سه‌شنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۹۶

آخوندها در یک مسابقه یک نفره با خودشان باز هم اول شدند: درس هایی که از نمایش انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ می توان آموخت

شهرام احمدی عمران نسب
نمایش انتخابات آخوندی به پایان رسید و روحانی از صندوق بیرون آمد۰ همان گونه که از ماه ها پیش در نوشته هایم، از جمله در "مرگ رفسنجانی و پیامد های آن فرصتی برای آزمودن نظریه رایج در باره جناح های جمهوری اسلامی" و نیز در "خیمه شب بازی انتخابات آخوندی با بازیگری میانه روها و تندروها" استدلال کردم،  این نتیجه قابل پیش بینی بود چرا که این همان چیزی است که دستگاه ولایت فقیه برای جان به در بردن از بحران های مرگبار منطقه ای و بین المللی به آن نیاز مبرم داشت۰ این نمایش و رویدادهای همراه آن اما دربردارنده درس های مهمی در باره ماهیت و وضعیت  امروز دستگاه حاکم بر ایران، میزان پایگاه مردمی آخوندها، و جایگاه و کارکرد محوری عنصر فریب و نیرنگ در استمرار این دستگاه اهریمنی است۰ آن چه در پی می آید تحلیلی از مهم ترین درس هایی است که به باور نگارنده می توان از این رویداد آموخت۰

الف) جناح های رنگارنگ آخوندی که در ظاهر با هم در گیر جنگند در واقع در هماهنگی کامل با یکدیگرند۰ 
اگر دعوا و جنگ جناح ها جدی می بود، پس از مرگ رفسنجانی که ستون اصلی  جناح "میانه رو" به شمار می آمد، و از آنجا که پیش از آن هم بیشتر مراکز قدرت در اختیار "تندروها" بود، این  جناح اساسأ نباید بختی برای برنده شدن در بازی ریاست جمهوری می داشت۰اما از آن رو که دعوای جناح ها تنها بازی فریب کارانه است، نیز از آنجا که در شرایط گرفتاری در بحران های منطقه ای و بین المللی دستگاه ولایت فقیه به ادامه بازی میانه روی نیاز مبرم داشت، آخوندها همه مقدمات لازم را برای انتخاب دوباره روحانی فراهم کردند از جمله حذف هر نامزدی که بالقوه ممکن بود برنامه از پیش تعیین شده را بر هم بزند که نمونه برجسته آن  بازی ندادن احمدی نژاد بود، تا باقی گذاشتن نامزدهایی برای رقابت با روحانی که هیچ یک کم ترین جاذبه شخصی نداشتند و آشکار بود که رقیب جدی نیستند۰ 

ب) اول شدن جمهوری اسلامی در مسابقه یک نفره با خودش
 با توجه به یک دست بودن و هماهنگی دستگاه ولایت فقیه که در بازی انتخابات اخیر به روشن ترین وجهی آشکار بود، باید گفت جمهوری اسلامی بار دیگر در یک مسابقه و رقابت یک نفره با خودش اول شد! منظورم از نبودن رقابت و مسابقه یک نفره البته این نیست که هیچ رقیب جدی بیرون از دایره پیروان ولایت فقیه همچون نامزدی از مجاهدین در این انتخابات شرکت نداشت، چرا که بدیهی است دستگاه ولایت فقیه که در سال ۱۳۵۸ و در اوج محبوبیت خمینی و در هراس از اقبال گسترده عمومی به مسعود رجوی ناچار شد قاعده بازی را بر هم زند تا از انتخاب نامزد مجاهدین پیش گیری کند، با ته کشیدن سرمایه های مردمی ش پس از سی و هشت سال سرکوب و شکنجه و اعدام   ،در سال ۱۳۹۶ نه تنها توان رقابت با رقیبی در اندازه مسعود رجوی را ندارد که هیچ، این دستگاه منفور حتی قادر نبود با رقیبانی "غیر جدی" همچون غیر خودی هایی که در انتخابات ثبت نام کردند مسابقه دهد چرا که می ترسید شاید اکثریت ناراضی از حکومت در پشتیبانی از آن غیر خودی یک صدا شده و برنامه از پیش تعیین شده برای این انتخابات را بر هم زنند۰  این همه بدان معناست که نتیجه انتخابات نشان دهنده کم ترین پایگاه مردمی دستگاه ولایت فقیه هم نیست، امری که از دید سیاست مداران اروپایی و آمریکایی پنهان نمانده و موجب شد که انتخابات اخیر در ایران را قلابی و فاقد اعتبار بنامند۰

