جمعه، دی ۱۹، ۱۳۹۳

ميترا يوسفي - مأموران رژيم آخوندي در سوئد

پژواك ايران زمين 
انجمن پناهندگان ايراني در استكهلم- سوئد

پاييز 2007

ميترا يوسفي، يكي از مأموران فعال وزارت اطلاعات رژيم ملاها در سوئد است. وي متولد سال 1951 در ايران مي‌باشد. ميترا يوسفي در سال 1991، پس از جنگ كويت، بعد از آن كه مدتي همراه مقاومت و ارتش آزاديبخش در منطقه مرزي ايران و عراق بود، تحمل سختي شرايط و ادامه مبارزه را نداشت و اعلام بريدگي كرد و به‌سوئد رفت و در شهر نورشوپينگ مقيم شد. پس از مدتي وي با سفارت رژيم آخوندي در سوئد تماس برقرار كرد و در دام وزارت اطلاعات ملايان افتاد. يك سال پس از برقراري ارتباط با سفارت رژيم ملايان، ميترا يوسفي به‌ايران رفت و در آن جا در ارتباط مستقيم با وزارت اطلاعات قرار گرفت و در طرحها و توطئه‌هاي آخوندها عليه مجاهدين و مقاومت ايران در داخل و خارج ايران به‌كار گرفته شد.

فعاليت شيطان‌سازي عليه مقاومت با خرج وزارت اطلاعات ملاها

ميترا يوسفي تاكنون چندبار به ايران سفر كرده است. كار اصلي وي در خارج كشور انجام مأموريتهاي مختلف براي وزارت اطلاعات آخوندها عليه مقاومت ايران است. وي بارها به‌كشورهاي مختلف از جمله فرانسه، يونان و … مسافرت كرده است تا عليه مقاومت به‌دروغگويي پرداخته و به‌شيطان‌سازي عليه مقاومت ايران بپردازد. اين مسافرتها تماماً با خرج وزارت اطلاعات آخوندي انجام شده و بارها مورد اعتراض شخصيتهاي سياسي و ايرانيان قرار گرفته است.
همسر سابق ميترا يوسفي، حسن نايب‌آقا، عضو تيم ملي فوتبال ايران در بازيهاي المپيك 1976 مونترال و جام جهاني 1978 آرژانتين، در مورد به‌خدمت گرفته‌شدن ميترا يوسفي، توسط اطلاعات آخوندي و توطئه‌هايي كه وزارت اطلاعات ملاها عليه او و ساير قهرمانان ورزشي ايران انجام داده است، در يك جلسه در پارلمان اروپا در بروكسل (6دسامبر 2005) شهادت داده است:

23آبان 1384
حسن نايب‌آقا

… در سال 1991، همسر سابقم به‌نام ميترا يوسفي از مقاومت ايران خارج شد و در سوئد اقامت گزيد. از اين زمان فعاليتهاي وزارت اطلاعات آخوندي در خارج از كشور عليه زندگي شخصي من آغاز شد. مأموران رژيم سرانجام موفق شدند تا همسر سابقم را به‌سفارت رژيم در سوئد برده و با سوء‌استفاده از مسائل خانوادگيش او را به‌ايران ببرند . در ايران نيز متأسفانه خانم ميترا يوسفي با مسئولان وزارت اطلاعات ملاقات كرد. يكي از دوستان قديمي من كه از بازيكنان تيم ملي فوتبال ايران است، خانم ميترا يوسفي را در فرودگاه مهرآباد تهران به‌همراه يكي از مقامهاي وزارت اطلاعات ديده بود.
پس از بازگشت از ايران، وزارت اطلاعات او را عليه من و فعاليتهايم در مقاومت ايران به‌كار گرفت و با سوء‌استفاده از نام و شناخته‌شدگي داخلي و بين‌المللي من تاكنون دهها نامه و مطلب عليه من و مقاومت ايران منتشر كرده‌اند. اين سوء‌استفادة رذيلانه از نام و شهرت من عليه مقاومت ايران، كه 180درجه با خواست و تمايل شخصي و سياسي من تناقض دارد، موجب سخت‌ترين فشار رواني و انساني بر‌روي من است.
من در اكتبر2005 براي شركت در كنسرت همبستگي با مقاومت ايران به‌يونان رفتم و در آن جا با تعدادي از شخصيتهاي سياسي، هنري و فرهنگي ملاقات كردم تا دربارة نقض حقوق‌بشر و سياست صدور تروريسم و بنيادگرايي رژيم ايران و دولت احمدي‌نژاد با آنها گفتگو نمايم. چند روز پس از بازگشت من از يونان به‌فرانسه، رژيم ايران ميترا يوسفي، را به‌عنوان همسر من به‌يونان اعزام كرد تا به‌كساني كه با من ملاقات كرده بودند مطالبي به‌دروغ عنوان سازد. از جمله اين كه «مجاهدين همسر مرا به‌زور نگهداشته و زنداني كرده‌اند و اجازة ديدار او با اعضاي خانواده‌اش را نمي‌دهند». اين دروغ سخيف درحالي گفته شد كه من چند روز قبل با شخصيتهاي يوناني ملاقات كرده بودم و آنها مرا مي‌شناختند و در نتيجه جز آبروريزي سياسي براي رژيم و مأمورش به‌بار نياورد. اما اين عمل بزهكارانه يك فشار و شكنجه رواني و يك هتك حرمت براي حيثيت و آبروي اجتماعي من در بردارد.
از ديگر سياستهاي آزاردهنده و ننگين وزارت اطلاعات عليه من، تماس گرفتن اين فرد با قهرمانان قديمي ايران و دوستان و آشنايان من… تحت عنوان همسر من و دروغگويي و سمپاشي عليه مقاومت ايران است.
به‌اين ترتيب، وزارت اطلاعات دولت احمدي‌نژاد جنگ رواني و كارزار اهريمن‌سازي خود عليه مقاومت ايران را به‌زندگي شخصي من كشانده و مرا قرباني يك كارزار ننگين و شرم‌آور و سراسر دروغ كرده است.
ميترا يوسفي در سال 1383 نيز به‌ايران رفت و با دستورالعملهاي بيشتري به‌سوئد بازگشت. و اكنون تمام‌عيار در خدمت رژيم آخوندي درآمده است و وزارت اطلاعات هر‌روز او را به‌يونان يا فرانسه و… مي‌برد تا به‌فحاشي عليه مقاومت ايران بپردازد و در سايتهاي وزارت اطلاعات به‌تعريفهاي مشمئزكننده از وطنپرستي آخوندها بپردازد.
جا دارد در اين جا اشاره‌يي هم به‌شكنجه‌هايي رواني كه اين فرد در حق فرزندان من انجام داده است بكنم. من كه هيچ گاه نمي‌خواستم بچه‌ها، كه ناخواسته و به‌خاطر جنايتهاي بيكران آخوندها، همانند ميليونها ايراني ديگر، در اوضاع نابسامان تبعيد گرفتار شده بودند، بيش از بيش رنج بكشند، آنها را از توطئه‌ها و جنجالهاي وزارت اطلاعات دور نگه‌مي‌داشتم. اما ميترا يوسفي، به‌شيوة آخوندها بچه‌هايم و به‌خصوص پسر كوچكم را، تا زماني كه بزرگ و مستقل شد، با زور و برخلاف ميل خودش به‌اين طرف و آن طرف مي‌كشيد و ملعبة خواستهاي آخوندهاي پليد مي‌كرد. وي با عوض كردن نام فاميل دخترم،از نايب‌آقا به يوسفي، وي را به ايران تحت حاكميت ملاها برد، اما پسرم از رفتن به‌ايران خودداري كرد.

ميترا يوسفي چندي قبل به يكي از نمايندگان پارلمان دانمارك مراجعه كرده تا او را از حمايت مقاومت بازدارد و به‌سمت رژيم آخوندي متمايل سازد. در ابتداي ملاقات وي خود را پناهنده سياسي معرفي مي‌كند، اما زماني كه براي جلب توجه نماينده دانماركي اسناد ملاقاتهاي خود با ساير نمايندگان در كشورهاي مختلف را نشان مي‌دهد، نمايندة پارلمان دانمارك از او مي‌پرسد «خانم شما كه يك پناهنده هستيد اين همه پول را از كجا مي‌آوريد كه به اين همه مسافرت مي‌رويد؟» ميترا يوسفي كه هيچ جوابي نداشته، درجواب گفته بود ،«اين به خودم مربوط است».
فعاليتهاي ميترا يوسفي و ساير مأموران اطلاعات آخوندي هم در داخل ايران و هم در خارج، خوراك اصلي تبليغاتي ارگانهاي ملايان خونخوار براي شيطان‌سازي از چهرة مقاومت ايران است:


روزنامه جمهوري اسلامي، 15/4/1382:
22 سال حمايت دولت فرانسه از اقدامات تروريستي منافقين
 از زبان اعضاي بريده اين گروهك

تعدادي از اعضاي بريده گروهك منافقين كه به تازگي به فرانسه سفر كرده اند در يك مصاحبه مطبوعاتي به ذكر انحرافات, اهداف و علل جداشدن خود از اين گروهك پرداختند.
 ميترا يوسفي و پروين حاجي نيز بعنوان دو زن از اعضاي بريده اين گروهك در خصوص مشكلات زنان, ضرب و شتم, تحقير و اهانتهايي كه به آنها در اين مدت شده بود سخن گفتند.

ميترا يوسفي در بسياري از برنامه ها و  آكسيونهاي فرمايشي وزارت اطلاعات در كشورهاي مختلف، عليه مقاومت شركت مي‌كند. به عنوان نمونه در نمايشگاه بزرگي كه مقاومت ايران در روزهاي 10دسامبر 2005 و بعد از آن به مناسبت روز جهاني حقوق بشر، براي افشاي جنايات رژيم و محكوميت نقض حقوق بشر در ايران برگزار كرد و مورد استقبال مردم به خصوص شخصيتهاي سياسي و ارگانهاي حقوق بشري فرانسوي و نيز ايرانيان پناهنده قرار گرفت. در اثناي اين نمايشگاه ميترا يوسفي به دستور وزارت اطلاعات و به خرج آن از سوئد به پاريس آمد تا همراه با بقيه ماموران وزارت اطلاعات در برگزاري چنين نمايشگاهي اخلال كند. البته با حضور و دخالت پليس و مدير سالن و اشراف آنها به اخلاگريهاي ماموران وزارت اطلاعات توطئه آنها شكست خورد.

يكي از مأموريتهاي ميترا يوسفي، پخش دروغ و شايعه در ميان خانواده‌هاي ايراني در سوئد است تا به‌زعم خود آنها را از مجاهدين و مقاومت جداساخته و به‌رژيم ايران متمايل سازد. وي با داستانهاي ساختگي در مورد وضعيت ايرانيان و خانوادة آنها به‌سراغ هموطنان و شخصيتهاي سياسي خارجي مي‌رود تا چهره‌يي شيطاني از مقاومت ايران براي آنها ترسيم كند. رضا آرميده، يك هموطن مبارز ايراني كه سالهاست در سوئد در افشاي رژيم آخوندي و شقاوتها و جنايات آن فعاليت مي‌كند، در ماه ژانويه سال 2007 يك توطئه و دروغپردازي رذيلانه وزارت اطلاعات عليه مقاومت را كه با وسيله قراردادن بيماري فرزند آرميده به‌اجرا درآورد، افشا نمود. عامل اجراي اين توطئة تبليغاتي آخوندها ميترا يوسفي بود. رضا آرميده واقعيت اين ماجرا را در رسانه‌ها چنين افشا كرد:


4 ژانويه 2007   
رضا آرميده :
 دروغهاي بيشرمانه مأموران وزارت اطلاعات درباره بيماري پسرم

به تازگي مأمور رسواي ملاها، ميترا يوسفي، در يكي از سايتهاي وزارت اطلاعات به نام «ايران آينده» ادعا كرده است كه سازمان مجاهدين در ايجاد مشكل بيماري براي پسر من (سعيد) نقش داشته است.
به عنوان يك پدر عواطفم از سوءاستفاده اين رژيم ضدانساني از بيماري پسرم به شدت جريحه دار است. اين حرفها مطلقا دروغ است…
پسرم سعيد هنگام تولد كه به طريق عمل سزارين صورت گرفت، بند ناف به دور گردنش پيچيده شده بود. پزشكان و پرستاران كه از سياه شدن چهره او نگران شده بودند، چند روزي او را در همان بيمارستان زير اكسيژن نگهداشتند.
وقتي كه سعيد دو ماهه بود به علت يك بيماري دچار استفراغ همراه با قطراتي خون مي‌شد. در عكسبرداريهاي بعدي و رسيدگي پزشكان، روشن شد كه مشكل طفل تنگي پيلر (محل خروجي معده) است. بنابراين به‌سرعت تحت عمل جراحي قرار گرفت و بهبوديش را به دست آورد.
زماني كه هفت ماه از اقامت ما در سوئد مي‌گذشت، متوجه شديم كه بچه در وضعيت نرمال قرار ندارد و دچار آئوتيست تيسک دراگ است. در اين مورد پزشكان مي‌گويند دو دليل متفاوت ممكن است وجود داشته باشد:
يکي اين که در لحظه تولد به علت پيچيدگي بند ناف به دور گردن بچه لحظاتي اکسيژن به قسمتهايي از مغز نرسيده و باعث اين مشکل شده است. نظريه ديگر اين است که که کاهش وزن زياد در يك دوره کوتاه مدت و تزريق آنتي بيوتيک باعث اين مشكل شده است.
بنابراين جز با دروغ و حقه‌بازي و ناجوانمردي نمي‌توان بيماري اين كودك را به‌سازمان مجاهدين ربط داد و اين سازمان را مقصر مشكلات بيماري پسر من دانست.

علت اين كه ميترا يوسفي سعي مي‌كند ارتباط خود با وزارت اطلاعات را كتمان نموده و در عوض به‌عنوان «فرد جداشده از سازمان مجاهدين» يا «همسر» يك قهرمان ملي عضو مقاومت در رسانه‌ها عليه مجاهدين به‌لجن‌پراكني بپردازد، ميزان منفوريت رژيم آخوندي در داخل و خارج كشور است.

از آن‌جا كه اين رژيم دهها بار توسط سازمان ملل متحد به‌خاطر نقض شديد و مستمر حقوق بشر و اعدام بيش از 120000تن از مردم ايران، محكوم گرديده  و افكار عمومي دركشورهاي غربي، اعتباري براي تبليغات و دجالگريهاي آن قائل نيست، بنابراين آخوندها براي پيشبرد جنگ سياسي و تبليغاتيشان عليه مجاهدين و مقاومت ايران به عنوان آلترناتيو دموكراتيك و تهديد اصلي موجوديت ديكتاتوري مذهبي، نيازمند پوششي هستند تا خود و اثر انگشت خود را تحت پوش اسامي و عناوين ديگر پنهان سازد. از جمله ابزارهايي كه ملاها تلاش كرده‌اند از آنها چنين پوششي را فراهم كنند، كساني هستند كه از مجاهدين جدا شده و به‌مقاومت ايران پشت كرده و به‌خدمت رژيم و وزارت اطلاعات آن درآمده‌اند.

عضوگيري و بكارگيري تعدادي از بريدگان يا عناصر اخراجي از مجاهدين و مقاومت، توسط وزارت اطلاعات در كشورهاي غربي در بسياري از مقاطع در سالهاي گذشته مورد تاييد و پيگيري دستگاههاي امنيتي اين كشورها بوده است. حجم فعاليتهاي وزارت اطلاعات به‌حدي است كه به‌رغم رفتار اغماض‌گرايانه دولتهاي مربوطه گزارش سالانه دستگاههاي امنيتي آلمان و هلند در سالهاي گذشته گوشه هايي از اين اقدامات را مورد تاييد قرار داده است.
مصوبه شوراي وزيران اتحاديه اروپا در 29 آوريل 1997 بر «همكاري ميان دولتهاي اروپايي براي تضمين اين كه به ايرانياني كه داراي ماموريتهاي اطلاعاتي و امنيتي هستند ويزا داده نشود» تاكيد مي‌كند و همه دولتهاي عضو را به «اقدام هماهنگ براي اخراج و ممانعت از ورود پرسنل اطلاعاتي ايران در كشورهاي عضو اتحاديه اروپا» فرامي‌خواند.

اين موضوع با توجه به‌مقابلة دولت احمدي‌نژاد با جامعه جهاني و افزايش تهديدهاي تروريستي رژيم آخوندي عليه مخالفان خود در خارج از ايران اهميت ويژه‌يي پيدا مي‌كند. ايرانيان مخالف رژيم آخوندي در سوئد در سالهاي گذشته، با توجه به‌مصوبة شوراي وزيران اتحاديه اروپا، خواستار اخراج مأموران و مزدبگيران ملاها از اين كشور شدند:

انجمن دفاع از قربانيان بنيادگرايي در سوئد
10دسامبر 2005

انجمن خانواده هاي مجاهدين در سوئد, ضمن محكوم كردن توطئه هاي وزارت اطلاعات تهران عليه پناهندگان بويژه فعالان مقاومت, از دولت سوئد ميخواهد, ماموران اطلاعات تهرانش در خاك سوئد را مورد پيگرد قرار دهد و از ورود عوامل بعدي جلوگيري کند. طرد اين عناصر امروز حياتي تر از هميشه است چرا كه وقتي رژيم ايران فعاليت هاي اطلاعاتي خود را در خاک اروپا افزايش ميدهد ممکن است از ماموران خود بخواهد فعاليت هاي اطلاعاتي و تداركاتي ماقبل عمليات تروريستي را در دستور كار خود قرار دهند.