جمعه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۶

تحریم خیمه شب بازی انتخابات آخوندی وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان است - شهرام احمدی عمران نسب


این روزها دستگاه ولایت فقیه خود را برای نمایش انتخاباتی دیگر آماده می کند۰ در چارچوب حکومت ولایت فقیه آدمیان بهابزارهای بی اراده ای فروکاسته شده اند که تنها به کار فرمانبرداری و تابعیت می آیند۰ حق و آزادی در این دستگاه اهریمنی و برده پرور از اساس جایگاه و پایگاهی ندارد۰ بدون تردید، تنزل شأن و کرامت انسانی در این دستگاه  به ردیف بردگان فاقد آزادی و حق انتخاب در جهان امروز بی همانند است۰ در چنین شرایطی است که سخن گفتن از "انتخابات" و "رأی مردم" لطیفه ای تلخ است۰ در نبود کمترین حقوق و آزادی های پایه ای، شرکت نکردن در نمایش انتخابات آخوندی وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان است۰

 دستگاه ولایت فقیه و حق انتخاب مردم: جن و بسم الله
در دستگاه خمینی ساخته ولایت فقیه مردم و آزادی و انتخاب شان جایی ندارند۰ این امر به صراحت در قوانین اساسی به شکل ولایت مطلقه فقیه آمده است۰ اما از آنجا که فریب و نیرنگ از پایه های اصلی این دستگاه اهریمنی است، انتخابات و مجلس نمایندگان و قانون اساسی و دادگاه و دادگستری هم در این حکومت پیدا می شوند۰ این نهادها که همگی در چارچوب یک نظام سیاسی کارکردی جدی و اهمیتی بنیادی دارند، در دستگاه ولایت فقیه هیچ یک واجد کمترین کارکرد و اهمیتی نیستند و تنها به کار فریب می آیند۰ در آغاز که هنوز ماهیت خمینی و دستگاهش به تمامی آشکار نشده و نیروهای رقیب همچون مجاهدین امکان فعالیت علنی داشتند ، نخستین انتخابات ریاست جمهوری با درخشش مسعود رجوی به عنوان نامزد سازمان مجاهدین خلق ایران به چالشی جدی برای خمینی و دستگاه دست ساز او تبدیل شد۰ مجاهدین  در فاصله کوتاه از زمان آزادی از زندان در اواخر دی ماه ۱۳۵۷ تا اولین انتخابات ریاست جمهوری در پنجم بهمن ۱۳۵۸ از یک گروه چند صد نفره به تشکیلاتی سراسری بدل شدند که از پشتیبانی روزافزون گروه های اجتماعی گوناگون همچون دانشجویان و استادان دانشگاه ها، دانش آموزان و معلمان، کارگران و بازاریان برخوردار بودند۰تازه این همه در شرایطی بود که گردانندگان و نیروهای حزب جمهوری اسلامی و مجاهدین انقلاب اسلامی به طور بی وقفه سرگرم سرکوب هواداران مجاهدین و حمله به مراکز و گردهمایی های آنها بودند۰ این بدان معناست که در شرایطی نابرابر  که همه دستگاه دولتی را خمینی و حزب جمهوری اسلامی (معروف به حزب چماق به دستان، همان حزبی که رفسنجانی بهشتی و خامنه ای در رأس آن بودند و  بیشتر کارگزاران امروز ولایت فقیه اعضای همین حزب بودند) و وابستگان شان در اختیار داشتند، با همان اندک مجال فراهم شده و آزادی حداقلی، و در حالی که خمینی هنوز از اعتماد عمومی برخوردار بود، مجاهدین در جلب آرأ مردم به ویژه زنان،جوانان و دانشجویان، با اختلاف بسیار گوی سبقت را از خمینی و حزب وابسته به او ربودند۰ با اعلام نامزدی