شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۹۴

سخنرانی مریم رجوی با عنوان «لااكراه في‌الدين» در کنفرانس اسلام دموكراتيك و بردبار عليه ارتجاع و بنیادگرایی


لینک به منبع 
12تیر, 1394
بسم الله الرحمن الرحيم

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ [1]
خواهران و برادران گرامي!
به شما، به جامعة مسلمانان فرانسه، به نمايندگان ملتهاي خاورميانه، آسيا و آفريقا، هم چنين به هموطنانم در ايران و به مجاهدان آزادي، به ويژه در ليبرتي سلام مي‌كنم. انشاالله كه نماز‌ها، روزه‌ها و نيايشهاي شما و همة مسلمانان در اين ماه مبارك، قبول باشد و فطر آزادي مردم ایران و ملتهاي منطقه هر چه زودتر فرا برسد.
حضار محترم
ماه رمضان را در حالي برگزار مي‌كنيم كه بخش قابل توجهي از خاورميانه در آتش تروريسم و جنگ مي‌سوزد. اين بلاي بنيادگرايي است كه توحش و ارتجاع را با نقاب دين تحميلي برقرار كرده است.
امروز می‌خواهم به این بحث بپردازم که اسلام، ضد دین اجباری و ضد تحمیل اجبار دینی بر مردم است و بر ضرورت آزادی تأکید دارد.
امروز در ايران، آخوندهاي حاكم با اعدامهاي بی‌وقفه، با شكنجة زندانيان، با دست و پا بريدن و چشم از حدقه‌درآوردن و اسيد پاشيدن به صورت زنان و تحميل يك فقر گسترده، مردم را به زنجير كشيده‌اند.
پنج روز پيش آخوندها انگشتان دست دو جوان را در مشهد را قطع كردند. اين بربريت هولناك جهان را تكان داد. عفو بين‌الملل گفت این مجازات بیرحمانه و وقیحانه بيانگر رفتارهای غیر انسانی يك نظام تابع ظلم و ستم است.
نام اين نظام ضدبشری، ولايت فقيه است كه پدرخواندة داعش و بوكو حرام است. همه اينها، با هر نام و هر ادعايي، در ايدئولوژي ضدبشري يكي هستند و در اصول اعتقادی مشتركند؛ یعنی:
در تحميل دين با توسل به زور، برقراري استبداد مطلقه تحت عنوان حكومت خدا، تروریسم و توسعه‌طلبی تحت عنوان صدور انقلاب و گسترش دین، در حذف و سرکوب و تحقیر زنان، و سرانجام، زير پاگذاشتن اصول انساني و خدايي برای حفظ حاکمیت.
بنابراين، بساط خلافت اسلامي كه امروز در بخشي از سوريه و عراق پهن شده، نمونة محدود و ناقص الگوي بزرگتري است كه سه دهة پيش، خميني دجال تحت عنوان ولايت فقيه برقرار كرد. سي سال پيش خميني مي‌گفت: «بايد (مردم را) داغ كنند تا جامعه درست شود».[2] و امروز شعار اساسي داعش اين است كه «شريعت هرگز اجرا نخواهد شد مگر به زور اسلحه».
يكي از حربه‌هاي بنيادگرايي اسلامي، تكفير است و با آن، مخالفان شريعت ارتجاعي را هدف قرار مي‌دهد. اما باني و سردمدار تكفير در عصر حاضر خميني بود. در سال1367 با صدور حكمي به خط خودش، تمام مجاهدين زنداني را به خاطر عقايدشان مرتد خواند و به نابودي جمعي محكوم كرد و به دنبال اين حكم، سي هزار زنداني سياسي مجاهد و مبارز قتل عام شدند.
به این ترتیب: اولاً بنيادگرايي و افراطي‌گري تحت نام اسلام، به عنوان يك نظام حكومتي در دوران ما با نظام ولايت فقيه، پايه‌گذاري شده و رواج يافته است. ثانياً اسلام مورد ادعاي آنها، ديانت اجبار و سلب ارادة انساني است. درحالي كه اسلام واقعي و پيامهاي قرآني، دين اجباري و اجبار به نام دين را رد مي كند.

آزادي، گوهر حقيقي اسلام
حال به قرآن مراجعه مي‌كنيم كه پيام حقيقي اسلام را معرفي مي‌كند:
مگر قرآن نگفته است : لااكراه في الدين؟
مگر پيام اسلام رحمت و رهايي نيست؟
مگر سوره‌هاي قرآن با «بسم الله الرحمن الرحيم» شروع نمي‌شود؟
مگر اسلام دين بردباري و گذشت نيست؟
مگر حضرت محمد، هنگام فتح مكه دشمنانش را عفو نكرد، مگر در مدينه، منشور برادري و كثرتگرايي را ارائه نكرد؟
بله، آزادي، گوهر حقيقي اسلام است. پس آنچه آخوندهاي حاكم بر ايران، يا فرزندان عقيدتي آنها مثل داعش و بوكوحرام مي‌گويند ضد اسلام و شرک مطلق است
اين آيه‌هاي قرآن مجيد است:
« وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»[3]،
« الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»[4]
« قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ » [5]«وشاورهم في الامر»[6]
بله، كلام خدا تحميل و ارعاب نيست، بلكه اين است كه بشنويد، برهان ارائه دهيد و مشورت كنيد.
و اين دستورات خدا به پيامبر اكرم است كه:
فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا
و ما ارسلناك الا رحمه ِللعالمين
تو فقط پند‌دهنده و پند رساني نه كسي كه بر آ‌نها مسلط و مراقب باشي. ما تو را نفرستاده‌ايم الا براي آن كه بشارت و انذار بدهي. ما تو را تنها به عنوان رحمت برای همه جهانیان فرستادیم.
تمام اين دستورات در سراسر قرآن[7]، رسالت پيامبر را برقراري دوستی و محبت ميان قلبها، باز كردن زنجير از دست و پاي مردم و فراخواندن به بردباري و تساهل معرفي كرده كه همه براي آزادي انسان است. در انسان‌شناسي اسلام و قرآن، مهمترين خصيصة انسان، آزادي و در نتيجه، مسئوليت‌پذيري اوست[8].قرآن انسان را آزاد و بر سرنوشت خود مسلط مي‌داند. اِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ[9]
اسلام، دين آزادي بيان و ابراز مخالفت و انتقاد نسبت به حاكمان است، نه منع‌كنندة آن.
پيامبر اكرم بارها گفته است: «هرگز امتي پاك و آراسته نگردد، مگر آنكه در آن ضعيفان و محرومان قادر شوند بي‌لكنت و بدون ترس حق خود را از قدرتمندان بگيرند».[10]و علي (ع) در سالهاي حاكميتش، پيوسته از حقوق مخالفان خود دفاع مي‌كرد.
 به هموطنانم و به خصوص به جوانان دلير در داخل ايران مي‌گويم: در مقابل تمام آنچه آخوندها با برچسب اسلام تحميل مي‌كنند، استوار و محكم بايستيد. شلاق‌زدن به بهانة روزه‌خواري و سرکوب زنان به بهانة بدحجابي، هیچ ربطی به اسلام ندارد در برابر آن به مقاومت برخيزيد. با ستم و سركوب عليه هموطنان اهل سنت و اقليتهاي مذهبي، كه خصومت با تمام ملت ايران است، مقابله كنيد. هر چيز كه مخالف آزادي انسان و انتخاب داوطلبانة او باشد از نظر اسلام، اعتباري ندارد. نه دين اجباري، نه عبادت اجباري، نه حجاب اجباري.
اسلام، به تصريح قرآن و مطابق سنن محمدي، از پويايي برخوردار است. و همواره شرایط زمانی و مکانی در احکام آن در نظر گرفته می‌شود. دینامیسم قرآن، که در قالب محکمات و متشابهات متبلور می شود، یکی از برجسته‌ترین ویژگیهای اسلام است.
بر اين اساس، دو اسلام سراپا متضاد رو در روي هم قرار مي‌گيرند. اسلام آزادي در برابر دين اجبار و تهديد. مسعود رجوي رهبر مقاومت گفته است: اين دو اسلام، «يكي رحمت و مغفرت و رهايي است، ديگري پليدي و سنگدلي... يكي مبتني بر‌جهل و اجبار. ديگري بر‌اساس آزادي و اختيار. اين يكي پيام‌آور ظلمات است و آن‌يكي پرچمدار آزادي و يگانگي و رهايي. جنگ بين اين‌دو، كه درعين حال جنگ سرنوشت براي مردم و تاريخ ايران هم هست يكي از مهمترين حلقه‌هاي قدر انسانيت معاصر است».[11]
با این انديشه بود که مسعود یک جنبش دموكراتيك و ضدارتجاعي را به عنوان سد اصلی در برابر بنیادگرایی مذهبی بنیان گذاشت. جنبشی كه امروز مشعل خلقهاي ايران و منطقه و تنها نور اميد براي پيروزي بر هيولاي تروريسم و ارتجاع است.