ج) نقش محوری عنصر فریب و نیرنگ در نمایش انتخابات
در این واقعیت تردیدی نیست که دستگاه ولایت فقیه فاقد پشتوانه مردمی است و نیاز به سرکوب برای ادامه بقا ویژگی ثابت آن است۰اما از آنجا که جمهوری اسلامی،  همان گونه که در نوشتارم با عنوان "خیمه شب بازی انتخابات آخوندی با بازیگری میانه روها و تندروها" استدلال کرده ام، به شرکت مردم در انتخابات نیاز دارد، دستگاه فریب و نیرنگ نیز که عنصر جدایی ناپذیر دستگاه ولایت فقیه است برای کشاندن مردم به پای صندوق های رأی نقش کلیدی داشت۰ فریب و نیرنگ در دوره های مختلف به شکل های گوناگون از سوی جمهوری اسلامی به کار گرفته شده است۰ نکته جالب توجه تغییر نوع فریب به کار گرفته شده در دهه های اخیر است۰ بیست سال پیش که دستگاه ولایت فقیه برای جستن از خطر همگرایی اروپا و آمریکا در برابرشان و نیز به دلیل هراس از سرنگونی به دنبال قیام های مردمی در شهرهای بزرگ در نیمه نخست دهه هفتاد خورشیدی به روی کار آوردن رئیس جمهوری "اصلاح طلب" نیاز داشت  خاتمی را با وعده جامعه مدنی و چند صدایی، رعایت حقوق و آزادی ها، و احقاق حقوق پایمال شده به مردم ناراضی فروخت۰ به عبارت دیگر، امید به فردایی بهتر و اعاده حقوق و آزادی ها دستاویز فریب و نیرنگ آخوندها و دستگاه تبلیغاتی شان در سال ۱۳۷۶ بود۰خاتمی و جریان "اصلاح طلبی" به عنوان بدیل و جایگزین برای تغییر وضع موجود، و در برابر نیروهای اصیل مقاومت که مبارزه را چاره کار می دانستند، به مردم معرفی می شدند۰
 این بار اما دستگاه نیرنگ آخوندی به خوبی می دانست که حنای این گونه فریب ها برای مردم ناراضی رنگی ندارد برای همین هم دیگر از شعارهای شیک جامعه مدنی و آزادی و حقوق انسانی یا حتی عمل به قانون اساسی در ترغیب مردم ناراضی استفاده نکردند۰ به جای آن، محور اصلی بیشتر نوشته ها و سخنان مأموران جمهوری اسلامی در درون و بیرون مرزها ترساندن توده ناراضی از پیامدهای روی کار آمدن رئیسی بود۰دیگر نه از رعایت حقوق و اعاده آزادی ها سخنی در میان بود و نه امید به فردایی بهتر۰ سقف فریب مؤثر این بار ایجاد این ترس همگانی بود که نباید بگذاریم رئیسی رئیس جمهور شود چرا که اگر مردم رأی ندهند "خامنه ای و سپاه" می خواهند با روی کار آوردن رئیسی ایران را به کره شمالی یا لیبی و سوریه تبدیل کنند۰ بگذریم از این که کدام ماده شیمیایی قرار بود ایران را به آن کشورها تبدیل کند و این که اساسأ مگر خامنه ای و سپاه خوشی زده زیر دل شان و به شان بد می گذرد که بخواهند دستی دستی کره شمالی شوند! در همین راستا بود که تبلیغ می شد اگر رئیسی بیاید وقوع جنگ حتمی است، پس برای پیش گیری از جنگ باید به روحانی رأی داد۰ گذشته از این که از استدلال یا چیزی شبیه آن در این مورد هم خبری نبود و تنها به شکل رگباری از سخنان و نوشته های مشابه در همه رسانه های فارسی زبان دیده و شنیده می شد، تمرکز تبلیغات چی های دستگاه ولایت فقیه بر هراس افکنی در دل مردم، به جای رویکرد کهنه و نخ نمای امید به تغییر از درون نظام، برای ترغیب اکثریت ناراضی به رفتن پای صندوق های رأی بود۰

د) این واقعیت که دستگاه ولایت فقیه بخشی از توده ناراضی را به صندوق رأی کشاند نشان قدرت نیست۰
در نبود آمار و ارقام قابل استناد و اتکأ نمی توان با اطمینان گفت که چند درصد از ایرانیان در انتخابات شرکت کردند۰ اما تردیدی هم نیست که بخشی از ایرانیان ناراضی به خیال پیش گیری از روی کار آمدن گزینه بدتر و در گرفتن جنگ، در انتخابات شرکت کرده و به گزینه بد رأی دادند۰جدای از شمار واقعی ایرانیانی که در انتخابات شرکت کردند، نفس همین امر که هنوز پس از چند دهه حاکمیت سراپا فساد تباهی و جنایت پیروان ولایت فقیه بر میهن و نیز با وجود فریب کاری های تکراری آخوندها و تبلیغات چی های شان در راه انداختن بازی "بد و بدتر" هنوز هستند ایرانیانی که از همان سوراخ برای چندمین بار توسط افعی های ولایت فقیه گزیده می شوند و فریب خورده و به یکی شان رأی می دهند تا آن دیگری شان انتخاب نشود جای افسوس دارد۰این امر البته چندان جای شگفتی ندارد چرا که اگر حاکمیت استبداد بر ایران به اعتلای فکری و اخلاقی جامعه می انجامید شگفت می بود۰  این امر به معنای قدرت دستگاه اهریمنی ولایت فقیه هم نیست بلکه بیش از هر چیز نتیجه نزدیک به چهار دهه حاکمیت استبداد بر مردم است که اندیشه و اخلاق را به تباهی می کشد۰این بدان معناست که مشارکت بخشی از ایرانیان در نمایش انتخابات نشانه ای از انحطاط اندیشه و اخلاق در ایران تحت حاکمیت آخوندهاست، نه نشانه ی قدرت و قوت دستگاه ولایت فقیه۰

ه) گام نخست هر تغییر واقعی در ایران سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه است۰
بنا بر آن چه در بند فوق آمد، انحطاط اندیشه و اخلاق در ایران نتیجه  و حاصل نزدیک به چهار دهه حکومت دستگاه ولایت فقیه بر ایران است۰ باور رایجی در میان ایرانیان هست که چون گرفتاری ها و مشکلات ایران ریشه های فرهنگی دارند برای اصلاح آنها باید به کار فرهنگی بسنده کرد۰ اما اگر بپذیریم که این استبداد و حکومت دروغ و ریا است که اندیشه را تباه کرده و اخلاق را می میراند، نخستین گام برای بهبود اوضاع     باید تلاش برای سرنگونی دستگاه ولایت فقیه باشد که علت غائی گرفتاری ها در عرصه فرهنگ نیز هست۰

و) نیروهای مقاومت از این آزمون سربلند بیرون آمدند۰
همه نیروهای آزادی خواهی که با درک درست شرایط و با تحریم نمایش انتخابات به مسئولیت خود عمل کردند را باید ستود۰ این امر که بخشی از مردم به تحریم انتخابات نپیوستند گناه نیروهای مقاومت نیست۰ ظاهرأ استدلال کسانی که از این بابت بر نیروهای مقاومت خرده می گیرند این است که چون همه مردم انتخابات را تحریم نکردند فراخوان به تحریم شکست خورده است۰اساسأ وظیفه نیروی محوری مقاومت در چنین شرایطی آگاهی بخشی و روشنگری و فراخوان به شرکت نکردن در نمایش رژیم بود که به درستی انجام شد۰ دلیل همراه نشدن همه مردم با فراخوان مقاومت را باید در جاهای دیگر و مهم تر از همه در انحطاط پیش گفته جست و جو کرد۰ در همین راستاست که ادعای شکست نیروهای مقاومت در جریان این انتخابات نیز ادعایی بی بنیاد است چرا که مگر مثلأ سازمان مجاهدین خلق نامزدی در انتخابات داشت  که در رقابت با نامزد رژیم شکست خورد؟ آیا پیروزی آخوندها در مسابقه یک نفره با خودشان امر غیر منتظره و غیر مترقبه ای بود که باید به جهت آن یقه مقاومت را گرفت؟ البته که نه۰اما وزن و جایگاه واقعی مجاهدین و دیگر نیروهای مقاومت را تنها در یک انتخابات آزاد می توان سنجید، امری که تا ولایت فقیه بر سر کار است به آن تن نخواهد داد ۰
 
سخن پایانی
همان گونه که پیشتر در نوشته هایم استدلال کرده بودم، از صندوق در آمدن روحانی در این انتخابات کاملأ قابل پیش بینی بود۰ نیاز دستگاه ولایت فقیه به ادامه بازی میانه روی بیش از هر چیز به تغییر سیاست ایالات متحده در برابر ایران با روی کار آمدن ترامپ مربوط است۰ به دلیل همین نیاز مبرم به روی کار آوردن دوباره روحانی "میانه رو" بود که دستگاه ولایت فقیه همه مقدمات لازم برای پیروزی او را از پیش فراهم کرد و هر نامزد اندک چالشی حتی احمدی نژاد را نیز برای همین منظور از گردونه بازی حذف کرد۰ برنده شدن آخوندها در این مسابقه یک نفره با خودشان نه شگفت بود و نه غیر مترقبه۰هماهنگی جناح های به ظاهر متضاد و در حال جنگ آخوندی در فراهم کردن شرایط پیروزی روحانی آشکار بود۰ فراخوان به تحریم انتخابات وظیفه ایرانیان آزادی خواه و نیروی محوری مقاومت علیه ولایت فقیه بود که به درستی انجام شد۰ کارگر افتادن نیرنگ آخوندها با هراس افکنی در دل مردم ناراضی از احتمال وقوع جنگ در صورت رأی ندادن و به دنبال آن شرکت بخشی از ایرانیان در نمایش انتخابات نتیجه مستقیم چند دهه حاکمیت استبداد و دروغ و ریا بر جامعه ایران است۰ ناگفته پیداست که در هیچ جا حاکمیت استبداد به تعالی اندیشه و اخلاق نینجامیده است و ایران نیز از این جهت استثنأ نیست۰ راه تغییر واقعی همچنان تلاش برای سرنگونی دستگاه برده پرور ولایت فقیه است که هم به لحاظ سیاسی و اقتصادی ایران را به قهقرا برده و هم اندیشه و اخلاق جامعه را به تباهی کشانده است

شنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۹۶

مریم رجوی: ریاست جمهوری مجدد روحانی، شقه در رژیم ملایان، تشدید بحران و جنگ قدرت- اطلاعیه دبیر خانه شورای ملی مقاومت

شکست سنگین خامنه‌ای در مهندسی انتخابات و یکپایه کردن رژیم برای مقابله با بحرانها و خطرات از علائم پایانی
بحران در رأس فاشیسم دینی سر باز کرده است و تا سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه ادامه می‌یابد.
خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، رژیم ملایان را در پایان نمایش انتخابات که به جنگ قدرت گرگها تبدیل شد، رژیمی شقه شده با ضعف مضاعف توصیف کرد. وی افزود: دومین دوره روحانی، نتیجه‌یی جز افزایش بحران و شدت یافتن جنگ قدرت ندارد. بحران در رأس فاشیسم دینی سر باز کرده و تا سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه ادامه می‌یابد. شکست مهندسی خامنه‌ای در بیرون کشیدن آخوند رئیسی از صندوق، گواه آشکار شکست «عمود خیمه نظام» در جریان انتخاباتی است که «ایمان قلبی و التزام عملی به ولایت‌فقیه» شرط اول کاندیداتوری رئیسی و روحانی و سایرین در آن بود.
در شرایط خطیر داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی، یکپایه کردن رژیم قرون‌وسطایی برای مقابله با بحرانها و حفظ تعادل این رژیم، بسیار حیاتی است. از این رو شکست خامنه‌ای در یکپایه کردن رژیم ولایت‌فقیه، شکستی بسیار سنگین و از علائم پایانی این نظام است.
این بار نمایش انتخابات، از ابتدا تا انتها، با پرونده قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 گره خورده بود. نفرت و انزجار عمومی از رئیسی و ترس از دادخواهی به حدی بود که بسیاری از آخوندها و حتی مهره‌های قدرتمند باند خامنه‌ای حاضر به حمایت از رئیسی نشدند.
همچنین به اعتراف کاندیداهای دست‌چین شده‌، ثابت شد که این یک حکومت «4درصدی» است که باندهای گوناگون آن، از جمله باند روحانی و شرکاء، در اختلاس و دزدی و چپاول با هم مسابقه گذاشته‌اند.
اینچنین شعار «نه شیاد، نه جلاد، رای من سرنگونی است» فراگیر شد و رژیم را وادار کرد در ترس از گسترش دامنه اختلافات در رأس رژیم و «دوباره قیام» توسط جوانان و توده‌های برانگیخته مردم، نمایش را شتابان در مرحله اول به پایان ببرد تا فرصتی برای اعتراضات و قیامها در مرحله دوم باقی نماند.
دور دوم ریاست جمهوری روحانی در حالی است که چهار سال گذشته، چیزی جز افزایش سرکوب و اعدام و فقر و بی‌عدالتی به ارمغان نیاورده است. درآمدهای ناشی از توافق اتمی نیز در خدمت جنگ در منطقه و افزایش بودجه نظامی و امنیتی رژیم قرار گرفته است. پاسدار دهقان، وزیر دفاع روحانی، دو هفته پیش گفت دوران ریاست جمهوری روحانی «شکوهمندترین دوره در توسعه کمی و کیفی برنامه‌های موشکی و دفاعی کشور بوده» و تا پایان 1395 «بخش تأمین اعتبارهای دفاعی تا دو و نیم برابر نسبت به دولت قبل افزایش داشته» و «در سال96 به چهار برابر نسبت به دولت قبل می‌رسد».
روحانی در 19 بهمن 1394 خاطرنشان کرد با اهرم حضور در سوریه و عراق در مذاکرات اتمی امتیاز گرفته است. وی گفت: اگر نیروهای ما «در بغداد و سامرا و فلوجه و رمادی ایستادگی نمی‌کردند و اگر در دمشق و حلب به دولت سوریه کمک نمی‌کردند ما امنیتی نداشتیم که بتوانیم به این خوبی مذاکره کنیم».
علاوه بر استمرار اعدام و سرکوب و خفقان، روحانی در دوره دوم همچون گذشته تلاش می‌کند با فریبکاری و ژستهای میان‌تهی خود را کلید حل مشکلات معرفی کند اما این تنها به بحران و تنش در درون رژیم دامن می‌زند و در رویارویی با مطالبات اقشار مختلف مردم، به‌سرعت رنگ می‌بازد. مردم ایران به‌خوبی می‌دانند که در دوره دوم روحانی نیز تضمین‌های عظیم اقتصادی و اجتماعی و سرکوب و اختناق سیاسی ادامه دارد. روحانی، نه ‌می‌خواهد و نه ‌می‌تواند در بنیادها و ساختار و رفتار این رژیم عقب‌مانده‌ ضد تاریخی، تغییر جدی ایجاد کند. خامنه‌ای 10 روز قبل از انتخابات هشدار داد “آقایان! توجّه داشته باشید که تغییر رفتار, با تغییر نظام هیچ فرقی ندارد».
روحانی در کشمکشهای‌ انتخاباتی برای از میدان به در کردن رقیب اذعان کرد که هیأت حاکمه «در طول 38 سال فقط اعدام و زندان بلد بودند». اما وقتی خامنه‌ای به صحنه آمد و او را به سیلی خوردن تهدید کرد، به‌سرعت واگشت زد و اعلام کرد حاضر است در برخی امور دهها بار دست «رهبر فرهیخته» را ببوسد.
از کسی که در 38 سال گذشته در سرکوب و جنگ‌افروزی در مقامهای درجه اول امنیتی و نظامی همین رژیم خدمت کرده و همچنانکه رقبا یادآوری کردند از همان اوائل خواهان به دار کشیدن توطئه‌گران در نماز جمعه بوده است، بیش از این نباید انتظار داشت. میانه‌رو معرفی کردن آخوند شیاد دیگر اثر ندارد. به مدعیان باید گفت اگر می‌توانند او را به بازگو کردن آمار و ارقام و جزییات پرونده قتل عام زندانیان سیاسی، به احترام به حقوق بشر، به آزادی بیان، به آزادی احزاب و زندانیان سیاسی و به دست برداشتن رژیم از سوریه و عراق و یمن و لبنان و افغانستان، وادار کنند.
راه حل مسأله ایران، سرنگونی استبداد مذهبی توسط مردم و مقاومت ایران، آزادی و حاکمیت مردم به جای حکومت آخوندهاست.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت
30 اردیبهشت1396 (20 مه 2017) 