مسعود رجوی برای ریاست جمهوری، نیروهای آزادی خواه و اقلیت های دینی و قومی  از سراسر کشور پشتیبانی خود را از کاندیدای مجاهدین ابراز کردند۰با جدی شدن خطر اقبال فزاینده مردمی به مسعود رجوی و در یک "جرزنی" آشکار در مسابقه قدرت، خمینی که پیشتر عهد کرده بود   در انتخابات دخالتی نخواهد کرد فتوا داد که هر کس به قانون اساسی رأی نداده است حق نامزدی در انتخابات را ندارد۰ این چنین بود که خمینی که می دید حتی در بازی کاملأ نابرابر با مجاهدین هم بختی برای پیروزی ندارد، نامزد مجاهدین را از گردونه انتخابات حذف کرد۰ پس از آن نیز خمینی و وابستگانش زیر بار رعایت  حداقلی از معیارهای انصاف و درستی در هیچ انتخاباتی نرفتند۰ سرکوب گسترده و سراسری همه نیروهای آزادی خواه که از سی ام خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد نیزهیچ تردید و ابهامی در باره ماهیت دستگاه ولایت فقیه و بیگانگی ش با آزادی و حق انتخاب مردم باقی نمی گذارد۰نکته ی مهم تر این است که در انتخاباتی نسبتأ آزاد و در شرایطی که خمینی هنوز سرکوب عریان و تمام عیار را آغاز نکرده و محبوبیتی در میان مردم داشت، نامزد مجاهدین را در چنان موقعیت بالایی در کسب آرأ می دید که ناچار شد قاعده بازی را بر هم زند تا از انتخاب مسعود رجوی پیش گیری کند۰ موقعیت خمینی و میزان توانایی او و حزب تحت امرش در انتخابات را به روشنی می توان از درصد آرأ کسب شده توسط حسن حبیبی نامزد مشترک حزب جمهوری اسلامی و نهضت آزادی مشاهده کرد۰او توانست تنها کمتر از پنج درصد آرأ را کسب کند۰بر این اساس می توان قیاس کرد که اگر امروز قرار بود انتخاباتی به همان اندازه آزاد در ایران برگزار شود و در پرتو آگاهی و شناختی که مردم در این چهار دهه از ماهیت دستگاه ولایت فقیه به دست آورده اند، کاندیدای این رژیم نمی توانست  بیش از همان پنج درصد آرأ مردم را کسب کند۰  
مقصود از مرور تاریخچه اولین انتخابات ریاست جمهوری این بود که نشان دهم در چارچوب این دستگاه اهریمنی آنگاه که نیروی مقاومت اندک مجالی برای رقابت می یافت  قادر بود حتی در رقابتی کاملأ نابرابر نیز در به دست آوردن آرأ مردم از خمینی و وابستگان پیشی گیرد۰ دقیقأ به همین دلیل نیز بود که دستگاه ولایت فقیه برای بقا نیاز به سرکوب تمام عیار همه نیروهای دگراندیش از جمله سازمان مجاهدین خلق داشت تا حاکمیت خود را به زور شکنجه و اعدام بر میهن تثبیت کند۰ نیز از همین رو بود که از آن تاریخ تا کنون دستگاه ولایت فقیه تن به انتخاباتی واقعی نداده است چرا که به خوبی می داند در کسب آرأ واقعی مردم ناتوان است و بازی را به هر رقیب جدی خواهد باخت۰ نیاز به فریب نیز از همین جا می آید۰
از آنجا که دستگاه ولایت  بر اساس نظری نیاز مردم به پیروی از ولی فقیه بنا شده است ، برگزاری انتخابات و مراجعه به آرأ عمومی در آن جایی ندارد۰ اما چون سرکوب گسترده به تنهایی خطرناک است و می تواند اکثریت ناراضی را به شورش و قیام در برابر حکومت سوق دهد، دستگاه ولایت از دیرباز تلاش کرده است تا نیاز مردم ناراضی به نیروهای جایگزین و بدیل وضع موجود را با رنگ کردن قورباغه های خودی و فروختن آنها به مردم به جای قناری و بلبل برطرف کند۰ اگر این کار را بتوان هنر نامید بدون تردید آخوندها در این هنر از خود نبوغ بسیار نشان داده اند۰
