سه‌شنبه، آبان ۰۲، ۱۳۹۶

تلاش مذبوحانه رژیم مفلوک آخوندی و آیه الله بی بی سی

بعداز قرار گرفتن، تمامیت «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» در لیست تروریستی خزانه داری آمریکا، پس از اعلام سیاست جدید دولت آمریکا در مورد رژیم ایران، اصلاح طلبان نظام ،همراه با پشتیبانان
آن درخارج کشور از جمله آیه الله بی بی سی از موضع ترس و وحشت ،برای مخفی نگه داشتن، این لیست گذاری از آن بعنوان «تحریم» سپاه پاسداران نام می برند .
با مراجعه به سایت خزانه داری امریکا، دروغ این رژیم فریبکار و هم پیمانانش آشکار میگردد .
لینک های منبع :‌

https://www.treasury.gov/press-center/press-releases/Pages/sm0177.aspx
https://www.treasury.gov/resource-center/sanctions/OFAC-Enforcement/Pages/20171013.aspx




یکشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۹۶

سیاهچاله

یکی از تحلیگران رژیم، بعد از گذاشته شدن سپاه پاسداران در لیست تروریستی امریکا . ا ین بحران را به سیاهچاله تشبیه کرده است .
اکنون مهره های رژیم یکی پس از دیگری ترس و وحشت خودشان را ازاین مساله علنی میکنند .


پناه بردن به اروپا، خطای دوم بعد از برجام

به گزارش افکارنیوز،  حجت‌الله عبدالملکی کارشناس مسایل اقتصادی در کانال تلگرامی خود نوشت:
گاهی برخی اظهارنظر‌ها بی پرده حکایت از کمبود اطلاعات افراد می‌کند!
کسانی از مسئولین دیپلماتیک و اقتصادی دولت در جریان برنامه آمریکا برای خروج از برجام (که عملا با سخنان شب گذشته ترامپ کلید خورد) گفته اند به رغم خروج آمریکا از برجام، اگر طرف‌های اروپایی بمانند ما هم هستیم!
اما این دوستان توجه ندارند که:
اولا) تحریم‌های ثانویه (فراسرزمینی) آمریکا بر همه کشور‌ها سایه انداز است، چه اروپایی باشند و چه غیر اروپایی. این یعنی برای قطع رابطه نیم بند شرکت‌ها و بانک‌های اروپایی با ایران نیازی به تحریم‌های مجدد اروپایی وجود ندارد! مگر اینکه دوستان ما فراموش کرده باشند که در جریان تحریم ها، بانک‌های اروپایی قریب به ۲۰ میلیارد دلار توسط آمریکا جریمه شدند، بدون اینکه اتحادیه اروپا (که خودش هم تحریم کرده بود) یک سنت بخواهد آن‌ها را جریمه کند! بدین سبب با خروج آمریکا از برجام، باقی ماندن سایر طرف‌ها اثرش "تقریبا هیج" است!
ثانیا) به لحاظ راهبردی، منافع بلندمدت کشورهای اروپایی طرف برجام بیش از ایران به آمریکا گره خورده است و لفاظی‌های آن‌ها در دفاع از برجام، پس از خروج آمریکا از این معاهده دیری نمی‌پاید!
راه حل همان اقتصاد مقاومتی است که دوستان عزیز ما در دولت با توهم اثربخشی اقتصاد مذاکراتی و به امید آمریکا و غرب کنارش گذاشتند ...
پ. ن: هدف اصلی آمریکا از طرح این مباحث، سوق دادن ایران به سمت اروپاست، اروپایی که همنوا با آمریکا خواستار مذاکره با ایران در خصوص برنامه‌های منطقه‌ای و موشکی است!
http://www.afkarnews.ir C-3/671168
................................................
حجت‌الله عبدالملکی از باند خامنه اي و دبيرشوراي اقتصاد سازمان صدا وسيماي رژيم و نماينده رژيم در اجلاس بين المللي بانك جهاني (2010سال) بود

پایان دوران شیاد ی و اعتدال و میانه روی و اصلاح طلبی قلابی درنظام ولایت فقیه

مسعود رجوی جمله ای به این مضمون دارد:‌ « گشتن به  دبنال مدره دراین رژیم، مانند گشتن به  دنبال گربه سیاه دراتاق تاریکی است»

اکنون پس از گذاشته شدن سپاه پاسداران درلیست تروریستی خزانه داری آمریکا ،جواد ظریف که در دوران مماشات نرد عشق با آمریکا بازی میکرد و 2800 ایمیل با کاخ سفید رد و بدل کرده بود ، ماهیت پاسداری خودش را برملا میکند و درکنار قاسم سلیمانی قصاب زنان و مردان و کودکان عراقی وسوری و یمنی و .... میمونوار می خندد و احمقانه مدعی میشود دختران و پسران ایرانی در کنار سپاه هستند ؟ باش تا صبح دولت بدمد این هنوز از نتایج سحر است .
بله این دیالیتک تاریخ است . این اثبات خط و خطوط سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران و مسعود رجوی است که  امروز به روشنترین صورت ماهیت این رژیم جنایتکار را بر ملا میکند.  این است تکامل مبارزه که راه به سرنگونی این رژیم خواهد برد .
دیروز

امروز 
محمد جواد ظریف :‌امروز همه ایرانی‌ها «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» هستند
به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران در توئیتی جدید نوشت: امروز ایرانیان از زن و مرد و پیر و جوان همگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند و با صلابت در کنار کسانی که از ما و منطقه در برابر تجاوز و ترور دفاع می کنند، ایستاده‌اند.
 ۲۲ مهر ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۸شناسه خبر: 1545731 
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/07/22/1545731
*******
توییت جدید ظریف در حمایت قاطع از سپاه پاسداران + عکس
به گزارش ایسنا محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در تازه‌ترین توئیت خود نوشت: امروز ایرانیان از پسر و دختر و پیر و جوان همگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند و با صلابت در کنار کسانی که از ما و منطقه در برابر تجاوز و ترور دفاع می کنند، ایستاده‌اند

شنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۹۶

ديدار هيأت عاليرتبة سناي آمريكا با خانم مريم رجوي و مجاهدين در تيرانا

مریم رجوی و مجاهدین با هیات عالیرتبه سنای امریکا در تیرانا دیدار کرد .
روز شنبه، 12 اوت2017، يك هيأت عاليرتبه از سناي ايالات متحده آمریکا با خانم مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيده شوراي ملي مقاومت ايران، در مقر مجاهدين در تيرانا، ديدار و پیرامون وضعیت مجاهدین در آلبانی، آخرین اوضاع ایران و منطقه و راه حل های پایان دادن به بحران در منطقه كه از تغيير دموكراتيك در ايران مي گذرد، گفتگو كردند.
در هيأت سنا به رياست سناتور روي بلانت، نايب رئيس كنفرانس جمهوريخواهان در سنا، عضو كميته هاي تخصيص بودجه، اطلاعات، قوانين و اداري، بازرگاني، علوم و ترابري؛ سناتور جان كورنين، ناظم اكثريت سنا عضو كميته هاي قضايي، اطلاعات و مالي؛ و سناتور تام تيليس عضو كميته هاي قواي مسلح، قضايي، بانكداري، امور مسكن و شهري، و امور بازنشستگان ارتش حضور داشتند.

لطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران 

ديدار هيأت عاليرتبة سناي آمريكا با خانم مريم رجوي و مجاهدين در تيرانا

روز شنبه، 12 اوت2017، يك هيأت عاليرتبه از سناي ايالات متحده آمریکا با خانم مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيده شوراي ملي مقاومت ايران، در مقر مجاهدين در تيرانا، ديدار و پیرامون وضعیت مجاهدین در آلبانی، آخرین اوضاع ایران و منطقه و راه حل های پایان دادن به بحران در منطقه كه از تغيير دموكراتيك در ايران مي گذرد، گفتگو كردند.
در هيأت سنا به رياست سناتور روي بلانت، نايب رئيس كنفرانس جمهوريخواهان در سنا، عضو كميته هاي تخصيص بودجه، اطلاعات، قوانين و اداري، بازرگاني، علوم و ترابري؛ سناتور جان كورنين، ناظم اكثريت سنا عضو كميته هاي قضايي، اطلاعات و مالي؛ و سناتور تام تيليس عضو كميته هاي قواي مسلح، قضايي، بانكداري، امور مسكن و شهري، و امور بازنشستگان ارتش حضور داشتند.
سناتورهاي برجستة آمريكايي انتقال امن و سالم كليه ساكنان ليبرتي را تبريك گفتند و براي آنها در مبارزه شان براي استقرار دموكراسي و حقوق بشر در ايران آرزوي موفقيت كردند. سناتور بلانت كه در طول سالهاي گذشته تلاشهاي گسترده یي را براي امنيت مجاهدين در ليبرتي و انتقال آنها به خارج از عراق به عمل آورده بود، اين انتقال را يك پيروزي بزرگ براي مردم و مقاومت ايران توصيف كرد و از تلاشهاي خانم رجوي و سازمان مجاهدين خلق ايران براي تحقق اين مأموريت بزرگ قدرداني كرد.
خانم رجوي از سناتورهاي آمريكايي به خاطر مواضع قاطع آنها در قبال رژیم ایران به خصوص نامگذاري سپاه پاسدران رژيم ولايت فقيه و تصویب تحريمهاي جديد عليه سپاه و سردمداران رژيم به خاطر نقض حقوق بشر، پروژه هاي موشكي و صدور تروريسم، تقديركرد. وي همچنين از تلاشهاي سناتورهاي برجستة آمريكايي به ويژه سناتور بلانت در مورد حفاظت اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران در اشرف و ليبرتي و نيز تلاش بي وقفه براي انتقال امن آنها به آلباني تشكر نمود.
خانم رجوي تصريح كرد: برخلاف تبلیغات حامیان رژیم، استبداد مذهبي حاكم از درون بسیار پوسیده و شکننده است و اگر حمايتهاي خارجي و به ويژه سياست مماشات در آمريكا و اروپا نبود اين رژيم تا اين اندازه دوام نمي آورد. تغییر رژيم در ایران یک ضرورت اجتناب ناپذير است، این تغییر در دسترس است. یک آلترناتیو معتبر و دموکراتیک وجود دارد. مترادف دانستن تغییر رژیم و دموکراسی براي ایران با جنگ و بی ثباتی در منطقه، فریب محض است و منشأ آن تبليغات لابي هاي رژيم ايران در پايتختهاي غربي است. رژيم و پشتيبانان و لابي هاي آن، واقعيت را دجالانه و به عمد، معكوس جلوه مي دهند تا مردم ايران و اين منطقه از جهان را سزاوار فاشيسم ديني و بنيادگرايي و تروريسم تحت نام اسلام قلمداد كنند. در حاليكه سرنگوني اين رژيم در واقع لازمه پايان يافتن بحران و جنگ در منطقه است.
خانم رجوي بر ضرورت اخراج سپاه پاسداران و  شبه  نظاميان مزدور آن از سوریه،‌ عراق و سایر کشورهای منطقه، اتخاذ تدابیر فوری برای حسابرسي از اين رژيم به خاطر اعدامهاي گسترده به ويژه قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ و تحقيقات مستقل در باره اين جنابت بزرگ عليه بشريت و سپردن مسئولان آن به عدالت، تحریمهای همه جانبه بر سیستمهای بانکی و درآمدهاي نفتی رژيم سركوبگر آخوندها؛ تأكيد كرد و خواهان به رسميت شناختن خواست  برحق مردم و مقاومت ايران برای سرنگوني ديكتاتوري ديني، استقرار آزادی و دموکراسی و برپايي یک جمهوری بر مبنای جدایی دین از دولت، برابری زن و مرد گرديد.  
در پايان اين ديدار، سناتورهاي آمريكايي با شماري از اعضاي مجاهدين و شاهدان و قربانيان جنايات رژيم آخوندي در ايران و اشرف و ليبرتي، گفتگو كردند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
21 مرداد 1396 (12 اوت 2017)