جمعه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۶

تحریم خیمه شب بازی انتخابات آخوندی وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان است - شهرام احمدی عمران نسب


این روزها دستگاه ولایت فقیه خود را برای نمایش انتخاباتی دیگر آماده می کند۰ در چارچوب حکومت ولایت فقیه آدمیان بهابزارهای بی اراده ای فروکاسته شده اند که تنها به کار فرمانبرداری و تابعیت می آیند۰ حق و آزادی در این دستگاه اهریمنی و برده پرور از اساس جایگاه و پایگاهی ندارد۰ بدون تردید، تنزل شأن و کرامت انسانی در این دستگاه  به ردیف بردگان فاقد آزادی و حق انتخاب در جهان امروز بی همانند است۰ در چنین شرایطی است که سخن گفتن از "انتخابات" و "رأی مردم" لطیفه ای تلخ است۰ در نبود کمترین حقوق و آزادی های پایه ای، شرکت نکردن در نمایش انتخابات آخوندی وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان است۰

 دستگاه ولایت فقیه و حق انتخاب مردم: جن و بسم الله
در دستگاه خمینی ساخته ولایت فقیه مردم و آزادی و انتخاب شان جایی ندارند۰ این امر به صراحت در قوانین اساسی به شکل ولایت مطلقه فقیه آمده است۰ اما از آنجا که فریب و نیرنگ از پایه های اصلی این دستگاه اهریمنی است، انتخابات و مجلس نمایندگان و قانون اساسی و دادگاه و دادگستری هم در این حکومت پیدا می شوند۰ این نهادها که همگی در چارچوب یک نظام سیاسی کارکردی جدی و اهمیتی بنیادی دارند، در دستگاه ولایت فقیه هیچ یک واجد کمترین کارکرد و اهمیتی نیستند و تنها به کار فریب می آیند۰ در آغاز که هنوز ماهیت خمینی و دستگاهش به تمامی آشکار نشده و نیروهای رقیب همچون مجاهدین امکان فعالیت علنی داشتند ، نخستین انتخابات ریاست جمهوری با درخشش مسعود رجوی به عنوان نامزد سازمان مجاهدین خلق ایران به چالشی جدی برای خمینی و دستگاه دست ساز او تبدیل شد۰ مجاهدین  در فاصله کوتاه از زمان آزادی از زندان در اواخر دی ماه ۱۳۵۷ تا اولین انتخابات ریاست جمهوری در پنجم بهمن ۱۳۵۸ از یک گروه چند صد نفره به تشکیلاتی سراسری بدل شدند که از پشتیبانی روزافزون گروه های اجتماعی گوناگون همچون دانشجویان و استادان دانشگاه ها، دانش آموزان و معلمان، کارگران و بازاریان برخوردار بودند۰تازه این همه در شرایطی بود که گردانندگان و نیروهای حزب جمهوری اسلامی و مجاهدین انقلاب اسلامی به طور بی وقفه سرگرم سرکوب هواداران مجاهدین و حمله به مراکز و گردهمایی های آنها بودند۰ این بدان معناست که در شرایطی نابرابر  که همه دستگاه دولتی را خمینی و حزب جمهوری اسلامی (معروف به حزب چماق به دستان، همان حزبی که رفسنجانی بهشتی و خامنه ای در رأس آن بودند و  بیشتر کارگزاران امروز ولایت فقیه اعضای همین حزب بودند) و وابستگان شان در اختیار داشتند، با همان اندک مجال فراهم شده و آزادی حداقلی، و در حالی که خمینی هنوز از اعتماد عمومی برخوردار بود، مجاهدین در جلب آرأ مردم به ویژه زنان،جوانان و دانشجویان، با اختلاف بسیار گوی سبقت را از خمینی و حزب وابسته به او ربودند۰ با اعلام نامزدی مسعود رجوی برای ریاست جمهوری، نیروهای آزادی خواه و اقلیت های دینی و قومی  از سراسر کشور پشتیبانی خود را از کاندیدای مجاهدین ابراز کردند۰با جدی شدن خطر اقبال فزاینده مردمی به مسعود رجوی و در یک "جرزنی" آشکار در مسابقه قدرت، خمینی که پیشتر عهد کرده بود   در انتخابات دخالتی نخواهد کرد فتوا داد که هر کس به قانون اساسی رأی نداده است حق نامزدی در انتخابات را ندارد۰ این چنین بود که خمینی که می دید حتی در بازی کاملأ نابرابر با مجاهدین هم بختی برای پیروزی ندارد، نامزد مجاهدین را از گردونه انتخابات حذف کرد۰ پس از آن نیز خمینی و وابستگانش زیر بار رعایت  حداقلی از معیارهای انصاف و درستی در هیچ انتخاباتی نرفتند۰ سرکوب گسترده و سراسری همه نیروهای آزادی خواه که از سی ام خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد نیزهیچ تردید و ابهامی در باره ماهیت دستگاه ولایت فقیه و بیگانگی ش با آزادی و حق انتخاب مردم باقی نمی گذارد۰نکته ی مهم تر این است که در انتخاباتی نسبتأ آزاد و در شرایطی که خمینی هنوز سرکوب عریان و تمام عیار را آغاز نکرده و محبوبیتی در میان مردم داشت، نامزد مجاهدین را در چنان موقعیت بالایی در کسب آرأ می دید که ناچار شد قاعده بازی را بر هم زند تا از انتخاب مسعود رجوی پیش گیری کند۰ موقعیت خمینی و میزان توانایی او و حزب تحت امرش در انتخابات را به روشنی می توان از درصد آرأ کسب شده توسط حسن حبیبی نامزد مشترک حزب جمهوری اسلامی و نهضت آزادی مشاهده کرد۰او توانست تنها کمتر از پنج درصد آرأ را کسب کند۰بر این اساس می توان قیاس کرد که اگر امروز قرار بود انتخاباتی به همان اندازه آزاد در ایران برگزار شود و در پرتو آگاهی و شناختی که مردم در این چهار دهه از ماهیت دستگاه ولایت فقیه به دست آورده اند، کاندیدای این رژیم نمی توانست  بیش از همان پنج درصد آرأ مردم را کسب کند۰  
مقصود از مرور تاریخچه اولین انتخابات ریاست جمهوری این بود که نشان دهم در چارچوب این دستگاه اهریمنی آنگاه که نیروی مقاومت اندک مجالی برای رقابت می یافت  قادر بود حتی در رقابتی کاملأ نابرابر نیز در به دست آوردن آرأ مردم از خمینی و وابستگان پیشی گیرد۰ دقیقأ به همین دلیل نیز بود که دستگاه ولایت فقیه برای بقا نیاز به سرکوب تمام عیار همه نیروهای دگراندیش از جمله سازمان مجاهدین خلق داشت تا حاکمیت خود را به زور شکنجه و اعدام بر میهن تثبیت کند۰ نیز از همین رو بود که از آن تاریخ تا کنون دستگاه ولایت فقیه تن به انتخاباتی واقعی نداده است چرا که به خوبی می داند در کسب آرأ واقعی مردم ناتوان است و بازی را به هر رقیب جدی خواهد باخت۰ نیاز به فریب نیز از همین جا می آید۰