برادري سني و شيعه
حضار محترم

اسلام، هرگونه جنگ و دشمني مذهبي را مردود مي شمارد و مدافع آزادي و رحمت و بردباري است. امروز، رژيم ولايت فقيه و شبه‌نظامیانش، و ديگر افراط‌گرايان وحشي جنايات خود را تحت عنوان اسلام توجيه مي‌كنند و جنگ قدرت ميان خود را جنگ بین شیعه و سنی قلمداد مي‌كنند.
براي يك دورة طولاني منطقه ما، از چنين جنگهايي بري بود. تا اين كه خميني در ايران به قدرت رسيد. او تفرقه و برادرکشی را با ادامه‌دادن به جنگ با عراق، آن‌هم با شعار «قدس از طريق كربلا»، بناگذاشت تا سلطة خود را بر منطقه گسترش دهد. در داخل ايران، با دستگیری و اعدام و تخریب مساجد اهل سنت، فشار مضاعفی را به آنها تحمیل کرده است. در آستانة ماه رمضان، آخوندها يك زنداني سياسي و قهرمان ورزشي كرد را اعدام كردند.
در دو سال اخير هم تعداد زيادي از جمله شش زنداني كرد اهل سنت در زندان گوهردشت و سه زنداني سياسي كرد در زندان اروميه، 34 زنداني اهل سنت بلوچ را در چاه‌بهار، زاهدان و زابل اعدام کرده[12] و به ترور روحانيان اهل سنت و شهروندان در سيستان و بلوچستان دست زده است.[13]
اين همان سياستي است كه در عراق به صورت نسل‌كشي سنيها و در سوريه به صورت كشتار جمعي مردم اجرا مي‌شود و در ايران هم، مجاهدين شيعه را كه نقاب ريا از چهرة آنها کنار زده‌اند، هزار هزار قتل عام كرده است. همان سياستي كه امروز هم از هيچ توطئه‌ و فشاري عليه مجاهدان آزادي در ليبرتي فرو گذار نمي‌كند. از ادامة يك محاصرة جنايتكارانه عليه آ‌نها، تا فرستادن اكيپهاي وزارت اطلاعات به ورودي ليبرتي براي جنگ رواني و زمينه‌سازي فاجعة انساني.
پس چه شيعه و چه سني، دشمن واحدي دارند كه رژيم ولايت فقيه است. وانگهي، شيعه حقيقي، امروز با دشمني تمام عيار با ولايت فقيه شناخته مي‌شود و اهل سنت را برادر خود مي‌داند. علي (ع) از موضوع شیعه و سنی و معتقدان به هر عقیده‌یی فراتر رفته و گفته است. مردم دو دسته‌اند يا با تو برادر در دينند يا در آفرينش مانند تو هستند.
بنابراين اجازه بدهيد خطاب به مردم كشورهاي همسايه و برادرمان و به تمام ملتهاي منطقه بگويم که سيلاب خون و آتشي كه افراطي‌گري تحت نام اسلام در كشورهاي شما جاري كرده قابل پايان‌دادن است. راه آن همبستگي با مقاومت و مردم ايران و ايستادگي تمام عيار در برابر ولايت فقيه و همدستان آن است. مانند بشار اسد و جریاناتی که در عراق و یمن و لبنان و سوریه تابع ولایت فقیه و مجری سیاستهای آن هستند.
تا زماني كه اين رژيم در قدرت است، ملت ايران و ساير مردم خاورميانه، رنگ آزادي و دموكراسي را نخواهند ديد. رژيمي كه به‌رغم مخالفت مردم ايران و جامعة بين‌المللي، هم‌چنان بر دستيابي به بمب اتمي اصرار مي‌كند، خطري براي همة جهان است.
بنابر این، راه‌حل، خلع يد از اين رژيم در سراسر منطقه و سرنگوني خليفة ارتجاع و تروريسم، در ايران است.[14]
مواضع و اعتقادات ما
به عنوان يك زن مسلمان ضمن تأكيد بر لزوم جدايي دين و دولت و از جانب نسلي كه پنج دهه است، به دفاع از اسلام اصيل محمدي در برابر ارتجاع و بنيادگرايي برخاسته‌، اعلام مي‌كنم:
1 ـ ما دين اجباري و اجبار ديني را رد مي‌كنيم، حكومت استبدادي تحت نام اسلام، احكام شريعت ارتجاعي و تكفير مخالفان، چه به نام شيعه و چه به نام سني، ضد اسلام و ضد آيين رهاييبخش محمدي است.
2 ـ از نظر ما گوهر اسلام، آزادي است؛ آزادي از هرگونه جبر و ستم و بهره‌كشي.
3 ـ ما از اسلام حقيقي، يعني اسلام بردبار و دموكراتيك پيروي مي‌كنيم؛ اسلام مدافع حاكميت مردم، اسلام مدافع برابري زن و مرد.
4 ـ ما تبعيض ديني را مردود مي‌شماريم و از حقوق پيروان همه اديان و مذاهب و عقايد دفاع مي كنيم.
5 ـ اسلام ما برادري همة مذاهب است. جنگ مذهبي و تفرقه‌افكني ميان شيعه و سني، ارمغان شوم ولايت فقيه براي استمرار خلافت ضد اسلامي و ضد انساني است.
آري، خداي ما خداي آزادي است، محمد ما پيامبر رحمت و رهايي است و اسلام ما دين انتخاب آزادانه است.
حضار محترم!
در ماه رمضان، روزه داران واقعي كساني هستند كه در نبرد با دشمن مردم ايران و دشمن ملتهاي منطقه‌اند.
از بپاخاستگان در برابر ولايت فقيه در سوريه و عراق و يمن، از ملت رنجديده فلسطين،
از زندانيان سياسي ايران كه در گوهردشت و اوين و سراسر ايران، در برابر شكنجه و اعدام پايداري مي‌كنند،
تا مجاهدان آزادي در زندان ليبرتي، كه دوازده سال است در محاصره و بازداشت خانگي هستند. و زنان و مردان ايران مانند معلمان، کارگران، پرستاران و دانشجويان كه براي آزادي بپاخاسته اند.
بله، نتيجه رزم اين روزه داران، فطر و فرخندگي است كه قطعا آزادي ايران و منطقه را در تقدير خود دارد. این وعدة خداست و تردید ناپذیر است.
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِينَ‌ (سوريه بقره آيه 250)
پروردگارا! بر ما شکیبایی ببار، گامهایمان را استوار ساز، و ما را بر قوم کافر، غالب و پیروز گردان.
درود بر همة شما
[1] ـ سوريه بقره آيه 185
[2] ـ «صحيفه نور»، جلد 19: 11-   « شما اسلام را به مردم بگوييد …شما سوره برائت را براي مردم چرا نمي خوانيد … شما آيا ت قتال را چرا نمي خوانيد ؟ هي آيات رحمت را مي خوانيد در آن قتال هم رحمت است براي اينکه مي خواهد آدم درست کند آدم گاهي درست نمي شود فرض گاهي نمي شود الا بالکي [داغ کردن ] بايد ببرند داغ کنند تا درست بشود جامعه.
بايد آنهايي که فاسد هستند از آن بيرون ريخته شوند »
[3] ـ سوره نحل آيه 125
[4] ـ سوره الزمر آيه 18
[5] ـ سوره بقره آيه 111
[6] ـ سوره آل عمران آيه 159
[7] ـ آيه‌هاي زير گواه اين فراخوان‌هاست:
وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا { سوره الإسراء105}
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا { سوره الفرقان57}
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا { سوره الأحزاب45}
وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا {سوره الأحزاب46}
وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا { سوره الأحزاب47}
وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا { سوره الأحزاب48}
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ { سوره سبأ28}
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِيهَا نَذِيرٌ { سوره فاطر24}
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا { سوره الفتح8}
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ { سوره البقرة119}
[8] ـ قرآن, سوره 33, آيه 72: انا عرضنا الامانة علي السموات والارض والجبال فابين ان يحملنها واشفقن منها وحملها الانسان انه كان ظلوما جهولا
[9] ـ سوره رعد آيه11
[10] ـ نهج‌البلاغه ـ نامه شماره53
[11] ـ مسعود رجوي، در سخنراني «ديناميسم قرآن و دو نوع اسلام سراپا متضاد»، عيد فطر 1376
[12] ـ روز 4 آبان 1392، دژخيمان رژيم آخوندي حبيب الله گلپري پور و رضا اسماعيلي (مامدي) دو زنداني سياسي كرد، را به اتهام همكاري با حزب حيات آزاد كردستان، به ترتيب در زندان مركزي اروميه و زندان سلماس به دار آويختند.
در 4آبان 1392 دژخيمان رژيم به دستور خامنه اي 16زنداني سياسي بلوچ را به طور جمعي در زندان زاهدان حلق آويز كردند و رسانه هاي حكومتي عكسهاي اجساد قربانيان را كه بيرحمانه از جراثقالها آويزان شده اند، منتشر كردند.
در 16 بهمن 1392 رژيم پانزده زنداني بلوچ را در چاه‌بهار مخفيانه به دار كشيد.
روز 6 ارديبهشت 1393سه زنداني سياسي اهل سنت بلوچ در ملأعام در شهر زابل به دار آويخته شدند. علی ده مرده، ۲۰ ساله، ایمان گلوی۲۰ ساله و امید پیری ۲۳ ساله به اتهام قتل دادستان جنايتكار زابل، بدون هيچگونه روند عادلانه قضايي در دادگاههاي فرمايشي آخوندها به اعدام محكوم شدند.
در 16 دي 1393 زنداني سياسي كرد، صابر مخلد در زندان اروميه اعدام شد.
در 30 بهمن 1393 دو برادر زنداني سياسي رزگار (حبيب الله) و علي افشاري 26 و 34ساله در اروميه به دار آويخته شدند
در 13 اسفند 1393 شش زنداني سياسي اهل سنت كرد، حامد احمدي 33 ساله، جهانگير و جمشيد دهقاني( دو برادر 28 و 29 ساله)، كمال مولايي 30 ساله، صديق محمدي28 ساله، و هادي حسيني 31 ساله را در حال اعتصاب غذا در زندان گوهردشت اعدام كردند.
[13] ـ روز ۱۰ فروردین1393 مولوی عبدالله باجی زهی پيشنماز مسجد شیر آباد زاهدان، هنگام خروج از مسجد هدف شليك 4گلوله در سرش قرار گرفت و در دم جان داد. در همان روز دو شهروند34 و 40ساله بلوچ با نام خانوادگي شاهوزهي بر اثر رگبار گلوله آدمكشان رژيم آخوندي به قتل رسيدند.
روز 11 فروردين آقای مراد کهرا زهی ۴۵ ساله در زاهدان هدف ۸ گلوله قرار گرفت که به شدت زخمی شد.روز ۱۲ فروردین آقای خداد ناروئی ۶۰ ساله از معتمدان شهر بزمان از توابع ایرانشهر بر اثر رگبار گلوله مزدوران جان خود را از دست داد.
[14] ـ درباره راه حل بحران منطقه، در سخنراني مریم رجوی در اجتماع بزرگ پاريس در 13 ژوئن 2015 گفته شده است:
« امروز سياستمداران غرب و جهان عرب، تصريح مي‌كنند كه داعش و بشار دو روي يك سكه هستند و البته كه خليفة اصلي در تهران، پدرخوانده هر دوي آنهاست. واقعيت اين است كه داعش محصول جنايات بشار اسد و مالكي به دستور خامنه‌اي است. بنابراين به دولتهاي غرب مي‌گوييم با اين رژيم هم‌جبهه نشويد! در عراق، با پاسداران و شبه‌نظاميان به اصطلاح شيعة اين رژيم كه صد بار از داعش خطرناك‌ترند همكاري نكنيد.
راه‌حل عراق، اخراج قواي رژيم و مشاركت اهل سنت در قدرت و مسلح كردن عشاير سني است.
راه‌حل سوريه، اخراج قواي رژيم و پشتيباني از مردم سوريه براي سرنگوني اسد است.
راه‌حل يمن، ايستادگي در برابر همين رژيم است كه ائتلاف عربي آن را آغاز كرده و بايد تا ريشه‌كن كردن آن در منطقه ادامه يابد.
آري، راه‌حل، خلع يد از اين رژيم در سراسر منطقه و سرنگوني خليفة ارتجاع و تروريسم، در ايران است».