سه‌شنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۹۶

آخوندها در یک مسابقه یک نفره با خودشان باز هم اول شدند: درس هایی که از نمایش انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ می توان آموخت

شهرام احمدی عمران نسب
نمایش انتخابات آخوندی به پایان رسید و روحانی از صندوق بیرون آمد۰ همان گونه که از ماه ها پیش در نوشته هایم، از جمله در "مرگ رفسنجانی و پیامد های آن فرصتی برای آزمودن نظریه رایج در باره جناح های جمهوری اسلامی" و نیز در "خیمه شب بازی انتخابات آخوندی با بازیگری میانه روها و تندروها" استدلال کردم،  این نتیجه قابل پیش بینی بود چرا که این همان چیزی است که دستگاه ولایت فقیه برای جان به در بردن از بحران های مرگبار منطقه ای و بین المللی به آن نیاز مبرم داشت۰ این نمایش و رویدادهای همراه آن اما دربردارنده درس های مهمی در باره ماهیت و وضعیت  امروز دستگاه حاکم بر ایران، میزان پایگاه مردمی آخوندها، و جایگاه و کارکرد محوری عنصر فریب و نیرنگ در استمرار این دستگاه اهریمنی است۰ آن چه در پی می آید تحلیلی از مهم ترین درس هایی است که به باور نگارنده می توان از این رویداد آموخت۰

الف) جناح های رنگارنگ آخوندی که در ظاهر با هم در گیر جنگند در واقع در هماهنگی کامل با یکدیگرند۰ 
اگر دعوا و جنگ جناح ها جدی می بود، پس از مرگ رفسنجانی که ستون اصلی  جناح "میانه رو" به شمار می آمد، و از آنجا که پیش از آن هم بیشتر مراکز قدرت در اختیار "تندروها" بود، این  جناح اساسأ نباید بختی برای برنده شدن در بازی ریاست جمهوری می داشت۰اما از آن رو که دعوای جناح ها تنها بازی فریب کارانه است، نیز از آنجا که در شرایط گرفتاری در بحران های منطقه ای و بین المللی دستگاه ولایت فقیه به ادامه بازی میانه روی نیاز مبرم داشت، آخوندها همه مقدمات لازم را برای انتخاب دوباره روحانی فراهم کردند از جمله حذف هر نامزدی که بالقوه ممکن بود برنامه از پیش تعیین شده را بر هم بزند که نمونه برجسته آن  بازی ندادن احمدی نژاد بود، تا باقی گذاشتن نامزدهایی برای رقابت با روحانی که هیچ یک کم ترین جاذبه شخصی نداشتند و آشکار بود که رقیب جدی نیستند۰ 

ب) اول شدن جمهوری اسلامی در مسابقه یک نفره با خودش
 با توجه به یک دست بودن و هماهنگی دستگاه ولایت فقیه که در بازی انتخابات اخیر به روشن ترین وجهی آشکار بود، باید گفت جمهوری اسلامی بار دیگر در یک مسابقه و رقابت یک نفره با خودش اول شد! منظورم از نبودن رقابت و مسابقه یک نفره البته این نیست که هیچ رقیب جدی بیرون از دایره پیروان ولایت فقیه همچون نامزدی از مجاهدین در این انتخابات شرکت نداشت، چرا که بدیهی است دستگاه ولایت فقیه که در سال ۱۳۵۸ و در اوج محبوبیت خمینی و در هراس از اقبال گسترده عمومی به مسعود رجوی ناچار شد قاعده بازی را بر هم زند تا از انتخاب نامزد مجاهدین پیش گیری کند، با ته کشیدن سرمایه های مردمی ش پس از سی و هشت سال سرکوب و شکنجه و اعدام   ،در سال ۱۳۹۶ نه تنها توان رقابت با رقیبی در اندازه مسعود رجوی را ندارد که هیچ، این دستگاه منفور حتی قادر نبود با رقیبانی "غیر جدی" همچون غیر خودی هایی که در انتخابات ثبت نام کردند مسابقه دهد چرا که می ترسید شاید اکثریت ناراضی از حکومت در پشتیبانی از آن غیر خودی یک صدا شده و برنامه از پیش تعیین شده برای این انتخابات را بر هم زنند۰  این همه بدان معناست که نتیجه انتخابات نشان دهنده کم ترین پایگاه مردمی دستگاه ولایت فقیه هم نیست، امری که از دید سیاست مداران اروپایی و آمریکایی پنهان نمانده و موجب شد که انتخابات اخیر در ایران را قلابی و فاقد اعتبار بنامند۰

ج) نقش محوری عنصر فریب و نیرنگ در نمایش انتخابات
در این واقعیت تردیدی نیست که دستگاه ولایت فقیه فاقد پشتوانه مردمی است و نیاز به سرکوب برای ادامه بقا ویژگی ثابت آن است۰اما از آنجا که جمهوری اسلامی،  همان گونه که در نوشتارم با عنوان "خیمه شب بازی انتخابات آخوندی با بازیگری میانه روها و تندروها" استدلال کرده ام، به شرکت مردم در انتخابات نیاز دارد، دستگاه فریب و نیرنگ نیز که عنصر جدایی ناپذیر دستگاه ولایت فقیه است برای کشاندن مردم به پای صندوق های رأی نقش کلیدی داشت۰ فریب و نیرنگ در دوره های مختلف به شکل های گوناگون از سوی جمهوری اسلامی به کار گرفته شده است۰ نکته جالب توجه تغییر نوع فریب به کار گرفته شده در دهه های اخیر است۰ بیست سال پیش که دستگاه ولایت فقیه برای جستن از خطر همگرایی اروپا و آمریکا در برابرشان و نیز به دلیل هراس از سرنگونی به دنبال قیام های مردمی در شهرهای بزرگ در نیمه نخست دهه هفتاد خورشیدی به روی کار آوردن رئیس جمهوری "اصلاح طلب" نیاز داشت  خاتمی را با وعده جامعه مدنی و چند صدایی، رعایت حقوق و آزادی ها، و احقاق حقوق پایمال شده به مردم ناراضی فروخت۰ به عبارت دیگر، امید به فردایی بهتر و اعاده حقوق و آزادی ها دستاویز فریب و نیرنگ آخوندها و دستگاه تبلیغاتی شان در سال ۱۳۷۶ بود۰خاتمی و جریان "اصلاح طلبی" به عنوان بدیل و جایگزین برای تغییر وضع موجود، و در برابر نیروهای اصیل مقاومت که مبارزه را چاره کار می دانستند، به مردم معرفی می شدند۰
 این بار اما دستگاه نیرنگ آخوندی به خوبی می دانست که حنای این گونه فریب ها برای مردم ناراضی رنگی ندارد برای همین هم دیگر از شعارهای شیک جامعه مدنی و آزادی و حقوق انسانی یا حتی عمل به قانون اساسی در ترغیب مردم ناراضی استفاده نکردند۰ به جای آن، محور اصلی بیشتر نوشته ها و سخنان مأموران جمهوری اسلامی در درون و بیرون مرزها ترساندن توده ناراضی از پیامدهای روی کار آمدن رئیسی بود۰دیگر نه از رعایت حقوق و اعاده آزادی ها سخنی در میان بود و نه امید به فردایی بهتر۰ سقف فریب مؤثر این بار ایجاد این ترس همگانی بود که نباید بگذاریم رئیسی رئیس جمهور شود چرا که اگر مردم رأی ندهند "خامنه ای و سپاه" می خواهند با روی کار آوردن رئیسی ایران را به کره شمالی یا لیبی و سوریه تبدیل کنند۰ بگذریم از این که کدام ماده شیمیایی قرار بود ایران را به آن کشورها تبدیل کند و این که اساسأ مگر خامنه ای و سپاه خوشی زده زیر دل شان و به شان بد می گذرد که بخواهند دستی دستی کره شمالی شوند! در همین راستا بود که تبلیغ می شد اگر رئیسی بیاید وقوع جنگ حتمی است، پس برای پیش گیری از جنگ باید به روحانی رأی داد۰ گذشته از این که از استدلال یا چیزی شبیه آن در این مورد هم خبری نبود و تنها به شکل رگباری از سخنان و نوشته های مشابه در همه رسانه های فارسی زبان دیده و شنیده می شد، تمرکز تبلیغات چی های دستگاه ولایت فقیه بر هراس افکنی در دل مردم، به جای رویکرد کهنه و نخ نمای امید به تغییر از درون نظام، برای ترغیب اکثریت ناراضی به رفتن پای صندوق های رأی بود۰

