چهارشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۹۴

تلاش وزارت اطلاعات و جدایی «سر از بدنه»

یکی ازخطوط شیطان سازی وزارت ا طلاعات طی  سالها گذشته، تلاش برای جداسازی سر (رهبری) از بدنه (اعضای و
هواداران) بوده است. این سیاست کثیف را رژیم از فاز سیاسی همواره به شکلی دنبال کرده است . درگذشته این توطئه را تحت عنوان « هواداران صادق و رهبران نا صادق » تبلیغ میکرد. ولی روند سالهای گذشته نشان داد که نه تنها چیزی ازاین سیاست احمقانه  عایدش نشده و شکست خورده است، بلکه برخلاف تبلیغات رژیم، صفوف و رابطه مجاهدین و هوادارانشان با رهبری مجاهدین بدون اغراق صدها بار مستحکم تر ازقبل شده است و به همین دلیل است که در مقابل هر توطئه ای مانند کوه استوار می ایستند  و  از بزرگترین توطئه ها هم خم به ابرو نمی آورند.
یک نمونه آن گلریزان همیاری اخیر بود که یکی از جلوه های شکوهمند رابطه مجاهدین و هوادارانشان دراقصی نقاط این کره خاکی با رهبری مجاهدین  بود که بواقع همه را غرق تعجب و غرور میکرد .


جدایی رهبری از بدنه و ورود بدنه در رهبری- صالح عباس زاده
سالهاست كه بلندگوهاي وزارت اطلاعات، چه از نوع داخلي يا خارجي، چه از نوع فارسي يا عربي و غربي، خلاصه همه اونهايي كه زندگي شون رو به نابودي مجاهدين گره زدن و پايانشون رو در بقاي مجاهدين مي بينن، تلاش ميكنن در شيپور «جدايي بدنه از رهبري» بدمن، تا از اين طريق اين سازمان به خيال خودشون به سمت اضمحلال بره.
شعار «جدايي بدنه از رهبري» اين فرضيه رو تبليغ ميكنه كه سازمان مجاهدين در ساده ترين فرمول از يك بدنه خوب و يك رهبري بد تشكيل شده. «بدنة خوب» همون جوانان فداكار و تحصيل كرده و با استعداد ولي فريب خورده و مغزشويي شده و قطع شده از دنيا هستند و «رهبري بد» هم همونهايي هستن كه مغز دسته اول رو ميشورن. اما تجربه ساليان نشون داده كه هر چي شيپورچي هاي وزارت در اين شعار بيشتر دميدن، رابطه بدنه با رهبري مستحكم تر و عميق تر شده، تا جايي كه در شب سوم نوزدهمين همياري با سيماي آزادي، شاهد بوديم كه برخي از اعضاي بدنه سازمان نه تنها در اين ساليان از رهبري «جدا» نشدن، بلكه خودشون به رهبري «وارد» شدن. حضور خواهران مجاهد نرگس عضدانلو، ربيعه مفيدي و ... به عنوان اعضاي شوراي مركزي و مسئولان سازمان مجاهدين در استوديوي سيماي آزادي تيرخلاصي براي اين شيپورچي هاي وزارت بود. چون الان همون «بدنة فريب خورده!!» ولي فداكار و با استعداد، خودش به بخشي از اون گروه «رهبري» كننده تبديل شده و در واقع ديگه «بدنه» اي براي جداكردن از رهبري باقي نمونده.
اما از طرف ديگه اين صحنه براي جوانان آزاديخواه و مبارز بسيار انگيزاننده و افتخارآفرين بود، چرا كه اين خواهران مجاهد در واقع نمونه هايي از نسل جديد مسئولان جوان سازمان مجاهدين بودن كه آمادگي و صلاحيت خودشون رو براي برداشتن بار اين جنبش در دهه هاي آينده ثابت كردن. وجود چنين الگوهايي بدون شك ظرفيتهاي جديدي از مسئوليت پذيري در جوانان مبارز نسل ما ايجاد ميكنه. عناصر جوان و مسئول همون كساني هستن كه براي سرنگوني رژيم و همچنين نگهباني از آزادي ايجاد شده بعد از سرنگوني، به شدت كارآيي خواهند داشت
صالح عباس زاده
مرداد 94