هفتاد سال از شكست نازيسم گذشت. رسانه هاى مختلف به عناوين مختلف و برنامه هاى گوناگون به اين مقوله
مى پرداختند.
دخترم ١٣ سال سن دارد. به تاريخ و اخبار علاقه دارد. با هم به فيلمى در تلويزيون سوئد در مورد پايان جنگ دوم جهانى و آنچه در نروژ و دانمارك اتفاق افتاد نگاه ميكرديم.
با لحنى غمگين گفت:"ما آخرين نسلى هستيم كه قهرمانان مبارزات ضد فاشيسم هيتلرى را كه زنده مانده اند ميبينيم، اما خوشحالى مردم پيروز را مطمئن هستم دوباره خواهيم ديد، وقتى مقاومت مردم ايران پيروز بشود و آخوندها شكست بخورند، ان روز هم حتما مردم ايران جشن خواهند گرفت".
با آرامش ميگفت، و آرامتر به تلويزيون اشاره كرد، "هيچ ديكتاتورى نخواهد ماند، همه شان تمام ميشوند. "به خاطر بحث و جدل گفتم كه آخوند ها سى سال بيشتر است حكومت ميكنند! جواب را سريعتر از برق به صورتم كوبيد: "و آيا من بايد به تو ياد آورى كنم كه مجاهدين هم بيش از سى سال است مقاومت ميكنند، پس آنها پيروز ميشوند، اين را از تاريخ ياد بگير!" و بلند شد و كتابش را با خود برد، و من غرق حيرت و تحسين و عشق پدرى و ناگهان نهيب از عمق جان كه فاطمه ى مصباح در اين سن بود كه اعدامش كردند،
دل و جرات نداشتم كه بيشتر فكر بكنم،
اما باز هم عكس معصوم او در ليست شهدا در جلويم ظاهر شد.
و ياد همه ى كودكان سالهاى ٦٠ و قربانيان ميدانهاى مين و اكنون در كنار خيابانها.
مانده ام كه تاريخ را چه گونه ميتوان نوشت؟ با كدام افق و كدام هدف؟ بدون خورشيد ايا نورى هست؟
تاريخ را ميشود خواند و ميشود لحظه لحظه ى ان را لمس كرد و تجربه كرد.
وقتى ديوار ها ميشكند و گرد و غبار اوليه مينشيند، أنوقت ميشود راه باز شده را ديد و اطمينان داشت كه مسير راه را ميشود طى كرد.
در ١٣ نوامبر سال ١٩٧٤ ميلادى عرفات با شاخه ى زيتون و سلاح در سازمان ملل متحد به سخنرانى پرداخت و از آن روز بحث كشور مستقل فلسطين متولد شد كه اگر خيانتها و خنجرهاى خمينى از پشت به پيكر آن جنبش فرود نمى آمد، شايد در همان دهه ى هشتاد ما شاهد تولد كشور مستقل فلسطين ميبوديم.
اما به هر حال زمان ديگر به عقب بر نگشت و نميگردد.
اكنون از سخنرانى ويدئويى خانم مريم رجوى در استماع كنگره ى آمريكا، قريب به دو هفته ميگذرد. از هر منظرى كه به اين سخنرانى و شرايط ويژه اى كه چه در قبل و چه بعد از اين استماع صورت گرفت، بنگريم، اين يك رويداد تاريخى است.
مهمترين نكته ى اين سخنرانى تاكيد بر ماهيت بنيادگرائى اسلامى با هر رنگ و لعاب بود. از بعد از ظهور داعش، برخى از محافل غرب از مضرات سلفى ها و فوائد قاسم سليمانى ها صحبت ميكردند! خانم مريم رجوى با تاكيد به خصائل ماهوى اين جريانات و هم بردارى درونى ولايت فقيه و خلافت مدعيان به توصيف بنيانهاىى مشترك اين دو پديده پرداخت. با اين توضيح شنونده ديگر نسبت به تقسيم بندى سطحى و سهل انگارانه حضرات شرق شناس! و اسلام شناس! و و ...واكسينه ميشود. شناخت از سطح به عمق ميرود.
عواقب منطقه اى و جهانى سياست مماشات با رژيم، چشم پوشيدن از جنايات رژيم اسد و شبه نظاميان وفادار به رژيم اخوندى در عراق تنها به مثابه كاشتن باد براى برداشت طوفانهاى سهمگين تر است. خانم رجوى در يك توصيف منحصر به فرد، برخاسته از بيش از سه دهه تجربه ى روياروئى مستمر و نبرد مرگ و زندگى، بنيادگرائى شيعى را به خاطر برخوردارى از حكومت در ايران، خطرناك تر از دوقلوى به اصطلاح سنى مسلك ان دانست و خطر اين محاسبه ى اشتباه را گوشزد كرد. نقش ويژه ى تاريخى ايران در جهان اسلام بنا بر شرايط تاريخى و فرهنگى در اين دستگاه نظرى اهميت بسيارى دارد. يكى از رهبران انقلاب الجزاير در دهه ى پنجاه ميلادى نوشته بود كه وقتى جمع شش نفره ى اوليه از خود سئوال كرده بودند كه آيا ميشود با اين تعداد شروع به كار كرد؟ جواب را در نهضت مصدق و اين كه او يك تنه استعمار انگليس را به چالش كشيده بود، ديدند.
علاوه بر رل فرهنگ ايران قديم، در دوران معاصر انقلاب مشروطيت كه جهش بزرگ مدرنيته در ايران بود، در شرايطى صورت گرفت كه قيود استبداد خلافت عثمانى چرخ تجددگرائى در بخش بزرگى از خاورميانه ى كنونى را كاملا متوقف كرده بود.
تاكيد مهم خانم رجوى بر خصلت تهاجمى و رفرم ناپذير بنياد گرائى كه در حقيقت براى بقاء اين نظام حياتى است، تمامى بحث هاى پيدا كردن جناح هاى مدره و نرم تن در ميان اقشار و لايه هاى اين دستگاه ضد بشرى را به كنارى نهاد و فضاى پر دود و دم دستگاه مماشات را در مقابل طوفان پاك سازنده ى واقعيت، قرار داد.
از اين نقطه، چرخش تدوين يك سياست نوين جهانى در مقابله ى اصولى با پديده ى شوم بنيادگرائى اسلامى، شكل خواهد گرفت. بحث سلبى انتقاد جدى از سياست مماشات با وجه اثباتى معرفى يك بينش اسلام بردبار و دموكراتيك همراه ميشود و سره را از ناسره جدا ميسازد. بسيارى از ما هواداران مقاومت در طى اين سالها از سطح نازل بحثهاى به اصطلاح متخصصين غربى در مدياى غرب، به خود پيچيده و بر زمين و زمان از اين بازار خرافه فروشى شكايت برده ايم. اكنون طراز و جايگاه واقعى پادزهر بنيادگرائى در يك صحنه ى قابل توجه و مهم بين المللى، آشكار شده است و از اين لحظه ارجاء به "نور خورشيد واقعى" امرى ممكن شده است.
در مثل مناقشه نيست، بيشتر قصد رسانيدن برداشتى از اين سخنرانى است. در دوران دانشجوئى و كار در قسمت اورژانس، بعضى وقتها بيمارى را مى اوردند كه در شرايط بسيار وخيمى بود و هر دقيقه در نجات بيمار، مهم و حياتى بود. وقتى در مواجه با اين شرايط پزشك حاذقى فرمان كنترل و دستور را در دست ميگرفت و وظيفه ى هر نفر در تيم مراقبت را مشخص ميكرد و دارو را تجويز كرده و دستور عمل مشخص ميداد، نتيجه ى كار كاملا ملموس بود، از درهم پيچيدگى و دور هم دويدن بى نتيجه و اتلاف وقت و درمان جلوگيرى ميشد. الان از هر گوشه ى خاورميانه و منطقه خون و فاجعه ميبارد، رژيم ضد بشرى ولايت در چندين كشور خط بندى كرده است تا در تهران مورد تهاجم مردم قهرمان ايران واقع نشود، سياست مخرب مماشات با رژيم توسط اوباما به درجه اى رسيده كه نه از تاك نشان گذاشته و نه از تاك نشان، تبليغات سرسام آور براى پوشاندن جيب سوراخ و خالى نتيجه ى ماراتن مغازلات با رژيم اخوندى، همزمان با مسكوت گذاشتن جنايات اسد در سوريه و خونريزيهاى عساكر ولايت فقيه در عراق، فقط به خاطر به دست اوردن دل ولى فقيه و رسيدن به يك توافق اتمى، كل منطقه را در آستانه ى انهدام قرار داده است. تحولات يمن و سرمايه گذارى ربع قرنى رژيم، قبل از واكنش ائتلاف عربى، رژيم ولايت فقيه را به نقطه اى از هل من مبارز طلبى رسانده بود كه سركرده ى جنايتكار سپاه باد در غبغب انداخته و صحبت از فتح عربستان ميكرد. واكنش عربستان البته تا حد زيادى باد تبليغات رژيم را خالى كرده است و رژيم الان صلح طلب و مذاكره جو شده، عابد و زاهد و مسلمانا!
اما در صحنه ى كل خاورميانه سردرگمى و تعلل آمريكا راه رژيم را بسيار باز كرده و زمينه ى رشد داعش در سوريه و عراق را فراهم كرده است.
تذكرات صريح و مشخص و پيشنهاد هاى راهبردى خانم رجوى در زمينه ى خلع يد از رژيم ولايت فقيه در عراق و سوريه و پيشنهاد تسليح و اشتراك نيروهاى سنى در عراق و حمايت از اپوزيسيون مدره در سوريه، گامهاى حياتى براى مقابله با شرايط فاجعه بارى است كه اكنون گريبان اروپا و امريكا هم گرفته است. نميتوان ديگر به وردهاى ساحران استعمار و دعا نويسى هاى رمالان ارتجاع براى درمان وضعيت وخيم خاورميانه اكتفا كرد. الان طبيب حاذق نسخه ى حيات بخش را نشان داده است و جاى انكار نيست. حقيقت روشن و آفتاب دليل آفتاب ديگر از ديدگاه جامعه ى جهانى پنهان نيست و چرخه ى تدوين سياست در مسير بى بازگشت قرار گرفته است. مقاومت ايران با ايفاى نقشى غير قابل انكار، رژيم را با پس گردنى به دوراهى مرگ و يا خودكشى كشانده است. تظاهرات سراسرى معلمين و قيام مهاباد اخرين بينه هاى غير قابل انكار اين فرضيه هست كه جامعه ى ايران نه تنها در مسير سازش و تسليم به حكومت ولايت فقيه نيست، بلكه از هر فرصتى براى ابراز خواست رسيدن به آزادى و رها شدن از يوغ ستم آخوندى استفاده ميكند. اين وظيفه ى مبرم ماست كه اين خواست را در بزرگترين تجمع سياسى ايرانيان در أنظار بين المللى را در كهكشان ويلپنت به نمايش بگذاريم. نجات ما از درياى غصه و رسيدن به آب حيات در ظلمات شب اخوندى، يك نام و يك نشان مشخص دارد، مريم رجوى. آرى
ما پيروز ميشويم. تاريخ را بايد درست خواند و درست نوشت.
با لحنى غمگين گفت:"ما آخرين نسلى هستيم كه قهرمانان مبارزات ضد فاشيسم هيتلرى را كه زنده مانده اند ميبينيم، اما خوشحالى مردم پيروز را مطمئن هستم دوباره خواهيم ديد، وقتى مقاومت مردم ايران پيروز بشود و آخوندها شكست بخورند، ان روز هم حتما مردم ايران جشن خواهند گرفت".
با آرامش ميگفت، و آرامتر به تلويزيون اشاره كرد، "هيچ ديكتاتورى نخواهد ماند، همه شان تمام ميشوند. "به خاطر بحث و جدل گفتم كه آخوند ها سى سال بيشتر است حكومت ميكنند! جواب را سريعتر از برق به صورتم كوبيد: "و آيا من بايد به تو ياد آورى كنم كه مجاهدين هم بيش از سى سال است مقاومت ميكنند، پس آنها پيروز ميشوند، اين را از تاريخ ياد بگير!" و بلند شد و كتابش را با خود برد، و من غرق حيرت و تحسين و عشق پدرى و ناگهان نهيب از عمق جان كه فاطمه ى مصباح در اين سن بود كه اعدامش كردند،
دل و جرات نداشتم كه بيشتر فكر بكنم،
اما باز هم عكس معصوم او در ليست شهدا در جلويم ظاهر شد.
و ياد همه ى كودكان سالهاى ٦٠ و قربانيان ميدانهاى مين و اكنون در كنار خيابانها.
مانده ام كه تاريخ را چه گونه ميتوان نوشت؟ با كدام افق و كدام هدف؟ بدون خورشيد ايا نورى هست؟
تاريخ را ميشود خواند و ميشود لحظه لحظه ى ان را لمس كرد و تجربه كرد.
وقتى ديوار ها ميشكند و گرد و غبار اوليه مينشيند، أنوقت ميشود راه باز شده را ديد و اطمينان داشت كه مسير راه را ميشود طى كرد.
در ١٣ نوامبر سال ١٩٧٤ ميلادى عرفات با شاخه ى زيتون و سلاح در سازمان ملل متحد به سخنرانى پرداخت و از آن روز بحث كشور مستقل فلسطين متولد شد كه اگر خيانتها و خنجرهاى خمينى از پشت به پيكر آن جنبش فرود نمى آمد، شايد در همان دهه ى هشتاد ما شاهد تولد كشور مستقل فلسطين ميبوديم.
اما به هر حال زمان ديگر به عقب بر نگشت و نميگردد.
اكنون از سخنرانى ويدئويى خانم مريم رجوى در استماع كنگره ى آمريكا، قريب به دو هفته ميگذرد. از هر منظرى كه به اين سخنرانى و شرايط ويژه اى كه چه در قبل و چه بعد از اين استماع صورت گرفت، بنگريم، اين يك رويداد تاريخى است.
مهمترين نكته ى اين سخنرانى تاكيد بر ماهيت بنيادگرائى اسلامى با هر رنگ و لعاب بود. از بعد از ظهور داعش، برخى از محافل غرب از مضرات سلفى ها و فوائد قاسم سليمانى ها صحبت ميكردند! خانم مريم رجوى با تاكيد به خصائل ماهوى اين جريانات و هم بردارى درونى ولايت فقيه و خلافت مدعيان به توصيف بنيانهاىى مشترك اين دو پديده پرداخت. با اين توضيح شنونده ديگر نسبت به تقسيم بندى سطحى و سهل انگارانه حضرات شرق شناس! و اسلام شناس! و و ...واكسينه ميشود. شناخت از سطح به عمق ميرود.
عواقب منطقه اى و جهانى سياست مماشات با رژيم، چشم پوشيدن از جنايات رژيم اسد و شبه نظاميان وفادار به رژيم اخوندى در عراق تنها به مثابه كاشتن باد براى برداشت طوفانهاى سهمگين تر است. خانم رجوى در يك توصيف منحصر به فرد، برخاسته از بيش از سه دهه تجربه ى روياروئى مستمر و نبرد مرگ و زندگى، بنيادگرائى شيعى را به خاطر برخوردارى از حكومت در ايران، خطرناك تر از دوقلوى به اصطلاح سنى مسلك ان دانست و خطر اين محاسبه ى اشتباه را گوشزد كرد. نقش ويژه ى تاريخى ايران در جهان اسلام بنا بر شرايط تاريخى و فرهنگى در اين دستگاه نظرى اهميت بسيارى دارد. يكى از رهبران انقلاب الجزاير در دهه ى پنجاه ميلادى نوشته بود كه وقتى جمع شش نفره ى اوليه از خود سئوال كرده بودند كه آيا ميشود با اين تعداد شروع به كار كرد؟ جواب را در نهضت مصدق و اين كه او يك تنه استعمار انگليس را به چالش كشيده بود، ديدند.
علاوه بر رل فرهنگ ايران قديم، در دوران معاصر انقلاب مشروطيت كه جهش بزرگ مدرنيته در ايران بود، در شرايطى صورت گرفت كه قيود استبداد خلافت عثمانى چرخ تجددگرائى در بخش بزرگى از خاورميانه ى كنونى را كاملا متوقف كرده بود.
تاكيد مهم خانم رجوى بر خصلت تهاجمى و رفرم ناپذير بنياد گرائى كه در حقيقت براى بقاء اين نظام حياتى است، تمامى بحث هاى پيدا كردن جناح هاى مدره و نرم تن در ميان اقشار و لايه هاى اين دستگاه ضد بشرى را به كنارى نهاد و فضاى پر دود و دم دستگاه مماشات را در مقابل طوفان پاك سازنده ى واقعيت، قرار داد.
از اين نقطه، چرخش تدوين يك سياست نوين جهانى در مقابله ى اصولى با پديده ى شوم بنيادگرائى اسلامى، شكل خواهد گرفت. بحث سلبى انتقاد جدى از سياست مماشات با وجه اثباتى معرفى يك بينش اسلام بردبار و دموكراتيك همراه ميشود و سره را از ناسره جدا ميسازد. بسيارى از ما هواداران مقاومت در طى اين سالها از سطح نازل بحثهاى به اصطلاح متخصصين غربى در مدياى غرب، به خود پيچيده و بر زمين و زمان از اين بازار خرافه فروشى شكايت برده ايم. اكنون طراز و جايگاه واقعى پادزهر بنيادگرائى در يك صحنه ى قابل توجه و مهم بين المللى، آشكار شده است و از اين لحظه ارجاء به "نور خورشيد واقعى" امرى ممكن شده است.
در مثل مناقشه نيست، بيشتر قصد رسانيدن برداشتى از اين سخنرانى است. در دوران دانشجوئى و كار در قسمت اورژانس، بعضى وقتها بيمارى را مى اوردند كه در شرايط بسيار وخيمى بود و هر دقيقه در نجات بيمار، مهم و حياتى بود. وقتى در مواجه با اين شرايط پزشك حاذقى فرمان كنترل و دستور را در دست ميگرفت و وظيفه ى هر نفر در تيم مراقبت را مشخص ميكرد و دارو را تجويز كرده و دستور عمل مشخص ميداد، نتيجه ى كار كاملا ملموس بود، از درهم پيچيدگى و دور هم دويدن بى نتيجه و اتلاف وقت و درمان جلوگيرى ميشد. الان از هر گوشه ى خاورميانه و منطقه خون و فاجعه ميبارد، رژيم ضد بشرى ولايت در چندين كشور خط بندى كرده است تا در تهران مورد تهاجم مردم قهرمان ايران واقع نشود، سياست مخرب مماشات با رژيم توسط اوباما به درجه اى رسيده كه نه از تاك نشان گذاشته و نه از تاك نشان، تبليغات سرسام آور براى پوشاندن جيب سوراخ و خالى نتيجه ى ماراتن مغازلات با رژيم اخوندى، همزمان با مسكوت گذاشتن جنايات اسد در سوريه و خونريزيهاى عساكر ولايت فقيه در عراق، فقط به خاطر به دست اوردن دل ولى فقيه و رسيدن به يك توافق اتمى، كل منطقه را در آستانه ى انهدام قرار داده است. تحولات يمن و سرمايه گذارى ربع قرنى رژيم، قبل از واكنش ائتلاف عربى، رژيم ولايت فقيه را به نقطه اى از هل من مبارز طلبى رسانده بود كه سركرده ى جنايتكار سپاه باد در غبغب انداخته و صحبت از فتح عربستان ميكرد. واكنش عربستان البته تا حد زيادى باد تبليغات رژيم را خالى كرده است و رژيم الان صلح طلب و مذاكره جو شده، عابد و زاهد و مسلمانا!
اما در صحنه ى كل خاورميانه سردرگمى و تعلل آمريكا راه رژيم را بسيار باز كرده و زمينه ى رشد داعش در سوريه و عراق را فراهم كرده است.
تذكرات صريح و مشخص و پيشنهاد هاى راهبردى خانم رجوى در زمينه ى خلع يد از رژيم ولايت فقيه در عراق و سوريه و پيشنهاد تسليح و اشتراك نيروهاى سنى در عراق و حمايت از اپوزيسيون مدره در سوريه، گامهاى حياتى براى مقابله با شرايط فاجعه بارى است كه اكنون گريبان اروپا و امريكا هم گرفته است. نميتوان ديگر به وردهاى ساحران استعمار و دعا نويسى هاى رمالان ارتجاع براى درمان وضعيت وخيم خاورميانه اكتفا كرد. الان طبيب حاذق نسخه ى حيات بخش را نشان داده است و جاى انكار نيست. حقيقت روشن و آفتاب دليل آفتاب ديگر از ديدگاه جامعه ى جهانى پنهان نيست و چرخه ى تدوين سياست در مسير بى بازگشت قرار گرفته است. مقاومت ايران با ايفاى نقشى غير قابل انكار، رژيم را با پس گردنى به دوراهى مرگ و يا خودكشى كشانده است. تظاهرات سراسرى معلمين و قيام مهاباد اخرين بينه هاى غير قابل انكار اين فرضيه هست كه جامعه ى ايران نه تنها در مسير سازش و تسليم به حكومت ولايت فقيه نيست، بلكه از هر فرصتى براى ابراز خواست رسيدن به آزادى و رها شدن از يوغ ستم آخوندى استفاده ميكند. اين وظيفه ى مبرم ماست كه اين خواست را در بزرگترين تجمع سياسى ايرانيان در أنظار بين المللى را در كهكشان ويلپنت به نمايش بگذاريم. نجات ما از درياى غصه و رسيدن به آب حيات در ظلمات شب اخوندى، يك نام و يك نشان مشخص دارد، مريم رجوى. آرى
ما پيروز ميشويم. تاريخ را بايد درست خواند و درست نوشت.