د) این واقعیت که دستگاه ولایت فقیه بخشی از توده ناراضی را به صندوق رأی کشاند نشان قدرت نیست۰
در نبود آمار و ارقام قابل استناد و اتکأ نمی توان با اطمینان گفت که چند درصد از ایرانیان در انتخابات شرکت کردند۰ اما تردیدی هم نیست که بخشی از ایرانیان ناراضی به خیال پیش گیری از روی کار آمدن گزینه بدتر و در گرفتن جنگ، در انتخابات شرکت کرده و به گزینه بد رأی دادند۰جدای از شمار واقعی ایرانیانی که در انتخابات شرکت کردند، نفس همین امر که هنوز پس از چند دهه حاکمیت سراپا فساد تباهی و جنایت پیروان ولایت فقیه بر میهن و نیز با وجود فریب کاری های تکراری آخوندها و تبلیغات چی های شان در راه انداختن بازی "بد و بدتر" هنوز هستند ایرانیانی که از همان سوراخ برای چندمین بار توسط افعی های ولایت فقیه گزیده می شوند و فریب خورده و به یکی شان رأی می دهند تا آن دیگری شان انتخاب نشود جای افسوس دارد۰این امر البته چندان جای شگفتی ندارد چرا که اگر حاکمیت استبداد بر ایران به اعتلای فکری و اخلاقی جامعه می انجامید شگفت می بود۰  این امر به معنای قدرت دستگاه اهریمنی ولایت فقیه هم نیست بلکه بیش از هر چیز نتیجه نزدیک به چهار دهه حاکمیت استبداد بر مردم است که اندیشه و اخلاق را به تباهی می کشد۰این بدان معناست که مشارکت بخشی از ایرانیان در نمایش انتخابات نشانه ای از انحطاط اندیشه و اخلاق در ایران تحت حاکمیت آخوندهاست، نه نشانه ی قدرت و قوت دستگاه ولایت فقیه۰

ه) گام نخست هر تغییر واقعی در ایران سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه است۰
بنا بر آن چه در بند فوق آمد، انحطاط اندیشه و اخلاق در ایران نتیجه  و حاصل نزدیک به چهار دهه حکومت دستگاه ولایت فقیه بر ایران است۰ باور رایجی در میان ایرانیان هست که چون گرفتاری ها و مشکلات ایران ریشه های فرهنگی دارند برای اصلاح آنها باید به کار فرهنگی بسنده کرد۰ اما اگر بپذیریم که این استبداد و حکومت دروغ و ریا است که اندیشه را تباه کرده و اخلاق را می میراند، نخستین گام برای بهبود اوضاع     باید تلاش برای سرنگونی دستگاه ولایت فقیه باشد که علت غائی گرفتاری ها در عرصه فرهنگ نیز هست۰

و) نیروهای مقاومت از این آزمون سربلند بیرون آمدند۰
همه نیروهای آزادی خواهی که با درک درست شرایط و با تحریم نمایش انتخابات به مسئولیت خود عمل کردند را باید ستود۰ این امر که بخشی از مردم به تحریم انتخابات نپیوستند گناه نیروهای مقاومت نیست۰ ظاهرأ استدلال کسانی که از این بابت بر نیروهای مقاومت خرده می گیرند این است که چون همه مردم انتخابات را تحریم نکردند فراخوان به تحریم شکست خورده است۰اساسأ وظیفه نیروی محوری مقاومت در چنین شرایطی آگاهی بخشی و روشنگری و فراخوان به شرکت نکردن در نمایش رژیم بود که به درستی انجام شد۰ دلیل همراه نشدن همه مردم با فراخوان مقاومت را باید در جاهای دیگر و مهم تر از همه در انحطاط پیش گفته جست و جو کرد۰ در همین راستاست که ادعای شکست نیروهای مقاومت در جریان این انتخابات نیز ادعایی بی بنیاد است چرا که مگر مثلأ سازمان مجاهدین خلق نامزدی در انتخابات داشت  که در رقابت با نامزد رژیم شکست خورد؟ آیا پیروزی آخوندها در مسابقه یک نفره با خودشان امر غیر منتظره و غیر مترقبه ای بود که باید به جهت آن یقه مقاومت را گرفت؟ البته که نه۰اما وزن و جایگاه واقعی مجاهدین و دیگر نیروهای مقاومت را تنها در یک انتخابات آزاد می توان سنجید، امری که تا ولایت فقیه بر سر کار است به آن تن نخواهد داد ۰
 
سخن پایانی
همان گونه که پیشتر در نوشته هایم استدلال کرده بودم، از صندوق در آمدن روحانی در این انتخابات کاملأ قابل پیش بینی بود۰ نیاز دستگاه ولایت فقیه به ادامه بازی میانه روی بیش از هر چیز به تغییر سیاست ایالات متحده در برابر ایران با روی کار آمدن ترامپ مربوط است۰ به دلیل همین نیاز مبرم به روی کار آوردن دوباره روحانی "میانه رو" بود که دستگاه ولایت فقیه همه مقدمات لازم برای پیروزی او را از پیش فراهم کرد و هر نامزد اندک چالشی حتی احمدی نژاد را نیز برای همین منظور از گردونه بازی حذف کرد۰ برنده شدن آخوندها در این مسابقه یک نفره با خودشان نه شگفت بود و نه غیر مترقبه۰هماهنگی جناح های به ظاهر متضاد و در حال جنگ آخوندی در فراهم کردن شرایط پیروزی روحانی آشکار بود۰ فراخوان به تحریم انتخابات وظیفه ایرانیان آزادی خواه و نیروی محوری مقاومت علیه ولایت فقیه بود که به درستی انجام شد۰ کارگر افتادن نیرنگ آخوندها با هراس افکنی در دل مردم ناراضی از احتمال وقوع جنگ در صورت رأی ندادن و به دنبال آن شرکت بخشی از ایرانیان در نمایش انتخابات نتیجه مستقیم چند دهه حاکمیت استبداد و دروغ و ریا بر جامعه ایران است۰ ناگفته پیداست که در هیچ جا حاکمیت استبداد به تعالی اندیشه و اخلاق نینجامیده است و ایران نیز از این جهت استثنأ نیست۰ راه تغییر واقعی همچنان تلاش برای سرنگونی دستگاه برده پرور ولایت فقیه است که هم به لحاظ سیاسی و اقتصادی ایران را به قهقرا برده و هم اندیشه و اخلاق جامعه را به تباهی کشانده است

شنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۹۶

مریم رجوی: ریاست جمهوری مجدد روحانی، شقه در رژیم ملایان، تشدید بحران و جنگ قدرت- اطلاعیه دبیر خانه شورای ملی مقاومت

شکست سنگین خامنه‌ای در مهندسی انتخابات و یکپایه کردن رژیم برای مقابله با بحرانها و خطرات از علائم پایانی
بحران در رأس فاشیسم دینی سر باز کرده است و تا سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه ادامه می‌یابد.
خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، رژیم ملایان را در پایان نمایش انتخابات که به جنگ قدرت گرگها تبدیل شد، رژیمی شقه شده با ضعف مضاعف توصیف کرد. وی افزود: دومین دوره روحانی، نتیجه‌یی جز افزایش بحران و شدت یافتن جنگ قدرت ندارد. بحران در رأس فاشیسم دینی سر باز کرده و تا سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه ادامه می‌یابد. شکست مهندسی خامنه‌ای در بیرون کشیدن آخوند رئیسی از صندوق، گواه آشکار شکست «عمود خیمه نظام» در جریان انتخاباتی است که «ایمان قلبی و التزام عملی به ولایت‌فقیه» شرط اول کاندیداتوری رئیسی و روحانی و سایرین در آن بود.
در شرایط خطیر داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی، یکپایه کردن رژیم قرون‌وسطایی برای مقابله با بحرانها و حفظ تعادل این رژیم، بسیار حیاتی است. از این رو شکست خامنه‌ای در یکپایه کردن رژیم ولایت‌فقیه، شکستی بسیار سنگین و از علائم پایانی این نظام است.
این بار نمایش انتخابات، از ابتدا تا انتها، با پرونده قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 گره خورده بود. نفرت و انزجار عمومی از رئیسی و ترس از دادخواهی به حدی بود که بسیاری از آخوندها و حتی مهره‌های قدرتمند باند خامنه‌ای حاضر به حمایت از رئیسی نشدند.
همچنین به اعتراف کاندیداهای دست‌چین شده‌، ثابت شد که این یک حکومت «4درصدی» است که باندهای گوناگون آن، از جمله باند روحانی و شرکاء، در اختلاس و دزدی و چپاول با هم مسابقه گذاشته‌اند.
اینچنین شعار «نه شیاد، نه جلاد، رای من سرنگونی است» فراگیر شد و رژیم را وادار کرد در ترس از گسترش دامنه اختلافات در رأس رژیم و «دوباره قیام» توسط جوانان و توده‌های برانگیخته مردم، نمایش را شتابان در مرحله اول به پایان ببرد تا فرصتی برای اعتراضات و قیامها در مرحله دوم باقی نماند.
دور دوم ریاست جمهوری روحانی در حالی است که چهار سال گذشته، چیزی جز افزایش سرکوب و اعدام و فقر و بی‌عدالتی به ارمغان نیاورده است. درآمدهای ناشی از توافق اتمی نیز در خدمت جنگ در منطقه و افزایش بودجه نظامی و امنیتی رژیم قرار گرفته است. پاسدار دهقان، وزیر دفاع روحانی، دو هفته پیش گفت دوران ریاست جمهوری روحانی «شکوهمندترین دوره در توسعه کمی و کیفی برنامه‌های موشکی و دفاعی کشور بوده» و تا پایان 1395 «بخش تأمین اعتبارهای دفاعی تا دو و نیم برابر نسبت به دولت قبل افزایش داشته» و «در سال96 به چهار برابر نسبت به دولت قبل می‌رسد».
روحانی در 19 بهمن 1394 خاطرنشان کرد با اهرم حضور در سوریه و عراق در مذاکرات اتمی امتیاز گرفته است. وی گفت: اگر نیروهای ما «در بغداد و سامرا و فلوجه و رمادی ایستادگی نمی‌کردند و اگر در دمشق و حلب به دولت سوریه کمک نمی‌کردند ما امنیتی نداشتیم که بتوانیم به این خوبی مذاکره کنیم».
علاوه بر استمرار اعدام و سرکوب و خفقان، روحانی در دوره دوم همچون گذشته تلاش می‌کند با فریبکاری و ژستهای میان‌تهی خود را کلید حل مشکلات معرفی کند اما این تنها به بحران و تنش در درون رژیم دامن می‌زند و در رویارویی با مطالبات اقشار مختلف مردم، به‌سرعت رنگ می‌بازد. مردم ایران به‌خوبی می‌دانند که در دوره دوم روحانی نیز تضمین‌های عظیم اقتصادی و اجتماعی و سرکوب و اختناق سیاسی ادامه دارد. روحانی، نه ‌می‌خواهد و نه ‌می‌تواند در بنیادها و ساختار و رفتار این رژیم عقب‌مانده‌ ضد تاریخی، تغییر جدی ایجاد کند. خامنه‌ای 10 روز قبل از انتخابات هشدار داد “آقایان! توجّه داشته باشید که تغییر رفتار, با تغییر نظام هیچ فرقی ندارد».
روحانی در کشمکشهای‌ انتخاباتی برای از میدان به در کردن رقیب اذعان کرد که هیأت حاکمه «در طول 38 سال فقط اعدام و زندان بلد بودند». اما وقتی خامنه‌ای به صحنه آمد و او را به سیلی خوردن تهدید کرد، به‌سرعت واگشت زد و اعلام کرد حاضر است در برخی امور دهها بار دست «رهبر فرهیخته» را ببوسد.
از کسی که در 38 سال گذشته در سرکوب و جنگ‌افروزی در مقامهای درجه اول امنیتی و نظامی همین رژیم خدمت کرده و همچنانکه رقبا یادآوری کردند از همان اوائل خواهان به دار کشیدن توطئه‌گران در نماز جمعه بوده است، بیش از این نباید انتظار داشت. میانه‌رو معرفی کردن آخوند شیاد دیگر اثر ندارد. به مدعیان باید گفت اگر می‌توانند او را به بازگو کردن آمار و ارقام و جزییات پرونده قتل عام زندانیان سیاسی، به احترام به حقوق بشر، به آزادی بیان، به آزادی احزاب و زندانیان سیاسی و به دست برداشتن رژیم از سوریه و عراق و یمن و لبنان و افغانستان، وادار کنند.
راه حل مسأله ایران، سرنگونی استبداد مذهبی توسط مردم و مقاومت ایران، آزادی و حاکمیت مردم به جای حکومت آخوندهاست.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت
30 اردیبهشت1396 (20 مه 2017) 

جمعه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۶

تحریم خیمه شب بازی انتخابات آخوندی وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان است - شهرام احمدی عمران نسب


این روزها دستگاه ولایت فقیه خود را برای نمایش انتخاباتی دیگر آماده می کند۰ در چارچوب حکومت ولایت فقیه آدمیان بهابزارهای بی اراده ای فروکاسته شده اند که تنها به کار فرمانبرداری و تابعیت می آیند۰ حق و آزادی در این دستگاه اهریمنی و برده پرور از اساس جایگاه و پایگاهی ندارد۰ بدون تردید، تنزل شأن و کرامت انسانی در این دستگاه  به ردیف بردگان فاقد آزادی و حق انتخاب در جهان امروز بی همانند است۰ در چنین شرایطی است که سخن گفتن از "انتخابات" و "رأی مردم" لطیفه ای تلخ است۰ در نبود کمترین حقوق و آزادی های پایه ای، شرکت نکردن در نمایش انتخابات آخوندی وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان است۰

 دستگاه ولایت فقیه و حق انتخاب مردم: جن و بسم الله
در دستگاه خمینی ساخته ولایت فقیه مردم و آزادی و انتخاب شان جایی ندارند۰ این امر به صراحت در قوانین اساسی به شکل ولایت مطلقه فقیه آمده است۰ اما از آنجا که فریب و نیرنگ از پایه های اصلی این دستگاه اهریمنی است، انتخابات و مجلس نمایندگان و قانون اساسی و دادگاه و دادگستری هم در این حکومت پیدا می شوند۰ این نهادها که همگی در چارچوب یک نظام سیاسی کارکردی جدی و اهمیتی بنیادی دارند، در دستگاه ولایت فقیه هیچ یک واجد کمترین کارکرد و اهمیتی نیستند و تنها به کار فریب می آیند۰ در آغاز که هنوز ماهیت خمینی و دستگاهش به تمامی آشکار نشده و نیروهای رقیب همچون مجاهدین امکان فعالیت علنی داشتند ، نخستین انتخابات ریاست جمهوری با درخشش مسعود رجوی به عنوان نامزد سازمان مجاهدین خلق ایران به چالشی جدی برای خمینی و دستگاه دست ساز او تبدیل شد۰ مجاهدین  در فاصله کوتاه از زمان آزادی از زندان در اواخر دی ماه ۱۳۵۷ تا اولین انتخابات ریاست جمهوری در پنجم بهمن ۱۳۵۸ از یک گروه چند صد نفره به تشکیلاتی سراسری بدل شدند که از پشتیبانی روزافزون گروه های اجتماعی گوناگون همچون دانشجویان و استادان دانشگاه ها، دانش آموزان و معلمان، کارگران و بازاریان برخوردار بودند۰تازه این همه در شرایطی بود که گردانندگان و نیروهای حزب جمهوری اسلامی و مجاهدین انقلاب اسلامی به طور بی وقفه سرگرم سرکوب هواداران مجاهدین و حمله به مراکز و گردهمایی های آنها بودند۰ این بدان معناست که در شرایطی نابرابر  که همه دستگاه دولتی را خمینی و حزب جمهوری اسلامی (معروف به حزب چماق به دستان، همان حزبی که رفسنجانی بهشتی و خامنه ای در رأس آن بودند و  بیشتر کارگزاران امروز ولایت فقیه اعضای همین حزب بودند) و وابستگان شان در اختیار داشتند، با همان اندک مجال فراهم شده و آزادی حداقلی، و در حالی که خمینی هنوز از اعتماد عمومی برخوردار بود، مجاهدین در جلب آرأ مردم به ویژه زنان،جوانان و دانشجویان، با اختلاف بسیار گوی سبقت را از خمینی و حزب وابسته به او ربودند۰ با اعلام نامزدی مسعود رجوی برای ریاست جمهوری، نیروهای آزادی خواه و اقلیت های دینی و قومی  از سراسر کشور پشتیبانی خود را از کاندیدای مجاهدین ابراز کردند۰با جدی شدن خطر اقبال فزاینده مردمی به مسعود رجوی و در یک "جرزنی" آشکار در مسابقه قدرت، خمینی که پیشتر عهد کرده بود   در انتخابات دخالتی نخواهد کرد فتوا داد که هر کس به قانون اساسی رأی نداده است حق نامزدی در انتخابات را ندارد۰ این چنین بود که خمینی که می دید حتی در بازی کاملأ نابرابر با مجاهدین هم بختی برای پیروزی ندارد، نامزد مجاهدین را از گردونه انتخابات حذف کرد۰ پس از آن نیز خمینی و وابستگانش زیر بار رعایت  حداقلی از معیارهای انصاف و درستی در هیچ انتخاباتی نرفتند۰ سرکوب گسترده و سراسری همه نیروهای آزادی خواه که از سی ام خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد نیزهیچ تردید و ابهامی در باره ماهیت دستگاه ولایت فقیه و بیگانگی ش با آزادی و حق انتخاب مردم باقی نمی گذارد۰نکته ی مهم تر این است که در انتخاباتی نسبتأ آزاد و در شرایطی که خمینی هنوز سرکوب عریان و تمام عیار را آغاز نکرده و محبوبیتی در میان مردم داشت، نامزد مجاهدین را در چنان موقعیت بالایی در کسب آرأ می دید که ناچار شد قاعده بازی را بر هم زند تا از انتخاب مسعود رجوی پیش گیری کند۰ موقعیت خمینی و میزان توانایی او و حزب تحت امرش در انتخابات را به روشنی می توان از درصد آرأ کسب شده توسط حسن حبیبی نامزد مشترک حزب جمهوری اسلامی و نهضت آزادی مشاهده کرد۰او توانست تنها کمتر از پنج درصد آرأ را کسب کند۰بر این اساس می توان قیاس کرد که اگر امروز قرار بود انتخاباتی به همان اندازه آزاد در ایران برگزار شود و در پرتو آگاهی و شناختی که مردم در این چهار دهه از ماهیت دستگاه ولایت فقیه به دست آورده اند، کاندیدای این رژیم نمی توانست  بیش از همان پنج درصد آرأ مردم را کسب کند۰  
مقصود از مرور تاریخچه اولین انتخابات ریاست جمهوری این بود که نشان دهم در چارچوب این دستگاه اهریمنی آنگاه که نیروی مقاومت اندک مجالی برای رقابت می یافت  قادر بود حتی در رقابتی کاملأ نابرابر نیز در به دست آوردن آرأ مردم از خمینی و وابستگان پیشی گیرد۰ دقیقأ به همین دلیل نیز بود که دستگاه ولایت فقیه برای بقا نیاز به سرکوب تمام عیار همه نیروهای دگراندیش از جمله سازمان مجاهدین خلق داشت تا حاکمیت خود را به زور شکنجه و اعدام بر میهن تثبیت کند۰ نیز از همین رو بود که از آن تاریخ تا کنون دستگاه ولایت فقیه تن به انتخاباتی واقعی نداده است چرا که به خوبی می داند در کسب آرأ واقعی مردم ناتوان است و بازی را به هر رقیب جدی خواهد باخت۰ نیاز به فریب نیز از همین جا می آید۰
از آنجا که دستگاه ولایت  بر اساس نظری نیاز مردم به پیروی از ولی فقیه بنا شده است ، برگزاری انتخابات و مراجعه به آرأ عمومی در آن جایی ندارد۰ اما چون سرکوب گسترده به تنهایی خطرناک است و می تواند اکثریت ناراضی را به شورش و قیام در برابر حکومت سوق دهد، دستگاه ولایت از دیرباز تلاش کرده است تا نیاز مردم ناراضی به نیروهای جایگزین و بدیل وضع موجود را با رنگ کردن قورباغه های خودی و فروختن آنها به مردم به جای قناری و بلبل برطرف کند۰ اگر این کار را بتوان هنر نامید بدون تردید آخوندها در این هنر از خود نبوغ بسیار نشان داده اند۰
نخستین نمونه این "هنرمندی" آخوندی را در مورد رفسنجانی می توان دید۰ او از بنیان گذاران دستگاه سرکوب و اعدام بود و در به درازا کشیدن جنگ، با وجود در دسترس بودن صلح با میانجی گری کشورهای منطقه  از سال ۱۳۶۱، نقش کلیدی داشت۰ اما  در  انتخابات ریاست جمهوری چنین تبلیغ می شد که او فردی "میانه رو" است که با ادامه جنگ مخالف بود و این تنها به دلیل پافشاری خمینی بود که جنگ به درازا کشید۰ همچنین می گفتند که او خواهان بهبود روابط با جهان از جمله با آمریکاست، در حالی که او خود در سخنان ش آشکارا فلسطینی ها را به حمله به مراکز اروپایی ها و آمریکایی ها و کشتن شان فراخوانده بود۰در عمل نیز هشت سال ریاست جمهوری او از سیاه ترین دوره های تاریخ حکومت ولایت فقیه بر ایران است که در آن کشتار پنهانی ناراضیان و نویسندگان  در داخل کشور و ترور چهره های مبارز در بیرون مرزها به بالاترین حد رسید۰ 
بدون تردید نقطه اوج "هنرمندی" دستگاه فریب آخوندی در صنعت رنگرزی مورد خاتمی است۰ به او که از آغاز حکومت ولایت فقیه در بالاترین مناصب از جمله نمایندگی مجلس و ریاست ستاد تبلیغات جنگ و وزیر ارشاد به رژیم خدمت کرده و در همه تبهکاری های انجام شده شریک دزدان و جانیان بود، جامه آزادگی و فرهیختگی پوشاندند که گویی از بدو خلقت در پی ایجاد ایرانی آزاد و آباد بوده است و نازک تر از گل به کسی نگفته است، همو که سرمقاله هایش   در زمان سرپرستی ش در کیهان در  حمله به دگراندیشان از جمله مهندس بازرگان گوی سبقت را از حسین شریعتمداری ربوده بود!  این تنها از بد حادثه و کارشکنی های "آنها" بوده که هنوز به هدف آزادی ایران نرسیده است! این "آنها" البته همانها هستند که پس از این که او رئیس جمهور شد نگذاشتند کارش را انجام دهد و مانع تحقق وعده های او نیز همین "آنها" بودند۰
یکی دیگر از نقطه های اوج هنرمندی آخوندها در صنعت رنگرزی قورباغه و فروختن ش به جای قناری، پوشاندن جامه آزادگی و دموکرات منشی به تن رفسنجانی در انتخابات سال ۱۳۸۴ بود، همو که در دوره هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی در روزنامه های "اصلاح طلب"  به عنوان عامل اصلی همه بدبختی ها و جنایت های صورت گرفته در جمهوری اسلامی معرفی شده بود تا چنین وانمود شود که گویا اصل نظام ولایت خوب بوده و اشکالی نداشته و این تنها انگشت شمار کارگزارانی همچون رفسنجانی بودند که آن را به "انحراف" کشاندند، تو گویی قرار بود اندیشه ها و روش خمینی به دموکراسی و آزادی منتهی شود اما امثال رفسنجانی کار را خراب کردند! در چنین پس زمینه ای بود  که مطرح کردن رفسنجانی به عنوان تنها امید دموکراسی در ایران، که بدبختانه با پشتیبانی شماری از "روشنفکران" نیز همراه شد، به راستی کاری بود کارستان در دستگاه فریب و نیرنگ! 
در انتخابات سال ۱۳۹۲ قرعه فال به نام روحانی افتاد تا جامه "میانه روی" بر تن کند و ناجی ایران و ایرانی از شر "تندروها" شود و زمینه را برای توافق هسته ای با دنیا هموار کند۰ این در حالی بود که دو سال پیش از به قدرت رسیدن روحانی و در زمانی که احمدی نژاد تندرو رئیس جمهور بود، آخوندها از ترس حمله نظامی اسرائیل و با پادرمیانی سلطان عمان به مذاکرات هسته ای برگشته بودند و نشان دادند خواهان رسیدن به توافق هسته ای هستند، تا خطر گزینه نظامی را از سر خود دور کنند۰ بنا بر این دستگاه ولایت نیازمند یک "میانه رو" بود تا کاری که در زمان احمدی نژاد آغاز شده بود را به نتیجه نهایی برساند۰ این بدان معناست که توافق هسته ای در واقع حاصل نیاز مبرم آخوندها به رفع خطر موجودیتی بود و ربطی به روحانی و "میانه روی" او نداشت۰ البته برای سنجش اندازه واقعی میانه روی روحانی تنها کافی است به وزیر منتخب او برای وزارت "دادگستری" یعنی مصطفی پور محمدی نگاه کنیم: کسی که عضو هیئت مرگ در جریان قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز در سال ۱۳۶۷ بود و منتظری او را از جنایت کاران علیه بشریت نامیده بود۰ هنر رنگرزی آخوندی نیز در این بود که به چنین کسانی رنگ میانه رو زد۰
در انتخابات پیش رو نیز از آنجا که دستگاه ولایت فقیه در گرداب بحران های جدی منطقه ای و بین المللی دست و پا می زند و مهم تر از همه این که با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا از پشتوانه اصلی ش یعنی اوباما و سیاست مماشات محروم شده است، برای بقا چاره ای ندارد جز ادامه بازی "میانه روی" با دور دوم ریاست جمهوری روحانی۰ انتخابات نیز نمایشی با نتیجه از پیش تعیین شده است که این بار، به دلیل شکنندگی و آسیب پذیری مفرط دستگاه ولایت فقیه در برابر اندک تکان های اجتماعی، از هر زمان دیگری بی هیجان تر و بی روح تر است، "مبادا که ترک بردارد شیشه نازک" عمر ولایت فقیه۰

