بجنگیم.
۲- رژیم ولایت فقیه قدرت اطلاعاتی قوی دارد.
گفته میشد:‌ این رژیم یکی از قویترین سیستم های اطلاعاتی در جهان را دارا میباشد، بنا براین امکان تشکل و سازماندهی در داخل ایران وجود ندارد و هر اقدامی در نطفه خفه خواهد شد. اما این قیام همه را مات و مبهوت کرد. همه مهره ها و کارشناسان رژیم اعترافات کردند، تمامی دستگاههای اطلاعاتی رژیم دراین قیام غافلگیر شده اند و کسی قیام را پیش بینی نکرده بود. تلاش برای دستگیری لیدرهای قیام در شهرهای مختلف و متوسل شدن به شکنجه و شهادت تعدادی از دستگیر شدگان برای پیدا کردن سر نخهای قیام، بهترین دلیل بر نادرست بودن ادعای رژیم مبنی بر داشتن سیستم اطلاعاتی قوی میباشد. دستگاه اطلاعاتی رژیم اکنون از موضع ضعف مانند سالهای گذشته با توسل به شکنجه های وحشیانه تلاش میکند، عقب ماندگی اطلاعاتی خودشان را جبران کنند که البته  مانند گذشته راه به جایی نخواهند برد.
۳- طبقات پایین اجتماعی و حمایت از رژیم
گفته میشد، این رژیم حمایت طبقات پایین و فرودست جامعه را با خود دارد بنا براین از حمایت توده ای برخور دار است. این قیام ثابت کرد رژیم نه تنها پایگاهیش را در میان طبقات محروم از دست داده بلکه روز بروز بیشتر هم از دست میدهد، سخت ترین و رادیکالترین طبقات اجتماعی علیه رژیم، محرومان تهیدستان، کارگران، فقرا، بیکاران هستند که هیچ چیزی برای ازدست دادن ندارند.
رژیم ادعا میکرد طبقات پایین طرفدار احمدی نژاد هستند، ولی قیام ثابت کرد که مبارزه طبقاتی یک حقیقت علمی است و این گونه ادعا ها هیچ پایه علمی و عینی و طبقاتی ندارد. احمدی نژاد حذف شد و آب ازآب تکان نخورد.
۴- وفاداری نیروهای رژیم به دلیل خصلت ایدئولوژیک و مذهبی آنها
گفته میشد که رژیم آخوندی، ایدئولوژیک است و نیروهایش تا به انتها به رژیم وفادار خواهند ماند.
برغم این که رژیم طی این سالها حداکثر سوء استفاده را از اعتقادات مذهبی برده و همواره کارهایش را با رنگ و لعاب و سس غلیط مذهبی به خورد جامعه داده و به قول خودش تلاش کرده، فرهنگ بسیجی سازی را از مدارس شروع کرده و «ارزشهای نظام الهی» را بهرشکل جا بیندازند، ولی این قیام نشان داد: هیچیک از تبلیغات و دستورالعمل های اجباری و فرهنگ سازی ارتجاعی رژیم، از مدرسه تا دانشگاه درعصر انفورماتیک، عموم مردم و بویژه جوانان و نوجوانان را نفریفته است. شعار محوری همه مرد مرگ بر خامنه ای بود و جوانها فریاد میزدند: «آخوند ها حیا کنید مملکت را رها کنید». «توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه» .
براساس اعترافات سردمداران رژیم، بسیاری از جوانان قیام آفرین از خانواده هایی به اصلاح «حزب اللهی» و«شهیدداده» و «جبهه رفته» بودندکه اکنون در مقابل نظام قرارگفته اند. حتی جوانانی که دراین قیام بدست رژیم درخیابانها به رگباربسته شدند و یا در زیر شکنجه شهید بعضا از این خانواده ها بودند.
رژیم درنهایت استیصال اعتراف میکند تمامی نسلی که سن آنها بین ۱۵ تا ۳۰ ساله میباشند، این رژیم را نمیخواهند و همه خواستار سرنگونیش هستند. پس از سرکوب جوانان درخیایان ها تعدادی از بسیجیان، پی به ماهیت این رژیم برده و کارتهای بسیج خود را علنا آتش زدند.
آتش زدن ۶۰ دفتر امام جمعه بعنوان نمایندگان مذهبی خامنه ای،آتش زدن مراکز گوناگون مذهبی و .... همه نشان میدهند: تبلیغات ارتجاعی رژیم نه تنها تاثیری برجوانان نداشته بلکه بیشتر باعث انزجار آنها گردیده است. غیاث‌الدین طه محمدی، در نمايش جمعه همدان 22 دیماه  96 با اشاره به خشم و انزجار مردم، از بساط سركوب و فساد و دزدي تحت عنوان نماز جمعه، گفت:  در جريان قيام «حدود ۶۰ دفتر امام جمعه مورد هجوم قرار گرفت»
۵- شکست افسانه امنیت در رژیم آخوندی
پس از ظهور داعش و گسترش تروریسم وبنیادگرایی درکشورهای مختلف، که حامی شماره یک آن رژیم آخوندی بود،‌ خامنه ای و روحانی باد به غبغب می انداختند و از ایران بعنوان امن ترین کشور منطقه یادمیکردند.
قیام نشان داد امنیت مورد ادعای رژیم امنیتی داعش گونه بود که با سرکوب واعدام و انواع و اقسام گشت های مختلف و از جمله گشت جدید التاسیس محلات سپاه و بسیج و سایر نیروهای سرکوبگر حاصل شده بود، طی ۱۰ روز خبرگزاریها نوشتند: ایران یکی از نا امن ترین کشورها برای زندگی و از همه مهمتر برای سرمایه گذاری میباشد. اکنون تحلیلگران و روزنامه های مختلف مینویسند: «رژیم ایران برروی بشکه باروت نشسته است»،«جامعه ایران آبستن زلزله‌ای مهیب است». دوران امنیت پادگانی ازطریق سرکوب و اعدام و شکنجه به پایان رسیده است .
۶- مردم انقلاب نمیخواهند.
گفته میشد:‌ مردم از انقلاب خسته شده اند، بعد از انقلاب ۵۷ و خیانت خمینی به اعتماد توده ها، دیگر کسی به انقلاب دیگری رضایت نخواهد شد زیرا ازیک حکومت بد تر از این رژیم میترسند و...
ولی این قیام نشان داد: این نسل هیچگاه طی این سالها امیدشان را به انقلاب و سرنگونی  از دست نداده اند بلکه هر بار امید وارتر از گذشته به قیام و انقلاب روی آورده اند و قیمت آن را هم هرچه که بوده پرداخته اند، این بار هم آنقدر قیمت دادند که شگفتی جهانیان را بر انگیختند. شعله های قیام ۵۷ باردیگر  بسا بسا رادیکالتر زبانه میکشد تا روزی که تمامیت این رژیم را بسوزاند و خاکستر کند. این قیام نشان داد که اگر تاکیتک ها و تکنیک ها را به کناری بگذاریم .پیام سیاسی و استراتژیک این قیام، انقلاب بود و دیگر هیچ. حتی حتی اگر بر فرض رژیم بالاجبار تن به هرگونه رفرم و آرایش و پیرایشی بدهد، رفرم، مقدمه انقلاب خواهد بود . اگر هم دست به سرکوب مطلق بزند باز هم نابودی خودش را مهر کرده است.
۷ – مردم ناراضی هستند ولی حرکتی نمیکنند چون که سرکوب شده اند.
آنها میگویند درست است که این رژیم تضادی حل نکرده ومردم ناراضی هستند ولی رژیم بادرست کردن سیتسم های پیچیده اطلاعاتی و امنیتی و سپاه و بسیج مردم را سرکوب کرده و دیگر مردم بلند نخواهند شد.
این قیام دروغ بودن همه این ادعا ها را نشان داد، رو بروی نیروهای انتظامی، پایگاه های بسیج وسپاه و.... را با خونسردی کامل به آتش کشیدند .عکسهای خامنه ای و قاسم سلیمانی را که رژیم و لابیهایش میخواستند از او یک قهرمان بسازند را به آتش کشیدند و نفرت و قهر خود را از سپاه پاسداران ضد خلقی ابراز داشتند. این مقاومت ایران بود که سالها فریاد میزد که این سپاه ضد خلقی است درحالی که هم ریشه های خمینی و خامنه ای سعی میکردند که سپاه ضد خلقی را فرزندان و سربازان غیور این وطن بنامند. این قیام مشت همه آنها را باز کرد .
۸- مجاهدین پایگاه اجتماعی ندارند.
سالهاست که رژیم و لابی های آن درخارج کشور، تلاش میکند بگویند:‌ مجاهدین... پایگاهی درمیان مردم مخصوصا جوانان ندارند، نیروی تاثیر گذار نیستند، افکار دهه پنجاهی دارند و این افکار با افکارجوانان این دوره همخوانی ندارد. آنها سکت و فرقه هستند و با مردم داخل ایران رابطه ای ندارند و ....
این قیام ثابت کرد که پر رابطه ترین و تاثیر گذارترین نیروی اجتماعی وسیاسی برغم همه سرکوبها و شیطان سازیها و دستورات رسمی برای کوچک جلوه دادن آنها در مطبوعات جیره خوار و نماز جمعه ها و .... باز هم درهر تحول اجتماعی مجاهدین بوده، هستند وخواهند بود. اکنون پس از این همه سرکوب و اعدام و ...آخوندها از برق تشکیلات و سازماندهی مجاهدین درداخل سرشان را به سنگ میکوبند، وای به روزی که عملا سرشان به بدنه اصلی نیروی داخل کشورشان وصل شود!!
خامنه ای به روشنی قیام را محصول تلاش مشترک یک مثلث (آمریکا و عربستان و سازمان مجاهدین) اعلام کرد. او بالاجبار به تئوری توطئه خارجی متوسل شد تا ریشه داخلی آن را کوچک کند و همه قیام را به جیب مجاهدین نریزد. زیرا بیشتر از این نمیشد بر اظهارات گذشته رژیم، مبنی بر از بین رفتن مجاهدین خط بطلان بکشد.
محمد جوادهاشمی نژاد از مدیران اطلاعاتی رژیم در تاریخ ۲۸ دی در همایش ترورهای دهه ۶۰ درهابیلیان گفت: « از دشمن خارجی نباید ترسید چرا که آمریکا 16 سال است که گزینه نظامی روی میز دارد و تاکنون هیچ کاری نتوانست انجام دهد و کارشناسان نظامی آنان اذعان کرده اند که در مقابل ایران گزینه نظامی هیچ فایده ای ندارد .او ادامه داد: اما باید از نفاق در کشور ترسید چرا که تشخیص نفاق بسیار سخت است و نفاق نکته خطرناکی است... دشمن با ظرافت و حساب شده وارد میدان شده است و اگر ما درست کار نکنیم قافیه را باخته‌ایم »
در همین تاریخ دریک « نشست علمی با موضوع بررسی فعالیت گروه‌های تروریستی در شمال ایران» درحضور هاشمی نژاد، سرهنگ عباسی دربابل گفته است:‌ « ما با همه مشکلات 8 سال جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتیم اما تروریسم همچنان از کشور ما قربانی می‌گیرد و عوامل آن هم مشخص هستند .... سرهنگ مرادی، دبیر هیئت رزمندگان بابل و دبیر این نشست سخنران بعدی این نشست بود و ضمن تقدیر و تشکر از آقای هاشمی‌نژاد و هیئت همراه، در بیان انگیزه‌های برگزاری این نشست با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب گفت: مریم رجوی قبل از آشوب‌ها و در دو میتینگ مجزا به روشنی جایگاه شهید و جلاد را عوض کرد.....سرهنگ عباسی بنده به عنوان فردی که با این گروه‌ها مقابله کرده‌ام .. گروه‌های فعال در شمال کشور اعم از اتحادیه کمونیست‌ها، گروه حرمتی‌پور، حزب رنجبران و منافقین، تصریح کرد: اکنون هیچ اثری از این گروه‌ها باقی نمانده اما منافقین همچنان فعالیت می‌کنند و جای شهید و جلاد را عوض می‌کنند.»