از آنجا که دستگاه ولایت  بر اساس نظری نیاز مردم به پیروی از ولی فقیه بنا شده است ، برگزاری انتخابات و مراجعه به آرأ عمومی در آن جایی ندارد۰ اما چون سرکوب گسترده به تنهایی خطرناک است و می تواند اکثریت ناراضی را به شورش و قیام در برابر حکومت سوق دهد، دستگاه ولایت از دیرباز تلاش کرده است تا نیاز مردم ناراضی به نیروهای جایگزین و بدیل وضع موجود را با رنگ کردن قورباغه های خودی و فروختن آنها به مردم به جای قناری و بلبل برطرف کند۰ اگر این کار را بتوان هنر نامید بدون تردید آخوندها در این هنر از خود نبوغ بسیار نشان داده اند۰
نخستین نمونه این "هنرمندی" آخوندی را در مورد رفسنجانی می توان دید۰ او از بنیان گذاران دستگاه سرکوب و اعدام بود و در به درازا کشیدن جنگ، با وجود در دسترس بودن صلح با میانجی گری کشورهای منطقه  از سال ۱۳۶۱، نقش کلیدی داشت۰ اما  در  انتخابات ریاست جمهوری چنین تبلیغ می شد که او فردی "میانه رو" است که با ادامه جنگ مخالف بود و این تنها به دلیل پافشاری خمینی بود که جنگ به درازا کشید۰ همچنین می گفتند که او خواهان بهبود روابط با جهان از جمله با آمریکاست، در حالی که او خود در سخنان ش آشکارا فلسطینی ها را به حمله به مراکز اروپایی ها و آمریکایی ها و کشتن شان فراخوانده بود۰در عمل نیز هشت سال ریاست جمهوری او از سیاه ترین دوره های تاریخ حکومت ولایت فقیه بر ایران است که در آن کشتار پنهانی ناراضیان و نویسندگان  در داخل کشور و ترور چهره های مبارز در بیرون مرزها به بالاترین حد رسید۰ 
بدون تردید نقطه اوج "هنرمندی" دستگاه فریب آخوندی در صنعت رنگرزی مورد خاتمی است۰ به او که از آغاز حکومت ولایت فقیه در بالاترین مناصب از جمله نمایندگی مجلس و ریاست ستاد تبلیغات جنگ و وزیر ارشاد به رژیم خدمت کرده و در همه تبهکاری های انجام شده شریک دزدان و جانیان بود، جامه آزادگی و فرهیختگی پوشاندند که گویی از بدو خلقت در پی ایجاد ایرانی آزاد و آباد بوده است و نازک تر از گل به کسی نگفته است، همو که سرمقاله هایش   در زمان سرپرستی ش در کیهان در  حمله به دگراندیشان از جمله مهندس بازرگان گوی سبقت را از حسین شریعتمداری ربوده بود!  این تنها از بد حادثه و کارشکنی های "آنها" بوده که هنوز به هدف آزادی ایران نرسیده است! این "آنها" البته همانها هستند که پس از این که او رئیس جمهور شد نگذاشتند کارش را انجام دهد و مانع تحقق وعده های او نیز همین "آنها" بودند۰
یکی دیگر از نقطه های اوج هنرمندی آخوندها در صنعت رنگرزی قورباغه و فروختن ش به جای قناری، پوشاندن جامه آزادگی و دموکرات منشی به تن رفسنجانی در انتخابات سال ۱۳۸۴ بود، همو که در دوره هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی در روزنامه های "اصلاح طلب"  به عنوان عامل اصلی همه بدبختی ها و جنایت های صورت گرفته در جمهوری اسلامی معرفی شده بود تا چنین وانمود شود که گویا اصل نظام ولایت خوب بوده و اشکالی نداشته و این تنها انگشت شمار کارگزارانی همچون رفسنجانی بودند که آن را به "انحراف" کشاندند، تو گویی قرار بود اندیشه ها و روش خمینی به دموکراسی و آزادی منتهی شود اما امثال رفسنجانی کار را خراب کردند! در چنین پس زمینه ای بود  که مطرح کردن رفسنجانی به عنوان تنها امید دموکراسی در ایران، که بدبختانه با پشتیبانی شماری از "روشنفکران" نیز همراه شد، به راستی کاری بود کارستان در دستگاه فریب و نیرنگ! 
در انتخابات سال ۱۳۹۲ قرعه فال به نام روحانی افتاد تا جامه "میانه روی" بر تن کند و ناجی ایران و ایرانی از شر "تندروها" شود و زمینه را برای توافق هسته ای با دنیا هموار کند۰ این در حالی بود که دو سال پیش از به قدرت رسیدن روحانی و در زمانی که احمدی نژاد تندرو رئیس جمهور بود، آخوندها از ترس حمله نظامی اسرائیل و با پادرمیانی سلطان عمان به مذاکرات هسته ای برگشته بودند و نشان دادند خواهان رسیدن به توافق هسته ای هستند، تا خطر گزینه نظامی را از سر خود دور کنند۰ بنا بر این دستگاه ولایت نیازمند یک "میانه رو" بود تا کاری که در زمان احمدی نژاد آغاز شده بود را به نتیجه نهایی برساند۰ این بدان معناست که توافق هسته ای در واقع حاصل نیاز مبرم آخوندها به رفع خطر موجودیتی بود و ربطی به روحانی و "میانه روی" او نداشت۰ البته برای سنجش اندازه واقعی میانه روی روحانی تنها کافی است به وزیر منتخب او برای وزارت "دادگستری" یعنی مصطفی پور محمدی نگاه کنیم: کسی که عضو هیئت مرگ در جریان قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز در سال ۱۳۶۷ بود و منتظری او را از جنایت کاران علیه بشریت نامیده بود۰ هنر رنگرزی آخوندی نیز در این بود که به چنین کسانی رنگ میانه رو زد۰
در انتخابات پیش رو نیز از آنجا که دستگاه ولایت فقیه در گرداب بحران های جدی منطقه ای و بین المللی دست و پا می زند و مهم تر از همه این که با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا از پشتوانه اصلی ش یعنی اوباما و سیاست مماشات محروم شده است، برای بقا چاره ای ندارد جز ادامه بازی "میانه روی" با دور دوم ریاست جمهوری روحانی۰ انتخابات نیز نمایشی با نتیجه از پیش تعیین شده است که این بار، به دلیل شکنندگی و آسیب پذیری مفرط دستگاه ولایت فقیه در برابر اندک تکان های اجتماعی، از هر زمان دیگری بی هیجان تر و بی روح تر است، "مبادا که ترک بردارد شیشه نازک" عمر ولایت فقیه۰

چه باید کرد؟         

 ولایت فقیه دستگاهی است که در آن آزادی ها و حقوق انسانی هیچ جایی ندارند و دامنه اختیارات حکومت با هیچ چیزی حتی قوانین مصوب و آرأ دادگاه های خودش نیز محدود و مقید نمی شود۰ در این دستگاه حاکم می تواند و مجاز است هر گاه به مصلحت نظام ش بود هر قانون و قاعده ای را زیر پا بگذارد۰ از این رو در این دستگاه انسان ها واجد هیچ حقی نیستند که غیر قابل نقض توسط حکومت باشد۰ مقام و منزلت انسان در این حکومت به رده بردگان فاقد حق و آزادی فرو کاسته شده است۰ در چنین شرایطی مبرم ترین وظیفه اخلاقی هر ایرانی تلاش برای سرنگونی این دستگاه برده پرور و بازگرداندن کرامت انسانی به انسان هاست۰ از آنجا که زندگی با کرامت و شأن انسانی هیچ حد و مرز قومی مذهبی یا عقیدتی نمی شناسد، وظیفه ی تلاش برای مقاومت در برابر دستگاه ولایت فقیه محدود و منحصر به گروهی خاص نیست و همه ایرانیان را در بر می گیرد۰
در امر نمایش انتخابات پیش رو اما دستگاه ولایت فقیه، همان گونه که در نوشتارم با عنوان "خیمه شب بازی انتخابات آخوندی با بازیگری میانه روها و تندروها" استدلال کردم، به شرکت مردم نیاز دارد۰ این نیاز به شکلی آشکار در فراخوان های همه جناح های رنگارنگ ولایت فقیه و سخنان خامنه ای نیز ابراز شده است۰ وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان تحریم این نمایش سخیف است۰ از آنجا که نامزدهای موجود همگی اساس این دستگاه برده پرور را قبول داشته و در ایجاد و استمرار آن سهیم بوده اند، رأی دادن به هر یک از آنها مترادف است با پذیرفتن اساس این دستگاه یعنی فاقد حق بودن انسان ها و تام الاختیار بودن حکومت۰ در یک کلام این یعنی رضایت دادن به بردگی ولایت فقیه۰ کم ترین کاری که هر ایرانی می تواند و باید برای پاسداشت کرامت و شأن انسانی ش در برابر این دستگاه اهریمنی انجام دهد این است که در نمایش انتخابات شرکت نکند۰

گذشته از دلیل کرامت انسانی برای شرکت نکردن در انتخابات،  دلیل مهم دیگری نیز برای تحریم انتخابات وجود دارد۰ در ماه های اخیر بسیار شنیده ایم که می گویند از شأن و منزلت ایرانیان در کشور های دیگر کاسته شده است۰ یک راه بسیار مؤثر برای بازگرداندن منزلت و اعتبار ایرانیان در جهان این است که نشان دهیم حکومت ولایت فقیه نماینده مردم ایران نیست و کردار رهبران و کارگزاران ش بیان کننده خواست مردم ایران نیست۰ به عبارت دیگر باید به دنیا ثابت کرد که دستگاه ولایت فقیه و مردم ایران نه تنها هم رأی و یک سو نیستند بلکه مردم ایران به عنوان اولین قربانیان این رژیم با آن مخالف         بوده و در تلاش برای سرنگونی ش هستند۰از این منظر نیز کم ترین وظیفه اخلاقی ایرانیان همراهی نکردن با ولایت فقیه در بازی انتخابات است، چرا که شرکت در این نمایش یعنی اعلام رضایت از اساس دستگاه موجود۰ این بدان معناست که علاوه بر نیاز به حفظ کرامت انسانی، و برای بهبود منزلت ایران و ایرانی در چشم جهانیان، هر ایرانی به سهم خود وظیفه دارد همراه نبودن با دستگاه ولایت فقیه را نشان دهد۰ کم هزینه ترین راه این کار شرکت نکردن در نمایش انتخاباتی است که همه چیز آن از پیش توسط حکومت تعیین شده و مردم در آن تعیین کننده هیچ چیز نیستند۰
در نقد این سخن ممکن است گفته شود که پس رفت جایگاه و منزلت ایرانیان نزد جهانیان به سیاست دولت های دیگر بستگی دارد و ایرانیان باید به آن دولت ها و سیاست ها اعتراض کنند تا منزلت ایران حفظ شود۰ این استدلال در نوشته های دلواپسان برون مرزی جمهوری اسلامی به شکل های گوناگون بیان شده است۰ در پاسخ باید گفت برای این که گرفتاری شأن و منزلت ایران را برطرف کرد باید دید ریشه این گرفتاری در کجاست۰ بدون تردید ماجراجویی های منطقه ای آخوندها در سوریه یمن و دیگر کشورها که به از دست رفتن جان صدها هزار نفر و آوارگی میلیون ها نفر دیگر انجامیده است یکی از مهم ترین دلیل های سیاست های سخت گیرانه دولت های دیگر در قبال اتباع ایران است۰ حال پرسش این است که آیا ترامپ به حاکمان جمهوری اسلامی فرمان داد که "مستشار" به سوریه بفرستند؟ آیا این حاکمان عربستان بودند که کارگزاران ولایت فقیه را مجبور کردند به کشتی سعودی حمله کنند؟ آیا این نخست وزیر اسرائیل بود که فرمان حمله به سفارت خانه های آمریکا، انگلستان و عربستان را صادر کرد؟ آشکار است که همه اقدام های بالا با فرمان کارگزاران ولایت فقیه انجام شده و دولتمردان دیگر کشورها نقشی در آن نداشته اند۰به همین دلیل است که برای بهبود شأن و اعتبار ایرانیان در جهان می توان و باید همراه نبودن مردم با ولایت فقیه را با مقاومت در برابر این رژیم نشان داد۰ تحریم نمایش انتخابات ساده ترین راه ابراز نارضایتی از سیاست های ویرانگر آخوندها در داخل کشور و در منطقه است۰
سخن پایانی
آدمیان در دستگاه ولایت فقیه واجد هیچ حقی نیستند که حکومت نتواند آن را نقض کند۰ این دستگاه اهریمنی منزلت انسان ها را به حد بردگان فاقد حق و آزادی فرو کاسته است۰ انتخابات در چارچوب این دستگاه نمایشی است که کارگزاران ولایت همه چیز آن را از پیش تعیین کرده اند۰ برای پاسداشت کرامت انسانی، وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان شرکت نکردن در این نمایش سخیف است۰ از این گذشته، برای بهبود شأن و منزلت ایران و ایرانی در چشم جهانیان، هر ایرانی وظیفه دارد همراه نبودن خود با سیاست های ویرانگر آخوندها و نپذیرفتن اساس این دستگاه برده پرور را با شرکت نکردن در خیمه شب بازی انتخابات نشان دهد