چه باید کرد؟         

 ولایت فقیه دستگاهی است که در آن آزادی ها و حقوق انسانی هیچ جایی ندارند و دامنه اختیارات حکومت با هیچ چیزی حتی قوانین مصوب و آرأ دادگاه های خودش نیز محدود و مقید نمی شود۰ در این دستگاه حاکم می تواند و مجاز است هر گاه به مصلحت نظام ش بود هر قانون و قاعده ای را زیر پا بگذارد۰ از این رو در این دستگاه انسان ها واجد هیچ حقی نیستند که غیر قابل نقض توسط حکومت باشد۰ مقام و منزلت انسان در این حکومت به رده بردگان فاقد حق و آزادی فرو کاسته شده است۰ در چنین شرایطی مبرم ترین وظیفه اخلاقی هر ایرانی تلاش برای سرنگونی این دستگاه برده پرور و بازگرداندن کرامت انسانی به انسان هاست۰ از آنجا که زندگی با کرامت و شأن انسانی هیچ حد و مرز قومی مذهبی یا عقیدتی نمی شناسد، وظیفه ی تلاش برای مقاومت در برابر دستگاه ولایت فقیه محدود و منحصر به گروهی خاص نیست و همه ایرانیان را در بر می گیرد۰
در امر نمایش انتخابات پیش رو اما دستگاه ولایت فقیه، همان گونه که در نوشتارم با عنوان "خیمه شب بازی انتخابات آخوندی با بازیگری میانه روها و تندروها" استدلال کردم، به شرکت مردم نیاز دارد۰ این نیاز به شکلی آشکار در فراخوان های همه جناح های رنگارنگ ولایت فقیه و سخنان خامنه ای نیز ابراز شده است۰ وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان تحریم این نمایش سخیف است۰ از آنجا که نامزدهای موجود همگی اساس این دستگاه برده پرور را قبول داشته و در ایجاد و استمرار آن سهیم بوده اند، رأی دادن به هر یک از آنها مترادف است با پذیرفتن اساس این دستگاه یعنی فاقد حق بودن انسان ها و تام الاختیار بودن حکومت۰ در یک کلام این یعنی رضایت دادن به بردگی ولایت فقیه۰ کم ترین کاری که هر ایرانی می تواند و باید برای پاسداشت کرامت و شأن انسانی ش در برابر این دستگاه اهریمنی انجام دهد این است که در نمایش انتخابات شرکت نکند۰

گذشته از دلیل کرامت انسانی برای شرکت نکردن در انتخابات،  دلیل مهم دیگری نیز برای تحریم انتخابات وجود دارد۰ در ماه های اخیر بسیار شنیده ایم که می گویند از شأن و منزلت ایرانیان در کشور های دیگر کاسته شده است۰ یک راه بسیار مؤثر برای بازگرداندن منزلت و اعتبار ایرانیان در جهان این است که نشان دهیم حکومت ولایت فقیه نماینده مردم ایران نیست و کردار رهبران و کارگزاران ش بیان کننده خواست مردم ایران نیست۰ به عبارت دیگر باید به دنیا ثابت کرد که دستگاه ولایت فقیه و مردم ایران نه تنها هم رأی و یک سو نیستند بلکه مردم ایران به عنوان اولین قربانیان این رژیم با آن مخالف         بوده و در تلاش برای سرنگونی ش هستند۰از این منظر نیز کم ترین وظیفه اخلاقی ایرانیان همراهی نکردن با ولایت فقیه در بازی انتخابات است، چرا که شرکت در این نمایش یعنی اعلام رضایت از اساس دستگاه موجود۰ این بدان معناست که علاوه بر نیاز به حفظ کرامت انسانی، و برای بهبود منزلت ایران و ایرانی در چشم جهانیان، هر ایرانی به سهم خود وظیفه دارد همراه نبودن با دستگاه ولایت فقیه را نشان دهد۰ کم هزینه ترین راه این کار شرکت نکردن در نمایش انتخاباتی است که همه چیز آن از پیش توسط حکومت تعیین شده و مردم در آن تعیین کننده هیچ چیز نیستند۰
در نقد این سخن ممکن است گفته شود که پس رفت جایگاه و منزلت ایرانیان نزد جهانیان به سیاست دولت های دیگر بستگی دارد و ایرانیان باید به آن دولت ها و سیاست ها اعتراض کنند تا منزلت ایران حفظ شود۰ این استدلال در نوشته های دلواپسان برون مرزی جمهوری اسلامی به شکل های گوناگون بیان شده است۰ در پاسخ باید گفت برای این که گرفتاری شأن و منزلت ایران را برطرف کرد باید دید ریشه این گرفتاری در کجاست۰ بدون تردید ماجراجویی های منطقه ای آخوندها در سوریه یمن و دیگر کشورها که به از دست رفتن جان صدها هزار نفر و آوارگی میلیون ها نفر دیگر انجامیده است یکی از مهم ترین دلیل های سیاست های سخت گیرانه دولت های دیگر در قبال اتباع ایران است۰ حال پرسش این است که آیا ترامپ به حاکمان جمهوری اسلامی فرمان داد که "مستشار" به سوریه بفرستند؟ آیا این حاکمان عربستان بودند که کارگزاران ولایت فقیه را مجبور کردند به کشتی سعودی حمله کنند؟ آیا این نخست وزیر اسرائیل بود که فرمان حمله به سفارت خانه های آمریکا، انگلستان و عربستان را صادر کرد؟ آشکار است که همه اقدام های بالا با فرمان کارگزاران ولایت فقیه انجام شده و دولتمردان دیگر کشورها نقشی در آن نداشته اند۰به همین دلیل است که برای بهبود شأن و اعتبار ایرانیان در جهان می توان و باید همراه نبودن مردم با ولایت فقیه را با مقاومت در برابر این رژیم نشان داد۰ تحریم نمایش انتخابات ساده ترین راه ابراز نارضایتی از سیاست های ویرانگر آخوندها در داخل کشور و در منطقه است۰
سخن پایانی
آدمیان در دستگاه ولایت فقیه واجد هیچ حقی نیستند که حکومت نتواند آن را نقض کند۰ این دستگاه اهریمنی منزلت انسان ها را به حد بردگان فاقد حق و آزادی فرو کاسته است۰ انتخابات در چارچوب این دستگاه نمایشی است که کارگزاران ولایت همه چیز آن را از پیش تعیین کرده اند۰ برای پاسداشت کرامت انسانی، وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان شرکت نکردن در این نمایش سخیف است۰ از این گذشته، برای بهبود شأن و منزلت ایران و ایرانی در چشم جهانیان، هر ایرانی وظیفه دارد همراه نبودن خود با سیاست های ویرانگر آخوندها و نپذیرفتن اساس این دستگاه برده پرور را با شرکت نکردن در خیمه شب بازی انتخابات نشان دهد

جمعه، فروردین ۱۸، ۱۳۹۶

اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت

از کار انداختن ماشین جنگی دیکتاتور سوریه باید با بیرون انداختن رژیم ایران و پاسداران و مزدورانشان از سوریه وعراق و یمن تکمیل شود.