این قیام نشان داد، نسلی که اکنون به میدان آمده همان راه و روش ومسیر مجاهدت و انقلابی گری را که مجاهدین طی این سالها با این رژیم طی کرده اند، را می پیماید، شعارها و مشی و راه و رسم آنها  اساسا همان است که طی این سالها مجاهدین مبلغش بوده اند و قیمت وبهایش را پرداخته اند و مسیرش را باز کرده اند حتما که قیام درمسیر خودش رهبری شایسته خودش را نیز عرضه خواهد کرد. وقتی که پشت قیامی یک نیروی محوری که  تشکیلات و رهبری دارد هرگز نباید نگران فروپاشی رژیم و سرقت انقلاب بوسیله دیگران بود.

یکشنبه، دی ۲۴، ۱۳۹۶

صورت مساله اصلی قیام

قیامی که با سرعت برق و باد طی ۵روز همه استانهای کشور را در ۱۴۱ کلان شهر و شهر و
شهرستان و حتی برخی از بخش های کشورمان در نوردید و لرزه بر اندام تمامیت رژیم و هم ریشان و هم ریشه هایش انداخت نشان داد که مردم ایران خواهان یک انقلاب تا سرنگونی تمامیت این رژیم هستند. این قیامی است که بقول لوموند (که تاکنون حامی سیاست مماشات بوده است) مهر انقلاب برپیشنانی آن خورده شده است و نه قیام. زیرا قیامی است که زیر تند ترین و شدید ترین سرکوب داعش گونه ۳۸ سال گذشته قرار داشته ولی اکنون درظرفیت انقلابی جامعه فوران میکند و همه را حتی دستگاه های اطلاعاتی رژیم را نیز غافلگیر کرده است.
رهبر مقاومت مسعود رجوی گفت:‌ اکنون صورت مساله قیام، ادامه و رهبری آن میباشد.
اما رژیم و دم و دمبالچه هایش سعی میکنند که صورت مساله قیام را منحرف کرده و مسایل غیر واقعی و دروغ را جایگزین آن بکنند تا از وجه رادیکال آن بکاهند و تیغ قیامی را که سر سازش و باز ایستادن ندارد را مذبوحانه کند، نمایند .
چپ روی و خشونت
آنها صورت مساله قیام را چپ روی و خشونت میدانند و مستمر قیام کنندگانی که زیر شلیک های مستقیم و باتوم و دستگیری هستند، به امثال سینا قنبری ها که بعد از دستگیری زیر شکنجه جان میبازند، به آنهایی که زیر شکنجه جان میبازند و مفقود الاثر اعلام میشوند، و ....دستور آرامش صادر میکنند آنهم از ساحل امن اروپا، زیرا که می بینند که این بار نسلی به میدان آمده که آرامش تمامیت رژیم را و در نتیجه آرامش پاسداران سیاسی را برای همیشه میخواهند بهم بزنند به این خاطر دستپاچه شده و مستمر روضه آرامش و برخورد متمدنانه میخوانند.
ماندلا گفته بود:‌« مقاومت بدون خشونت تا جایی موثرا ست که مخالف شماهم به همان قواعد وفادار باشد. اما اگر اعتراض صلح آمیر با خشونت مواجه شود اثرگذاری اش به پایان میرسد. برای من مبارزه بدون خشونت یک فضیلت اخلاقی نبوده بلکه استراتژی بود. هیچ ارزش اخلاقی در بکارگیری سلاحی که موثر نباشد وجود ندارد.»
آرامش خواهان، همان پاسداران سیاسی هستند که طی این سالها به امام زاده اصلاح طلبان که شریک دزد و یار غافله ولی فقیه بوده اند دخیل بسته اند و به لطایف الحیل مشغول لیسیدن ته کفش روحانی شیاد و قاتل بوده و هستند طی این سالها همواره تلاش کرده اند که هرطور شده این رژیم را ازسرنگونی محتوم برهانند، آنها گلویشان را پاره میکنند و میگویند:« شعار دادن علیه روحانی درست نیست» چپ روی است، پس از سالها یک بار هم که نا پرهیزی کرده و به خامنه ای ا نتقاد میکنند، انتقادشان  این است که« چرا این قیام را به مجاهدین منتسب میکنی؟» مجاهدین در این قیام کاره ای نیستند این قیام مانند سال ۸۸ وابسته به نیروهای اصلاح طلب داخل میباشند. مردم ایران دیگر خواهان انقلاب نیستند، مردم ایران از انقلاب منتفر هستند، اگر انقلاب بشود ا یران در معرض تکه پاره شدن و ایرانستان شدن و تجزیه قرار میگیرد و ...... پس آرامش را حفظ کنید .خیابانها را ترک کنید و به همین رژیم رضایت بدهید و ....
ولی قیام سراسری دی ماه ۹۶ مشت این دروغگویان را باز کرد و همه ادعا های ا ین دم و دنبالچه های آخوندی را نقش بر آب کرد. از آذربایجان گرفته تا بلوچستان و از خراسان گرفته تا خوزستان و از کردستان گرفته تا بندرعباس و شمال ایران همه یک شعار میدادند. «مرگ بر خامنه ای»، «خامنه ای حیا کن مملکت را رها کن»، «توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشود» ،«اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا »و .... حتی کلمه ای و صدایی از تکه پاره شدن ا یران شنیده نشد .
قیام نه به گرانی
آنها همچون خامنه ای تلاش میکنند که علت قیام را فقط معیشت بهتر جا بزنند وآن را «نه به گرانی» و قیام گرسنگان بنامند و ریشه سیاسی آن را که علیه کل نظام است را بپوشانند. خامنه ای شعار نه به گرانی را شنید و لی شعار مرگ برخامنه ای را نشنید. آنهایی که میخواهند این قیام را محدود به معیشت بکنند،نتیجه گیری میکنند که رژیم میتواند با یک سری رفرمهای اقتصادی این قیام را خاموش کند و از قیام جان سالم در ببرد.
رژیم ولایت فقیه و خامنه ای با باز کردن یک گوشش درمورد مشکلات معیشتی مردم و بستن گوش دیگر و چشمهایش بر روی سایر شعارها از جمله شعار «خامنه ای حیا کن سلطنت را رها کن» ، «ملت گدایی میکند آقا خدایی میکند» و .... نشان داد که حد اقل تاکنون قصد ندارد مانند ۳۸ سال گذشته از تخت سلطنت فقیه خودش پایین بیاید و به اراده مردم و حق حاکمیت آنها گردن بگذارد، بلکه باز هم قصد دارد بهر بهایی سلطنت فقیه را حفظ کند.پس این رژیم است که مشی و نحوه مبارزه را به جوانان و نیروی انقلابی و مقاومت ایران تحمیل میکند.
 بنا براین راه دیگری برای جوانان پرشور میهن باقی نمیگذارد که جواب آتش را با آتش بدهند و خامنه ای را با آتش مانند خلف گذشته اش شاه البته در ابعادی بسا بسا عمیق تر به زیر بکشند.