نخستین نمونه این "هنرمندی" آخوندی را در مورد رفسنجانی می توان دید۰ او از بنیان گذاران دستگاه سرکوب و اعدام بود و در به درازا کشیدن جنگ، با وجود در دسترس بودن صلح با میانجی گری کشورهای منطقه  از سال ۱۳۶۱، نقش کلیدی داشت۰ اما  در  انتخابات ریاست جمهوری چنین تبلیغ می شد که او فردی "میانه رو" است که با ادامه جنگ مخالف بود و این تنها به دلیل پافشاری خمینی بود که جنگ به درازا کشید۰ همچنین می گفتند که او خواهان بهبود روابط با جهان از جمله با آمریکاست، در حالی که او خود در سخنان ش آشکارا فلسطینی ها را به حمله به مراکز اروپایی ها و آمریکایی ها و کشتن شان فراخوانده بود۰در عمل نیز هشت سال ریاست جمهوری او از سیاه ترین دوره های تاریخ حکومت ولایت فقیه بر ایران است که در آن کشتار پنهانی ناراضیان و نویسندگان  در داخل کشور و ترور چهره های مبارز در بیرون مرزها به بالاترین حد رسید۰ 
بدون تردید نقطه اوج "هنرمندی" دستگاه فریب آخوندی در صنعت رنگرزی مورد خاتمی است۰ به او که از آغاز حکومت ولایت فقیه در بالاترین مناصب از جمله نمایندگی مجلس و ریاست ستاد تبلیغات جنگ و وزیر ارشاد به رژیم خدمت کرده و در همه تبهکاری های انجام شده شریک دزدان و جانیان بود، جامه آزادگی و فرهیختگی پوشاندند که گویی از بدو خلقت در پی ایجاد ایرانی آزاد و آباد بوده است و نازک تر از گل به کسی نگفته است، همو که سرمقاله هایش   در زمان سرپرستی ش در کیهان در  حمله به دگراندیشان از جمله مهندس بازرگان گوی سبقت را از حسین شریعتمداری ربوده بود!  این تنها از بد حادثه و کارشکنی های "آنها" بوده که هنوز به هدف آزادی ایران نرسیده است! این "آنها" البته همانها هستند که پس از این که او رئیس جمهور شد نگذاشتند کارش را انجام دهد و مانع تحقق وعده های او نیز همین "آنها" بودند۰
یکی دیگر از نقطه های اوج هنرمندی آخوندها در صنعت رنگرزی قورباغه و فروختن ش به جای قناری، پوشاندن جامه آزادگی و دموکرات منشی به تن رفسنجانی در انتخابات سال ۱۳۸۴ بود، همو که در دوره هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی در روزنامه های "اصلاح طلب"  به عنوان عامل اصلی همه بدبختی ها و جنایت های صورت گرفته در جمهوری اسلامی معرفی شده بود تا چنین وانمود شود که گویا اصل نظام ولایت خوب بوده و اشکالی نداشته و این تنها انگشت شمار کارگزارانی همچون رفسنجانی بودند که آن را به "انحراف" کشاندند، تو گویی قرار بود اندیشه ها و روش خمینی به دموکراسی و آزادی منتهی شود اما امثال رفسنجانی کار را خراب کردند! در چنین پس زمینه ای بود  که مطرح کردن رفسنجانی به عنوان تنها امید دموکراسی در ایران، که بدبختانه با پشتیبانی شماری از "روشنفکران" نیز همراه شد، به راستی کاری بود کارستان در دستگاه فریب و نیرنگ! 