پس از سالها مماشات با رژیمهای سوریه و ایران که حاصلی جز افزایش جنایتهای جنگی و جنایت علیه بشریت نداشته است، هدف قرار دادن و از کار انداختن پایگاهها و مراکز حملات شیمیایی و ماشین جنگی دیکتاتور سوریه خواست مبرم همه مردم و آزادیخواهان این کشور است. این در راستای پایان دادن به فاجعه تاریخی سوریه است که بایستی با بیرون انداختن فاشیسم دینی حاکم بر ایران و پاسداران و مزدورانش از سوریه و عراق و یمن تکمیل شود. خلع ید از پدر خوانده و حامی اصلی تروریسم در جهان امروز، لازمه صلح و آرامش و رخت بربستن بنیادگرایی و تروریسم در منطقه و جهان است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران

۱۸ فروردین ۱۳۹۶(۷ آوریل ۲۰۱۷)

شنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۹۵

پیکر پاک مجاهد کبیر محمد علی جابرزاده انصاری درپاریس به خاک سپرده شد .


پیکر پاک مجاهد کبیر محمد علی جابرزاده یار با وفای برادر مسعود و خواهر مریم در میان جمعیت  انبوهی از همسنگران
مجاهدش و اعضای شورای ملی مقاومت و اشرف نشانان درمراسم با شکوهی در پاریس به خاک سپرده شد .
برادر قاسم از میان ما نرفته است او با عزم استوار و مقاومت پرشکوه وبی شکاف و مستمرش با دو دیکتاتوری شاه و خمینی در تک تک  مجاهدان زنده است و همسنگران مجاهدش راه او را تا سرنگونی این رژیم جنایتکار ادامه خواهند داد.














جمعه، بهمن ۲۹، ۱۳۹۵

نگرانی دلواپسان برون مرزی جمهوری اسلامی برای چیست؟ شهرام احمدی عمران نسب

از زمان ریاست جمهوری ترامپ دلواپسان برون مرزی جمهوری اسلامی نگرانی خود را از روند تازه امور و سیاست نوین ایالات متحده در برابر ایران به زبان های گوناگون بیان کرده اند۰ تا دیروز سیاست رسمی آمریکا مماشات و باج دادن و سکوت در برابر سرکوب داخلی و ماجراجویی های منطقه ای آخوندها بود و نتیجه آن برای ایرانیان نیز دست باز جمهوری اسلامی در سرکوب و بگیر و ببند بود۰ در آن دوران هیچ یک از دلواپسان برون مرزی به سیاست خارجی اوباما در برابر ایران اعتراضی نکرده و آن را مایه نگرانی برای آینده جنبش مردمی ندانستند۰ اکنون که رئیس جمهور تازه ایالات متحده اعلام کرده است که در برابر رفتار بی ثبات کننده آخوندها در منطقه سکوت نخواهد کرد و در صورت ادامه این ماجراجویی ها پاسخی درخور به آن خواهد داد، دلواپسان برون مرزی نظام نگران شده و به مردم در باره  عواقب سیاست نوین آمریکا در برابر ایران هشدار می دهند۰ آن چه در پی می آید بررسی نوشته تازه اکبر گنجی  است با عنوان "آیا ترامپ نمی تواند ایران را به سوریه و عراق و لیبی دیگری تبدیل کند"۰
در بخش نخست نوشته، گنجی مدعی می شود که گویا فرماندهان سپاه در "رجزخوانی" های شان "دولت روحانی را به وادادگی و تسلیم متهم کرده۰۰۰" و قصد "به زیر کشیدن آن" را دارند۰ اما با مرور مواردی از "رجز خوانی های تحریک آمیز" فرماندهان سپاه خطاب به آمریکا و ترامپ که گنجی در ادامه آنها را نقل می کند، هیچ نشانی از انتقاد به دولت روحانی در سخنان پاسداران دیده نمی شود۰ چرا گنجی چنین ادعایی را طرح می کند؟  به نظر می رسد این ادعای بی پایه برای سر هم کردن شاهدی برای جنگ و دعوای جناح ها و ربط دادن آن به سیاست نوین آمریکا در برابر ایران طرح شده باشد۰ به عبارت دیگر گنجی می خواهد چنین القأ کند که سیاست نوین آمریکا به "تندروها"  در سپاه کمک می کند تا دولت "میانه رو" روحانی را تضعیف کرده و آن را ساقط کنند۰ و این یعنی ترامپ و "تندروها" در داخل نظام در تضعیف دولت روحانی همسو و همداستانند۰ همانگونه که بارها گفته ام، فرض جنگ و جدال جناح ها گریز راه خوبی برای جمهوری اسلامی در برابر سیاست نوین آمریکا است۰ مطابق این فرض، آمریکا باید هنگام اتخاذ هرگونه  سیاست سخت گیرانه  در برابر ایران بسیار محتاط باشد، چرا که این گونه اقدامات  به سود "تندروها" و به زیان دولت "میانه رو" خواهد بود۰
از این ادعای ناراست که بگذریم، در ادامه نوشته گنجی مدعی می شود که "سخنان دون کیشوت وار فرماندهان سپاه در شرایط کنونی که دولت های عربی منطقه و اسرائیل با امید فراوان در حال تشویق دونالد ترامپ علیه ایران هستند، به شدت خطرناک و مخالف امنیت و منافع ملی ایران است۰" در این جمله چند ادعای ناراست مطرح شده است۰ نخست این که گویا موجب و سبب سیاست سخت گیرانه  ترامپ در برابر ایران "تشویق"های اسرائیل و کشورهای عرب منطقه است۰ آن چه در این ادعا کاملأ نادیده گرفته شده ماجراجویی های  منطقه ای  جمهوری اسلامی است۰ اگر سیاست های بی ثبات کننده آخوندها در سوریه، یمن، افغانستان، لبنان، و دیگر کشورها و پشتیبانی از گروه های تروریستی نبود که اساسأ اقدامات سخت گیرانه آمریکا علیه ایران محلی از اعراب نداشت۰ بنا بر این اگر کسی نگران وضعیت امروز جمهوری اسلامی است آیا بهتر نیست حاکمان ایران را به دست کشیدن از رفتاری که موجب و مسبب اصلی خطر ها و تهدید های کنونی اش هستند فرا بخواند؟ آیا این تنها "رجز خوانی" فرماندهان سپاه است که خطرناک و محل اشکال و ایراد است اما ماجراجویی های منطقه ای در سوریه، یمن، عراق و دیگر کشورها اشکالی نداشته و ربطی به گرفتاری امروز نظام ندارند؟  آیا این فرا فکنی نیست که گرفتاری های ناشی از سیاست های ویرانگر جمهوری اسلامی را به دیگر کشورها نسبت دهیم؟ آیا این همان خواست جمهوری اسلامی نیست که ایرانیان ریشه  تیره روزی و بدبختی امروزشان را در بدخواهی این یا آن کشور خارجی ببینند، نه سیاست های ویرانگر آخوندها؟
از این گذشته، گنجی در مغالطه ای آشکار امنیت و منافع آخوندهای حاکم بر ایران را  "امنیت و منافع ملی ایران" می نامد۰ بر همگان روشن است که منافع آخوندهای حاکم بر ایران اقتضأ می کند که در نبود پشتوانه داخلی به یارگیری از میان تروریست هایی    همچون حسن نصرالله بپردازد و با به کارگیری همه سرمایه های مادی ایران تلاش کند تا جنایتکاری همچون بشار اسد را سر پا نگه دارد۰ شرکای استراتژیک آخوندها امثال همین ها هستند و البته از منظر منافع آخوندها کمک به این دوستان و مبارزه با حکومت های دیگر قابل دفاع و توجیه هستند۰ به همان نسبت که این اقدامات ویرانگر منطقه ای در چارچوب منافع آخوندها موجه هستند، ناهمخوانی این گونه سیاست ها با منافع ایران و ایرانیان نیز بر کسی پوشیده نیست۰ بنا بر تمایز یاد شده میان منافع آخوندها و منافع ملی، نگرانی  گنجی در این جا این است که "رجزخوانی" سپاهیان موجب اقدام جدی از سوی آمریکا و آسیب به منافع حکومت آخوندی شود۰ توضیحات گنجی در ادامه نوشته هر گونه تردیدی در خصوص موجب اصلی نگرانی او را برطرف می کند۰
گنجی در ادامه نوشته به بررسی عواقب احتمالی جنگ آمریکا علیه ایران می پردازد۰ در این خصوص گنجی سه احتمال را در نظر می گیرد: "بمباران اتمی"، "بمباران غیر اتمی"، و "حمله نظامی زمینی"۰ پس از شرح مختصر هر یک از احتمالات گنجی ادعای اصلی اش را که همان امکان "سوریه ای شدن ایران" است را بیان می کند۰ نخستین نکته چشمگیر در این بخش از نوشته گنجی این است که گویا اولین چیزی که به دنبال "رجزخوانی" پاسداران ممکن است روی دهد حمله نظامی آمریکا به ایران است۰ در حساب احتمالات گنجی، ترامپ و تصمیم گیرندگان سیاست خارجی آمریکا موجودات عصبی هستند که اولین اقدام شان در مقابله با ماجراجویی آخوندها و پاسداران حمله نظامی به ایران خواهد بود۰ واقعیت این است که وضعیت روابط ایران و آمریکا در نقطه درگیری و رویارویی نظامی قرار ندارد و بررسی گنجی از سناریوهای جنگ آمریکا علیه ایران تنها چهره ای جنگ طلب و ماجراجو از ترامپ و دولتش ارائه می کند۰ آن چه در تحلیل گنجی از احتمال حمله آمریکا به ایران نادیده گرفته شده یکی از دلیل های اصلی تنش موجود میان دو کشور است: ماجراجویی های ویرانگر جمهوری اسلامی در بسیاری کشورهای منطقه۰ نکته دیگر این که گزینه های مورد بحث گنجی "ممکن" هستند اما  "محتمل" نیستند۰ یعنی تازه اگر بخواهیم به شرایطی فکر کنیم که تحت آن آمریکا احتمال دارد با ایران درگیر شود،  اتفاقأ تنها گزینه محتمل در رویارویی آمریکا با ایران در گزینه های گنجی غایب است: هدف قرار دادن مراکز و تأسیسات هسته ای ایران و نیز مراکز مهم نظامی برای از کار انداختن توان تلافی جویی آخوندها۰

اما نکته مهمتر در این بخش از نوشته گنجی اشاره او به "سوریه ای شدن ایران" در اثر حمله احتمالی آمریکاست۰ پرسش اینجاست که مگر وضعیت امروز سوریه ناشی از اقدام نظامی و مداخله آمریکا است که حمله فرضی آمریکا به ایران آن را شبیه سوریه امروز خواهد کرد؟ اتفاقأ  اگر بخواهیم برای وضعیت امروز سوریه، ماندن اسد در قدرت، و کشتار گسترده  تنها یک علت نام ببریم بدون تردید باید از بی عملی و عدم مداخله آمریکا به هنگام ضرورت یاد کنیم۰ یکی از سهمناک ترین عواقب سیاست انفعالی اوباما در خاورمیانه ، بحران امروز سوریه است۰ از این رو، اصطلاح "سوریه ای شدن ایران" به دنبال حمله نظامی فرضی آمریکا نامی بی مسمی و نابجاست۰ از این گذشته، اگر بخواهیم برای وضعیت امروز سوریه نامی به کار ببریم   "آخوندی شدن" سوریه بیان درستی است از آن چه بر آن کشور رفته است۰ توسل به کشتار جمعی مردم ناراضی برای ماندن در قدرت، سوریه را به آیینه تمام  نمای عمل بر اساس اندیشه اهریمنی آخوندهای حاکم بر ایران تبدیل کرده است۰ بر اساس همین اندیشه اهریمنی است که باز کردن پای متجاوزان از روسیه، لبنان، ایران، عراق و افغانستان برای کمک به بشار اسد در کشتار مردم سوریه توجیه می شود۰ از این منظر نیز "سوریه ای شدن ایران" به دنبال حمله فرضی آمریکا تعبیر نادرستی است۰
در ادامه گنجی مدعی می شود که "ایران ـ فارغ از نظام سیاسی اش ـ دشمنانی دارد که آن را از نظر مساحت بسیار 'بزرگ' می دانند که باید 'کوچک ' شود۰" در اینجا گنجی تلویحأ گناه گرفتاری های محتمل و جنگ فرضی آمریکا علیه ایران را به گردن نیروهای موهومی می اندازد که با "ایران" دشمنی دارند، فارغ از این که چه نوع نظامی بر آن حاکم باشد۰ به عبارت دیگر دشمنی دشمنان به جمهوری اسلامی و سیاست های ماجراجویانه و بی ثبات کننده اش در منطقه ارتباطی ندارد۰ آن دشمنان فرضی همین جوری علاقه دارند ایران "کوچک" شود، یعنی لابد تجزیه گردد۰ آیا جمهوری اسلامی چیزی بیش از این می خواهد که مردم ایران گرفتاری های شان را از جانب دشمنانی بدانند که در سودای تجزیه ایران هستند و این امر ربطی به رفتار جمهوری اسلامی ندارد؟  آیا مطرح کردن این دشمنان موهوم همسویی و هم آوایی با همان اندیشه "دژمن" و توطئه هایش که خامنه ای بارها به آن اشاره کرده نیست؟ 

گنجی سپس اشاره می کند که "این رژیم سرکوبگر کسانی را به این فکر انداخته که سرنگونی آن از طریق حمله نظامی آمریکا مقبول است۰" گنجی درست می گوید۰ بخش قابل ملاحظه ای از مردم ناراضی داخل کشور سرنگونی جمهوری اسلامی به دنبال یک درگیری نظامی را محتمل و مقبول می بینند۰ مردمی که روزانه شاهد بر باد رفتن سرمایه های انسانی، مادی، و معنوی ایران در آتش خانمان سوز جمهوری اسلامی هستند و این نظام سراپا تباهی را ریشه اصلی گرفتاری های خود می بینند، البته در آرزوی کوتاه شدن دست این دستگاه اهریمنی از سر خود و "نسل های بی شمار" آینده ایران روز شماری می کنند۰ حال اگر بر فرض درستی آن چه گنجی می گوید زمینه برای تحقق این خواست جدی اکثریت ایرانیان در نتیجه ماجراجویی های خود آخوندها و درگیر شدن فرضی شان با آمریکا فراهم شود، چه اشکالی دارد؟ مگر مشکل کنونی مردم و ناتوانی شان در رسیدن به هدف سرنگونی جمهوری اسلامی توازن نامتعادل میان قوای مردم و آخوندها نیست؟ مگر نه این است که آخوندها با اتکا به نیروی نظامی و دستگاه گسترده سرکوب تا کنون از پس مردم ناراضی بر آمده اند؟ حال اگر به دنبال حمله فرضی آمریکا و نابودی بخشی از توان نظامی و سرکوبگر رژیم، توازن قوای میان مردم و آخوندها به سود مردم ایران تغییر کند و توان و جسارت به زیر کشیدن حاکمان را پیدا کنند چه ایرادی دارد؟  گنجی در ادامه همان بند پاسخ این پرسش ها را داده است۰
گنجی می گوید "در این میان، اگر خدای ناکرده جنگی درگیرد، مسئله منحصر به سرنگونی احتمالی جمهوری اسلامی نخواهد شد (بقای بشار اسد نشان داد که سرنگونی قطعی نیست)۰ جنگ داخلی، ویرانی، نابودی، تجزیه، و غیره پیامد جنگ اند و بدین ترتیب آرزوها و امیدهای نسل های بی شماری را برای گذار به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر بر باد خواهد رفت۰" در این باره چند نکته شایان یادآوری است۰ نخست آن که همان گونه که پیشتر گفتم شباهتی میان وضعیت ایران به دنبال اقدام نظامی فرضی آمریکا و وضعیت سوریه نمی بینم و به گمانم این یک قیاس مع الفارق است۰ مردم سوریه به خیابان آمدند و بشار اسد پاسخ شان را با گلوله و سرکوب ، زندان، شکنجه، بمب های بشکه ای و شیمیایی داد۰ آمریکای اوباما به وعده خود عمل نکرد و روسیه و ایران و حزب الله خلأ ناشی از بی عملی و انفعال آمریکا را پر کردند۰ همه اینها زمینه بسیار مناسبی برای پیدایش و گسترش داعش فراهم کرد و   اوضاع  را بسیار پیچیده تر کرد۰ حال پرسش این است که اوضاع در سوریه چه شباهتی با وضعیت ایران پس از اقدام نظامی فرضی آمریکا دارد؟  گنجی می گوید "بقای اسد نشان داد که سرنگونی قطعی نیست"۰ مگر آمریکا علیه سوریه اساسأ اقدامی نظامی کرده که به سرنگونی اسد انجامیده یا نینجامیده باشد؟ 

از این گذشته، در باره ادعای بر باد رفتن آرزوی نسل های بی شمار برای گذار به دموکراسی به واسطه اقدام نظامی فرضی آمریکا، باید از گنجی پرسید اشاره اش به کدام روند موجود گذار به دموکراسی در چارچوب حکومت ولایت فقیه است که با اقدام نظامی آمریکا در معرض خطر نابودی قرار می گیرد؟ اقدام نظامی فرضی آمریکا ایرانیان را از کدام گزینه موجود گذار به دموکراسی محروم خواهد کرد؟ روشن است که در چارچوب نظام ولایت فقیه که اساسأ هیچ حقی برای مردم به رسمیت نمی شناسد، و  "قوانین" موجود به حاکمان اجازه هر گونه زیر پا گذاشتن همان "قوانین" هر گاه به مصلحت نظام باشد را می دهند، دولت در مفهوم امروزی آن وجود ندارد، چه رسد به امکان گذار به دموکراسی۰ در ایران امروز تنها گذار از "پاسدار ـ کراسی" به "آخوند ـ کراسی" و بالعکس البته میسر است۰ کوتاه سخن، در چارچوب جمهوری اسلامی راهی به دموکراسی مو جود نیست که اقدام نظامی فرضی آمریکا آن را ببندد یا از میان بردارد۰ اگر چه همان گونه که پیشتر گفتم اقدام نظامی آمریکا علیه ایران را محتمل نمی دانم اما بد نیست ببینیم عواقب چنین اقدامی برای مردم ایران چه خواهد بود۰
اقدام نظامی فرضی آمریکا علیه ایران دو نتیجه عمده، جدای از اهداف محتمل آمریکا، در داخل ایران خواهد داشت۰ نخستین اثر پاره شدن قشر ستبر اختناق و رعب و وحشتی است که آخوندها طی چند دهه به زور سرکوب، اعدام، و شکنجه  بر جامعه ایران حاکم کرده اند۰ هدف قرار گرفتن مراکز مهم رژیم آشکارا ضعف و آسیب پذیری آخوندها را نشان خواهد داد و مردم به جان آمده جرأت و جسارت برخاستن و اعتراض خواهند یافت۰ 
نتیجه دیگر هر اقدام نظامی آمریکا، نابودی بخشی از توان نظامی و قوای سرکوبگر آخوندها خواهد بود۰ این امر توازن قوای موجود میان مردم و رژیم   که اکنون به سود آخوندهاست را بر هم خواهد زد۰ این بدان معناست که با ضعیف شدن جمهوری اسلامی بر اثر نابودی بخشی از نیروهای سرکوبگر، کفه قوای مردم در برابر آخوندها به طور نسبی سنگین تر می شود۰ بنا بر این ملاحظات، اقدام نظامی فرضی آمریکا نه تنها راه گذار به دموکراسی را نمی بندد، بلکه نتایج آن در داخل کشور می تواند به نیرومند  کردن قوای مردم در برابر آخوندها  کمک نیز بکند۰ 
در ادامه گنجی نتیجه می گیرد که "آرزوهایی چون حقوق بشر، آزادی و دموکراسی ـ در منطقه ما ـ با جنگ و حمله نظامی نه تنها دست نیافتنی اند، بلکه نابود شدنی هستند۰" همان گونه در بالا نشان داده شد نه تنها دلیلی بر این ادعا که اقدام نظامی فرضی آمریکا راه دموکراسی را بر ایرانیان خواهد بست نمی بینم که هیچ، شواهدی نیز هست که مؤید آن است که چنین اقدامی دست مردم را در برابر آخوندها قوی تر خواهد کرد۰ همچنین شاهدی برای این ادعای گنجی که گویا "منطقه ما" با دیگر مناطق دنیا ـ  که تقریبأ در همگی شان مردم برای رسیدن به آزادی و دموکراسی جنگیده اند ـ متفاوت است،  نمی بینم۰
پس از آن گنجی می گوید که مدافعان دموکراسی و حقوق بشر به لحاظ اخلاقی موظفند "که با جنگ داخلی، حمله نظامی خارجی و خشونت مخالفت ورزند۰" این که گنجی در ارزیابی سیاسی ، استد لال  اخلاقی را به کار می گیرد امر پسندیده ای است۰ اما ببینیم وزن این استدلال تا چه اندازه است۰ ظاهرأ مهم ترین گزاره گنجی در این بخش این است که آنها که خواهان نظامی دموکراتیک برای ایران هستند باید با اقدام نظامی فرضی آمریکا مخالفت کنند۰  اما با توجه به آن چه در باره نتیجه های احتمالی اقدام نظامی فرضی آمریکا گفتم، نه تنها شاهدی وجود ندارد که این اقدام  راه  گذار ایران به دموکراسی را نابود خواهد کرد، بلکه با تضعیف جمهوری اسلامی اتفاقأ احتمال تحقق خواست عمومی تغییر در ایران بیشتر نیز می شود۰
برای سنجش استدلال اخلاقی گنجی در مخالفت با جنگ نخست باید دید کدام دستگاه اخلاقی مد نظر است۰ در دستگاه اخلاقی نتیجه گرا و مطابق فایده گرایی که مهمترین نظریه اخلاقی در این دستگاه است، عمل اخلاقی در هر شرایط آن گزینه ای است که   در بر دارنده بیشترین فایده سر جمع برای بیشترین شمار انسان هایی باشد که متأثر از آن شرایط  باشند۰ حال ببینیم در شرایط امروز ایران، اخلاقی ترین کار کدام است؟ در ایران امروز جمهوری اسلامی بر سر کار است که همه نشانه های اهریمنی مطابق اندیشه های ایرانی باستان را داراست: فراوانی مرگ، نیستی، نابودی، خشکسالی و بی آبی، ویرانی، فقر، فساد و تباهی، و غارت و چپاول۰ یک روز بیشتر ادامه این حکومت بر ایران زمین به بهای خون های بسیار در ایران و منطقه، درد و رنج آدمیان بی شمار در ایران و دیگر کشورها، و نابودی بخشی دیگر از باقی مانده سرمایه های انسانی، مادی، و معنوی ایرانیان میسر می شود۰ از جمله همین درد و رنج ها احتمال آسیب ها و ویرانی هایی است که در واکنش به ماجراجویی های فرامرزی جمهوری اسلامی ممکن است بر ایران و ایرانیان وارد شود۰ با این حساب، از منظر دستگاه اخلاقی نتیجه گرا و دیدگاه فایده گرا،  اخلاقی ترین کار تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی است۰ از آنجا که چون نیک بنگریم ریشه تیره روزی امروز و گرفتاری محتمل فردای ایرانیان جمهوری اسلامی است، کوشش در جهت بر کندن ریشه ابتلائات ایران که فایده اش افزون بر نسل کنونی نصیب "نسل های بی شمار" آینده نیز خواهد شد، اخلاقی ترین کار ممکن برای مردم و روشن فکران ایرانی است۰
دیگر دستگاه اخلاقی مبتنی بر وظیفه یا وظیفه گرا است۰ در این دستگاه کاری اخلاقی است که بر اساس عمل به وظیفه انجام شده باشد۰ فهرست های گوناگونی برای وظیفه های آدمیان ارائه شده اند۰ این وظیفه ها  مواردی همچون نیکی کردن، پرهیز از بدی، عمل به وعده و پیمان، تلاش برای برقراری عدالت، تلاش برای آزادی،  جبران آسیب های ناشی از کردارمان در گذشته، حق شناسی و سپاس گزاری، و تلاش برای بهبود شرایط زندگی دیگران را در بر می گیرند۰ در ایران تحت حاکمیت آخوندها، ایرانیان محروم از همه حقوق اولیه در حقیقت در مناسبات اجتماعی هم سنگ دوران برده داری به سر می برند۰ مبرم ترین وظیفه هر ایرانی در چنین شرایطی تلاش برای باز گرداندن کرامت و آزادی انسانی به ایرانیان از راه واژگون کردن دستگاه اهریمنی و برده پرور ولایت فقیه است۰ این تلاش البته در راستای وظیفه های دیگری همچون کوشش برای برقراری عدالت و تلاش برای بهبود وضعیت زندگی دیگران نیز هست۰ این بدان معناست که در دستگاه اخلاقی وظیفه گرا نیز مهم ترین و مبرم ترین وظیفه اخلاقی هر ایرانی تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی است۰
دستگاه اخلاقی دیگری هم هست که اخلاق مبتنی بر فضیلت نام دارد۰ در این دستگاه به جای تأکید بر اعمال انسان، که در دو دستگاه پیش گفته مهم است،   کاراکتر و فضیلت های انسانی  در درجه نخست اهمیت قرار دارند۰ فضیلت شامل ویژگی هایی همچون دلیری و شجاعت، آزادگی، فداکاری، ایثار و از خود گذشتگی، راستگویی، عدالت، و نیک خواهی است۰ در اینجا برای این که بدانیم چگونه باشیم یا چگونه رفتار کنیم باید به الگو ها و نمونه های اخلاقی که واجد فضیلت های انسانی هستند نگاه کنیم و با تأسی به آنان خود نیز در مسیر پرورش فضیلت گام برداریم۰ در ایران امروز بهترین نمونه های فضیلت های اخلاقی کسانی هستند که با دلیری و بی باکی و نهراسیدن از خطرها در برابر رژیم ایران بر باد ده ولایت فقیه تا پای جان ایستادند، به اهریمن نه گفتند، کرامت انسانی و آزادگی را پاس داشتند، تسلیم نشدند و برای ایرانیان الگو های جاودانه شجاعت، فداکاری، ایستادن تا پای جان بر سر پیمان، و آزادگی شدند۰ همانها که از تبارشان چهارده سال سیل بنیان کن ابتلائات و تنگناها را تاب آوردند اما تسلیم ولایت فقیه و دست نشاندگان عراقی اش نشدند و امروزه پس از انتقال به اروپا همچنان به تلاش برای سرنگونی حکومت آخوندی مشغولند۰ این مجاهدین واجد فضیلت های گرانسنگی هستند که ایرانیان با تأسی به آنان می توانند راه خود را بیابند۰ نه گفتن به رژیم ولایت فقیه و پروراندن شجاعت لازم برای نهراسیدن از خطرها، و نیز توانایی از خود گذشتگی برای آزادی ایران نیاز به الگوهای اخلاقی دارد که این فضیلت ها را به کمال دارا باشند۰ از منظر دستگاه اخلاقی فضیلت گرا، برای این که بدانیم چه باید کرد، باید به این الگوها و اسوه های اخلاقی نگاه کرد و همچون آنان با دلیری و از خود گذشتگی برای واژگون کردن بساط ضد انسانی ولایت فقیه کوشش نمود۰  

چکیده سخن این که مطابق همه دستگاه های اخلاقی رایج، اخلاقی ترین کار برای هر ایرانی کوشش برای براندازی حکومت برده پرور ولایت فقیه است که هم مسئول تیره روزی امروز ایرانیان است و هم ممکن است در آینده و به سبب رفتار ویرانگر و بی ثبات کننده اش در منطقه آسیب های باز هم بیشتری به کشور وارد کند۰ وظیفه اول و مهمترین کار اخلاقی هر ایرانی برکندن ریشه نابودی و ویرانی  است۰ امنیت و منافع ایران و ایرانیان از امنیت و منافع آخوندها جداست۰ اقدام نظامی آمریکا، به فرض تحقق، بدون تردید بقای رژیم ایران را در معرض تهدید قرار می دهد اما شاید برای ایرانیان در بند این رژیم برده پرور امکان خلاص شدن از حکومت آخوندی را فراهم کند۰ به فرض درستی احتمالات گنجی در مورد اقدام نظامی آمریکا، نتیجه منطقی این خواهد بود که نخست پاسداران دست از رجز خوانی بردارند، و مهمتر از آن، جمهوری اسلامی از دخالت ها و ماجراجویی های منطقه ای که می تواند موجب اقدامات سخت گیرانه آمریکا و حمله نظامی شود، دست بکشد۰ایرانیان در چارچوب ولایت فقیه راهی برای گذار به دموکراسی ندارند که اقدام نظامی فرضی آمریکا آن را نابود کند۰ حتی اگر احتمال جنگ میان آمریکا و آخوندها جدی بود، ایرانیان وظیفه ای اخلاقی برای جلوگیری از این جنگ که مسبب آن خود جمهوری اسلامی خواهد بود ندارند۰ ادعای اصلی گنجی در باره "سوریه ای" شدن ایران به دنبال اقدام نظامی فرضی آمریکا نیز قیاس مع الفارق است و هیچ شباهتی میان این دو وجود ندارد۰  نکته آخر هم این که رجز خوانی های پاسداران، که هیچ کس در آمریکا و اروپا آن را جدی نمی گیرد، برای دو هدف است۰ نخست ادامه بازی جنگ جناح ها با سر و صدای بیشتر این پیام را برای ترامپ دارد که قدر همین روحانی و ظریف را بدان و توافق اتمی را حفظ کن وگرنه ممکن است دولت بعدی ایران از میان   "تندروها" باشد که زبان آدمیزاد سرشان نمی شود۰ دوم، روی سخن پاسداران با مردم ناراضی داخل کشور است که در اثر اقدامات ترامپ و سکوت رهبر و جا زدن مسئولان نظام،  فکر نکنند جمهوری اسلامی ضعیف شده و در برابر آمریکا کوتاه آمده، و مردم "خدای ناکرده" جرأت و جسارت برخاستن پیدا کنند۰ امیدوارم با این توضیحات، نگرانی گنجی از بابت عواقب رجزخوانی های پاسداران هم برطرف شده باشد۰