راستی که اگر این قیام گرسنگان و فقط به خاطر معیشت بود پس چرا حتی به یک سوپر مارکت و یک نانوایی و یک  انبار ارزاق عمومی حمله ای صورت نگرفت و غارت نشد؟
 درهمان روزهایی که در ایران قیام بود در ونزوئلا هم قیام گرسنگان بود، به تمام سوپر مارکت ها حمله کردند و آن را غارت کردند. پس مساله فقط معیشت نیست بلکه یک عنصر سیاسی است و آنهم این است که جوانان واین نسل تمامیت ا ین رژیم را نفی میکنند و خواهان نابودی تمامیت آن میباشد  این نسل بطورخاص با فرهنگ و زبان ولایت فقیه بیگانه هستند وآن را نمی فهمند.
هدفهای مورد حمله قیام کنندگان خود به بهترین دلیل برای نشان دادن ماهیت این قیام است برخی از محلهایی که مورد حمله قرار گرفته است عبارتند از :‌
مراکز بسیج و سپاه ضد خلقی اصلی ترین ارگانهای سرکوب رژیم ولایت فقیه،دفاتر امام جمعه ها، فرمانداریها، بانکها و موسسات غارتگر مردم، حوزه های علمیه جهل و جنایت وخرافات، مساجد ضرار که محل استقرار نیروهای بسیج بوده است و ...... بوده وکارشان سرکوب مردم است و .....
یکی از امامان جمعه گفته بود:‌طی 10 روز گذشته به 59 دفترامام جمعه درشهرستانهای مختلف که همه نمایندگان خامنه ای هستند حمله صورت گرفته و یا به آتش کشیده شده است.
یکی دیگر از همین امام جمعه ها گفته بود: خسارات وارد شده به ارگانهای سرکوب درقیام ده روزه ۹۶ به رژیم از خسارات وارد شده به رژیم شاه درانقلاب سال۵۷ بیشتر بوده است.
به تمام آخوندهای کله گنده حفاظت اظلاعات سپاه دستور داده بود که با لباس آخوندی تردد نکنند.
نتیجه :‌
این قیامی است تا پیرزوی، شرابط هرگز به قبل از قیام مشهد یعنی ۷ دی بر نمیگردد. هر افت وخیزی هم که از این پس قیام داشته باشد ولی این قیام راهش را به پیش باز خواهد کرد. رژیم و دشمنان تلاش میکند مردم را مایوس کنند و بگویند که قیام تمام شده است ولی دروغ میگویند، این را بیش از هرکسی خودشان میدانند. برای از بین بردن این قیام و ریشه های اقتصادی و سیاسی و نظامی و اجتماعی آن ، رژیم هیچ راه حل جادویی و  امدادغیبی دیگر ندارد. این قیام محکوم به پیروزی است. صورت مساله قیام استمرار و رهبری آن است، دنبال هیچ نگرانی دیگری راه نیفتیم. به فصل سبز باور داشته باشیم.
این قیام مقاومت ایران یعنی شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران را به قلب صحنه سیاسی ایران پرتاب کرده است. البته که توطئه ونگرانی هست باید هوشیار باشیم و لی تمرکز اصلی باید روی تداوم و رهبری قیام باشد. موتور محرک این قیام را جوانان ۱۵ تا ۲۵ ساله ای تشکیل میدهند که چیزی برای از دست دادن ندارند. این نسل ازنظر انگیره مشابه نسلی است که در سال ۵۷ به مجاهدین و فداییهای آن روزگار پیوستند و بنای پوسیده نظام شاهنشاهی را از بیخ و بن کندند. محدود کردن و نگاه کردن به این قیام تحت عنوان «نه به گرانی»و پوشاندن اهداف و خواست های رادیکال سیاسی و اجتماعی آن،همان کاری است که خامنه ای قصدش را دارد که صد البته راه به جایی نخواهد برد. این نگاه ازجانب هرکسی اگر از موضع عدم شناخت و نا آگاهی نباشد با هر باندولی که صورت بگیرد یک خیانت آشکار و حکایت از همدستی و هم جبهه گی آشکار و پنهان با خامنه ای وروحانی دارد .