در انتخابات سال ۱۳۹۲ قرعه فال به نام روحانی افتاد تا جامه "میانه روی" بر تن کند و ناجی ایران و ایرانی از شر "تندروها" شود و زمینه را برای توافق هسته ای با دنیا هموار کند۰ این در حالی بود که دو سال پیش از به قدرت رسیدن روحانی و در زمانی که احمدی نژاد تندرو رئیس جمهور بود، آخوندها از ترس حمله نظامی اسرائیل و با پادرمیانی سلطان عمان به مذاکرات هسته ای برگشته بودند و نشان دادند خواهان رسیدن به توافق هسته ای هستند، تا خطر گزینه نظامی را از سر خود دور کنند۰ بنا بر این دستگاه ولایت نیازمند یک "میانه رو" بود تا کاری که در زمان احمدی نژاد آغاز شده بود را به نتیجه نهایی برساند۰ این بدان معناست که توافق هسته ای در واقع حاصل نیاز مبرم آخوندها به رفع خطر موجودیتی بود و ربطی به روحانی و "میانه روی" او نداشت۰ البته برای سنجش اندازه واقعی میانه روی روحانی تنها کافی است به وزیر منتخب او برای وزارت "دادگستری" یعنی مصطفی پور محمدی نگاه کنیم: کسی که عضو هیئت مرگ در جریان قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز در سال ۱۳۶۷ بود و منتظری او را از جنایت کاران علیه بشریت نامیده بود۰ هنر رنگرزی آخوندی نیز در این بود که به چنین کسانی رنگ میانه رو زد۰
در انتخابات پیش رو نیز از آنجا که دستگاه ولایت فقیه در گرداب بحران های جدی منطقه ای و بین المللی دست و پا می زند و مهم تر از همه این که با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا از پشتوانه اصلی ش یعنی اوباما و سیاست مماشات محروم شده است، برای بقا چاره ای ندارد جز ادامه بازی "میانه روی" با دور دوم ریاست جمهوری روحانی۰ انتخابات نیز نمایشی با نتیجه از پیش تعیین شده است که این بار، به دلیل شکنندگی و آسیب پذیری مفرط دستگاه ولایت فقیه در برابر اندک تکان های اجتماعی، از هر زمان دیگری بی هیجان تر و بی روح تر است، "مبادا که ترک بردارد شیشه نازک" عمر ولایت فقیه۰

چه باید کرد؟         

 ولایت فقیه دستگاهی است که در آن آزادی ها و حقوق انسانی هیچ جایی ندارند و دامنه اختیارات حکومت با هیچ چیزی حتی قوانین مصوب و آرأ دادگاه های خودش نیز محدود و مقید نمی شود۰ در این دستگاه حاکم می تواند و مجاز است هر گاه به مصلحت نظام ش بود هر قانون و قاعده ای را زیر پا بگذارد۰ از این رو در این دستگاه انسان ها واجد هیچ حقی نیستند که غیر قابل نقض توسط حکومت باشد۰ مقام و منزلت انسان در این حکومت به رده بردگان فاقد حق و آزادی فرو کاسته شده است۰ در چنین شرایطی مبرم ترین وظیفه اخلاقی هر ایرانی تلاش برای سرنگونی این دستگاه برده پرور و بازگرداندن کرامت انسانی به انسان هاست۰ از آنجا که زندگی با کرامت و شأن انسانی هیچ حد و مرز قومی مذهبی یا عقیدتی نمی شناسد، وظیفه ی تلاش برای مقاومت در برابر دستگاه ولایت فقیه محدود و منحصر به گروهی خاص نیست و همه ایرانیان را در بر می گیرد۰
در امر نمایش انتخابات پیش رو اما دستگاه ولایت فقیه، همان گونه که در نوشتارم با عنوان "خیمه شب بازی انتخابات آخوندی با بازیگری میانه روها و تندروها" استدلال کردم، به شرکت مردم نیاز دارد۰ این نیاز به شکلی آشکار در فراخوان های همه جناح های رنگارنگ ولایت فقیه و سخنان خامنه ای نیز ابراز شده است۰ وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان تحریم این نمایش سخیف است۰ از آنجا که نامزدهای موجود همگی اساس این دستگاه برده پرور را قبول داشته و در ایجاد و استمرار آن سهیم بوده اند، رأی دادن به هر یک از آنها مترادف است با پذیرفتن اساس این دستگاه یعنی فاقد حق بودن انسان ها و تام الاختیار بودن حکومت۰ در یک کلام این یعنی رضایت دادن به بردگی ولایت فقیه۰ کم ترین کاری که هر ایرانی می تواند و باید برای پاسداشت کرامت و شأن انسانی ش در برابر این دستگاه اهریمنی انجام دهد این است که در نمایش انتخابات شرکت نکند۰

گذشته از دلیل کرامت انسانی برای شرکت نکردن در انتخابات،  دلیل مهم دیگری نیز برای تحریم انتخابات وجود دارد۰ در ماه های اخیر بسیار شنیده ایم که می گویند از شأن و منزلت ایرانیان در کشور های دیگر کاسته شده است۰ یک راه بسیار مؤثر برای بازگرداندن منزلت و اعتبار ایرانیان در جهان این است که نشان دهیم حکومت ولایت فقیه نماینده مردم ایران نیست و کردار رهبران و کارگزاران ش بیان کننده خواست مردم ایران نیست۰ به عبارت دیگر باید به دنیا ثابت کرد که دستگاه ولایت فقیه و مردم ایران نه تنها هم رأی و یک سو نیستند بلکه مردم ایران به عنوان اولین قربانیان این رژیم با آن مخالف         بوده و در تلاش برای سرنگونی ش هستند۰از این منظر نیز کم ترین وظیفه اخلاقی ایرانیان همراهی نکردن با ولایت فقیه در بازی انتخابات است، چرا که شرکت در این نمایش یعنی اعلام رضایت از اساس دستگاه موجود۰ این بدان معناست که علاوه بر نیاز به حفظ کرامت انسانی، و برای بهبود منزلت ایران و ایرانی در چشم جهانیان، هر ایرانی به سهم خود وظیفه دارد همراه نبودن با دستگاه ولایت فقیه را نشان دهد۰ کم هزینه ترین راه این کار شرکت نکردن در نمایش انتخاباتی است که همه چیز آن از پیش توسط حکومت تعیین شده و مردم در آن تعیین کننده هیچ چیز نیستند۰
در نقد این سخن ممکن است گفته شود که پس رفت جایگاه و منزلت ایرانیان نزد جهانیان به سیاست دولت های دیگر بستگی دارد و ایرانیان باید به آن دولت ها و سیاست ها اعتراض کنند تا منزلت ایران حفظ شود۰ این استدلال در نوشته های دلواپسان برون مرزی جمهوری اسلامی به شکل های گوناگون بیان شده است۰ در پاسخ باید گفت برای این که گرفتاری شأن و منزلت ایران را برطرف کرد باید دید ریشه این گرفتاری در کجاست۰ بدون تردید ماجراجویی های منطقه ای آخوندها در سوریه یمن و دیگر کشورها که به از دست رفتن جان صدها هزار نفر و آوارگی میلیون ها نفر دیگر انجامیده است یکی از مهم ترین دلیل های سیاست های سخت گیرانه دولت های دیگر در قبال اتباع ایران است۰ حال پرسش این است که آیا ترامپ به حاکمان جمهوری اسلامی فرمان داد که "مستشار" به سوریه بفرستند؟ آیا این حاکمان عربستان بودند که کارگزاران ولایت فقیه را مجبور کردند به کشتی سعودی حمله کنند؟ آیا این نخست وزیر اسرائیل بود که فرمان حمله به سفارت خانه های آمریکا، انگلستان و عربستان را صادر کرد؟ آشکار است که همه اقدام های بالا با فرمان کارگزاران ولایت فقیه انجام شده و دولتمردان دیگر کشورها نقشی در آن نداشته اند۰به همین دلیل است که برای بهبود شأن و اعتبار ایرانیان در جهان می توان و باید همراه نبودن مردم با ولایت فقیه را با مقاومت در برابر این رژیم نشان داد۰ تحریم نمایش انتخابات ساده ترین راه ابراز نارضایتی از سیاست های ویرانگر آخوندها در داخل کشور و در منطقه است۰
سخن پایانی
آدمیان در دستگاه ولایت فقیه واجد هیچ حقی نیستند که حکومت نتواند آن را نقض کند۰ این دستگاه اهریمنی منزلت انسان ها را به حد بردگان فاقد حق و آزادی فرو کاسته است۰ انتخابات در چارچوب این دستگاه نمایشی است که کارگزاران ولایت همه چیز آن را از پیش تعیین کرده اند۰ برای پاسداشت کرامت انسانی، وظیفه اخلاقی حداقلی ایرانیان شرکت نکردن در این نمایش سخیف است۰ از این گذشته، برای بهبود شأن و منزلت ایران و ایرانی در چشم جهانیان، هر ایرانی وظیفه دارد همراه نبودن خود با سیاست های ویرانگر آخوندها و نپذیرفتن اساس این دستگاه برده پرور را با شرکت نکردن در خیمه شب بازی انتخابات نشان دهد

هیچ نظری موجود نیست: