یکشنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۹۶

قطب نما وگرای حرکت قیام


امروز دیگر همه، متفق القولند که مساله سرنگونی رژیم روی میز است، اصلاح طلب و اصولگرا هر یک
به زبانی روشن به آن اعتراف میکنند و به همدیگر هشدار میدهند. بنا براین سرنگونی یک مساله ذهنی و تحلیلی نیست، یک مقوله عینی و مادی است. اگر این مساله ریشه عمیق و پایه های مادی درجامعه نداشته شد، اگر سردمداران رژیم صدای براندازی را نشنیده باشند، غیر ممکن بود، روحانی، عباس عبدی، احمد جنتی و سایراصولگران  اظهار دغدغه و نگرانی کرده و علنی موضعگیری نمایند. سبزعلی رضایی نمیگفت :‌ دیگر دوران حل مساله با اصلاح طلب و اصولگرا سپری شده است.
فهم این مساله، به نیروی انقلابی مانند یک قطب نما، گرا و سمت را نشان میدهد که حرکتهای خودش را تصحیح کند، به چه سمتی برود؟ چه شعاری بدهد؟ چه نوع و اقداماتی بکند؟حتی اقداماتی را که درگذشته انجام میداده را نجام ندهد، زیرا تکراربرخی از کارهای گذاشته ، ممکن است عقب و پایین کشیدن مطالبات درمرحله جدید باشد. هرقله ای را که  فتح میکند باید چشم به قله بالاتر بدوزد وگرنه ازحرکت باز می ایستد و دنیامیزم خودش برای رسیدن به قله اصلی از دست میدهد.
وظیفه و مسولیت، نیروی انقلابی این است که مرحله قیام را بدرستی بررسی کرده و جامعه را به سمت جلو و رو به آینده هدایت نماید، از درجا زدن آن جلوگیری نماید. توطئه ها و دسیسه های دشمن را شناسایی و افشا و مسیرهای انحرافی و کوچه پس کوچه ها را یاد آوری کند. این نقش سازمان پیشتاز و رهبری کننده آن میباشد.
 یک انقلابی نمیتواند به مسایل فقط با دید مجزا و فردی نگاه کرده و آنرا مورد ارزیابی قرار بدهد. هرحرکتی را باید جدا از منشاء فردی آن درکادر مرحله و موقعیت جدید مردم و رژیم  نیز مد نظر قرار بدهد.
بطور مثال شعار رفراندوم (آنهم تحت نظر سازمان ملل) قبل از قیام، برای رژیم بسیارگزنده و مطلقا غیر قابل پذیرش بود ولی بعد از قیام و شعار«‌اصلاح طلب،اصولگرا دیگه تمومه ماجرا»، شعار رفراندوم یک شعار بسیارعقب افتاده است، ازقضا رژیم هم بصورت غیر رسمی ازطریق لابیهایش به آن دامن میزند، هدف رژیم با این شعار انحرافی،  تحت الشعاع قرار دادن شعارمرگ برخامنه ای است.
 همچنین این روزها درشبکه های اجتماعی عکس ها وگزارشاتی از زنان که اقدام به برداشتن روسری میکنند مشاهده میشود. بدون شک این، حق این زنان میباشد، این زنان از هر قشر و طبقه ای هم که هستند ، با حسن نیت این کار را انجام میدهند، اقدام آنها، عکس العمل فشارهای رژیم جنایتکار آخوندی طی سالهای گذشته درحق زنان میباشد. این زنان برای این کارشان قیمت میدهند، دستگیر میشوند و زندانی میشوند و خانواده آنها تحت فشار قرار میگیرند، نفس این حرکت، ولو فردی، علیه رژیم است، بدون تردید، رژیم از این حرکت خوشش نمی آید و ... تا این جای مساله اگر بصورت تجریدی به موضوع نگاه کنیم، همه چیز منطقی و درست است.
ولی اگر به مرحله مبارزه بعد از قیام دی ماه نگاه کنیم، در شرایطی که مردم به جان آمده در گروههای انبوه و دستجمعی درخیابان شعارمرگ برخامنه ای میدهند و پایگاه های نیروهای سرکوبگر رژیم مانند بسیج آتش میزنند، کتک میخورند، شکنجه میشوند و ....تا امروز با هر کش و قوسی ادامه داده اند ، این اقدام را نمیتوان درکادر حرکتی سرنگونی طلبانه و برانداز ارزیابی کنیم.
همه آزادیها منجمله آزادی پوشش و حجاب یکی از خواسته های مردم در انقلاب سال 57 بود که تاکنون از آنها دریغ شده است. زنان ایران هم طی این سالها در مقابل حجاب اجباری به انحاء مختلف مقاومت کرده اند.
مقاومت ایران، از همان روزهای اول حاکمیت این رژیم پلید در مقابل منطق یا روسری تا توسری رژیم  همراه با  بسیاری از زنان بی حجاب و با حجاب در مقابل این منطق ارتجاعی موضعگیری کردند. زیرا که حجاب یک زن ، انتخاب فردی خودش است، باید به انتخاب هر فرد احترام گذاشت. درخواست هر نوع آزادی درجبهه خلق و مردم ، نباید نفی و یا تحقیرکننده انتخاب وآزادی دیگران باشد.
مجاهدین از سال 57 پیشتازدفاع از حق زنان درامر پوشش بوده اند و بیش از همه درمقابل قانون اجباری حجاب علیه رژیم جنگیدند. مریم رجوی از سالها قبل در برنامه 10ماده ای روی آزادی حجاب و پوشش زنان بعنوان یک ماده تاکید کرده است اخیرا در شورای اروپا نیز روی همین مساله مجددا تاکید کرد. به همین دلیل کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت طی اطلاعیه ای، دستگیری این زنان را شدیدا محکوم کرده است.
ولی اگر بخواهیم این موضوع را در مرحله سرنگونی یعنی از قله بالاتر و دیدی وسیع تر ونگاهی عمیقتر بررسی کنیم، تکیه کردن روی این موضوع در واقع ، پایین کشیدن مطالبات جامعه از امر سرنگونی است. سرنگونی در شکل حرکت  جمعی و سراسری امکانپذیرمیباشد و حرکتهای فردی نهایتا راه به جایی نخواهد برد . حتی درخواستی مانند برابری جنسیتی بین زن ومرد که یک خواست مشروع و یک حق بزرگ زنان درجامعه است، درشرایط فعلی که مساله سرنگونی روی میز است، کم و پایین کشیدن مطالبات مردم میباشد. وقتی که با این عینک به موضوعات نگاه کنیم ، ارزشها و شاخص گذاریها نیز عوض میشود.
دراین مرحله پیام به رژیم ا ین است:‌ ما همه براندازیم، مساله ما فقط آزادی حجاب و یا پرداختن حقوق معوقه کارگران و یا بازنشستگان و یا پولهای به غارت رفته شدگان و .... نیست، هریک از این مطالبات بخشی از خواسته ماست و همه مطالبات ما را شامل نمیشود. ما از هر دسته و گروه و حزب و سازمان و قشری که هستیم، یک حرف داریم براندازی، سرنگونی سرنگونی سرنگونی، ما آزادی همه مردم ایران و همه ایران را میخواهیم و به چیزی کمتر از آن رضایت نمیدهیم. میجنگیم میمیرم ایرانرو پس میگیریم پس بحث اصلی پس گرفتن تمامیت ایران از آخوندهای جنایتکارو برقراری حاکمیت مردم میباشد و بس.
در دل شعار براندازی تمامیت رژیم، آزادی حجاب و پوشش و برابری جنسیتی و آزادی بیان وحقوق کارگران  .. و مستتر است . درحالی که اصلاح طلبان قلابی که مردم را ازشعار سرنگونی برحذر میدارند ،مانند، خاتمی وعباس عبدی و دیگران میگویند. بیایید دنبال همین  اصلاحات!!. شانس دیگری وجود ندارد. برخی از اصلاح طلبان هم که میدانند دیگرچیزی درچنته ندارند میگویند اصلاحات هم باید خودش را خانه تکانی کنند. ولی بالاخره ته خط اصلاحات درچارچوب همین نظام را توصیه میکنند و درسرکوب براندازان با خامنه ای هم کاسه و هم ریشه میشوند.
همه این علایم نشان میدهد که  سطح تضاد مردم و رژیم به نقطه ای رسیده که  رژیم مذبوحانه تلاش میکند با هر مساله ای موقتا هم که شده به نحوی کنار بیاید یا حد اقل دراین مرحله مخالفت جدی نکند، تا شاید بتواند مساله سرنگونی را دور بزند.
علی مطهری نایب رئیس مجلس آخوندی چند روز پیش گفت:‌ ما کاری به حجاب مردم نباید داشته باشیم. برخلاف دو ماه پیش که بی حجابی برای رژیم غیر قابل قبول بود، اکنون بخاطر قیام آنرا تحمل میکند تا بتواند جلو شعارهای رادیکال را بگیرد سکوت و یا بی توجهی رژیم به این گونه مسایل و از کنار آن رد شدن مقطعی است و فقط برای گذراندن موج
سرنگونی است ولاغیر، زیرا درماهیت رژیم تغییری حاصل نشده است.
درشرایط فعلی هرکس تلاش میکند کاری علیه رژیم انجام بدهد، ولی باید بدانیم که تلاشهای جمعی به نتیجه میرسد ضمن این که باید به سوء استفاده های  احتمالی دشمن نیز توجه داشته باشیم . اگرمشعل براندازی را دردستمان داشته باشیم و همه فعالیت هایمان را روی آن متمرکز کنیم، از افتادن به حرکتهای خود بخودی و یا مسیرهای ا نحرافی و مطالبات کوچک که  میتواند گاه منجر به سوء استفاده رژیم درآینده نیز بشود، درامان خواهیم ماند.
بیاد داشته باشیم که اهرم بقای رژیم هم چنان سرکوب است:
اگر به حرفهای تمامی سردمداران این رژیم از خامنه ای گرفته تا روحانی و بقیه توجه کرده باشیم همه یک حرف میزدند سرکوب اغتشاشگران، پس سرنگونی طلب مساویست با اغتشاگر. احمد خاتمی در نماز جمعه این هفته آن را بروشنی بیان کرد:‌ عدم رافت و مهربانی و شدت عمل بخرج دادن با اغتشاگران ( بخوانید براندازان ) . این حرف فقط خاتمی نیست حرف کلیت نظام ا ست زیرا رژیم بدرستی تهدید سرنگونی را دربغل گوشش حس کرد است.  .
نتیجه:
مساله اصلی روی میز براندازی است. وظیفه  مردم ایران دفاع از امر سرنگونی بعنوان اصلی ترین وظیفه ملی و مردمی میباشد ، وحشت رژیم فقط از سرنگونی است . سود حرکت های ناآگاهانه هرجریان و فردی بطور قانونمند، ناخواسته، درمسیرحرکت دینامک جامعه، ممکن است مورد بهره برداری رژیم نیزقراربگیرد.


هیچ نظری موجود نیست: