درتاریخ ۱۰ژوئیه ۲۰۱۵ ساعت ۱۶۰۰
مزدوران وزارت اطلاعات آخوندی، مصطفی محمدی و دخترش همراه با قربانعلی حسین
نژاد، درنزدیکی شهر اورسور اواز (محل دفتر مرکزی
شورای ملی مقاومت ) زیر یک تابلو که سمت
وجهت شهر اور سور اواز را نشان میداد فرستاده
شده بودند . این مزدوران با یک دستگاه خودرو کرایه (رنو قرمز رنگ كليو به شماره DG-760.TD-13 (عدد 13منطقه پاريس) به این محل آمده بودند تا باگرفتن چند عکس برای
سایتهای وزارت اطلاعات جیره و مواجب خود
را دریافت کنند.
این مزدروان تازه بساطشان را پهن کرده بودند که پس از مواجه
شدن با مجاهدین و ژاندارمری و پلیس محل ، هرکدام دو پا داشته و دو پا هم قرض گرفته
،وحشت زده به سمتی فرار کردند.
مصطفی محمدی و دخترش به سمت
ماشینی که در فاصله ۵۰ متری، در یک جاده خاکی پارک شده بود و قربانعلی حسین نژاد به
سمت خلاف جهت آنها فرار کردند. مصطفی محمدی درهنگام فرار، تلاش کرد یکی از مجاهدین
را باخودرو زیر بگیرد که موفق نشد.
مصطفی محمدی باعجله سوار ماشین شده
و دیوانه وار با دنده عقب به نحو بسیارخطرناکی، وارد جاده اصلی شد و بهمراه دخترش بسرعت از صحنه گريخت و از
فرط دستپاچگي قربانعلي حسين نژاد را تنها در محل رها كرد.
قربانعلي حسين نژاد كه تنها مانده بود براي فرار از
محل خودروي يك خانم فرانسوي را كه درحال عبور بود متوقف كرد و با زور سوار بر آن
گرديد. خانم فرانسوي از مردم محل كمك خواست و شماري از شهروندان كه شاهد
صحنه بودند به كمك او شتافتند و مزدور را از اتوموبيل خانم فرانسوي بيرون كشيدند و
موضوع را به ژاندارمري محل اطلاع دادند. ژاندارمري قربانعلي حسين نژاد را دستگير و
براي بازجويي به مقر خود منتقل كرد. كمي بعد مصطفي محمدي و دخترش نيز در حال فرار
دستگير و مورد بازجويي قرار گرفتند. پس از احراز هويت و سوابق و اتمام بازجوييها و
تشكيل پرونده، مزدوران توسط ماموران ژاندارمري و پليس از منطقه اخراج شدند.
مزدور قربانعلی حسین نژاد به محض پیاده شدن از
ماشین، به گریه و زاری افتاده و باخواهش و
تمنا و مظلوم نمایی سعی میکرد، او را رها کنند. او مستمرا میگفت: من را از اینجا
خارج کنید من حقیقت را به شما خواهم گفت، مرا
تحویل ژاندارمری ندهید. وقتی به او گفته شد: تو مزدور رژیم آخوندی هستی و
باید تحویل قانون بشوی. مجددا با حالت گریه گفت :
بخدا من نمیخواستم به اینجا
بیایم. امروز صبح مصطفی محمدی ده بار به من زنگ زده و از من مصرانه خواسته است که
برای گرفتن چند عکس به منطقه اور برویم. من جواب دادم: مجاهدین همه جا هستند و ما
گیر می افتیم ولی در نهایت من تحت فشار
قبول کردم و همراه با او آمدم .
مسول بریده مزدوران درسفارت
رژیم درفرانسه و شماره تلفنهای او
قربانعلی حسین نژاد افزود: پشت
همه این مسایل و سازماندهی کارها، سفارت رژیم در فرانسه میباشد. مصطفی محمدی با
فردی به نام حمید عبادی در سفارت رابطه دارد و همه مسایل مصطفی محمدی را عبادی حل میکند.
سپس شماره تلفن حمید عبادی را از
دستگاه تلفنش خارج کرد ونشان داد . حتی برای این که اشتباه نکند، دو باره شماره تلفن را تکرار کرد که به قرار زیر می باشد:
(تلفن ثابت :0140697959 تلفن موبايل0033758030701 )
پس از این که ژاندارمها به محل
رسیدند، یکی از ژندارمها از قربانعلی حسین
نژاد سوال کرد، مشکلی نداری ؟
قربانعلی حسین نژاد جواب داد:
خیر فقط کمی آب میخواهم .
در این جا یک بار دیگر مزدور
قربانعلی حسین نژاد اسم و شماره تلفن حمید عبادی را برای مسول ژاندارمها که برای
تهیه گزارش صحنه ،آمده بود را گفت و برای ژاندارم مربوطه یاد داشت کرد .
او ادامه داد: من به همراه
مصطفی محمدی و دخترش به اتفاق جهانگیر شادانلو (یکی دیگر ازمزدوران وزارت اطلاعات)
به یک آژانس کرایه ماشین رفتیم ، ماشین را
اجاره کردیم و به این جا آمدیم . رانندگی ماشین با مصطفی محمدی بود .
شما را بخدا من را ول کنید بروم،
من قول میدهم که دیگر از این ها کار نکنم. سپس باگریه اضافه کرد: بخدا از این جا
بروم سایتم را تعطیل میکنم و هیچ کاری انجام نمیدهم و شما مطمئن باشید. شما را
بخدا من را به ژاندارمری نفرستید و من حاضرم ،همه فعالیت های رژیم علیه شما را بگویم.
شادانلو درعراق با من تماس گرفت
و من را به فرانسه آورد.
او در مورد نحوه وصل شدن به
سفارت رژیم در فرانسه و همکاری با مزدوران گفت :
وقتی که من درعراق بودم
،جهانگیر شادانلو با من تماس گرفت و من را به فرانسه آورد. در فرانسه مرا به اداره پناهندگی برد و همه مسایل حقوقی من
را پیگیری کرد.
وقتی که به فرانسه آمدم اوایل، وضع مالیم خوب نبود. اداره پناهندگی مدتی محل
استقرار نداده بود، به این حاضر به همکاری فعال با رژیم شدم. ازآن موقع به بعد رژیم
به من ماهانه ۵۰۰ یورو میدهد به سایر نفرات ازجمله، محمد کرمی و بقیه هم همین مبلغ
را میدهد. من مطلب مینویسم و در اکسیونها نیز شرکت میکنم .
وقتی که به من گفتند همراه
مصطفی محمدی به اور سورواز برو، گفتم : من توان این کار را ندارم ،کارمن درحد
مقاله نویسی است. اما آنها (منظور سفارت ومزدوران ) به من گفتند: تو دخترت در لیبرتی است ،باید همراه مصطفی محمدی
به اورسوراواز بروی، من بالاجبار قبول
کردم .
پولها را محمد حسین سبحانی
توزیع میکند .
مزدور قربانعلی حسین نژاد اضافه
کرد: مسول همه نفرات در خارج کشور محمد حسین سبحانی است. او پول را بین افراد توزیع میکند. برای این کار
معمولا ماهی یک بار به فرانسه میآید و پولهای افراد را شخصا به آنها میپردازد. اگر
بهر دلیلی یک ماه نتواند به فرانسه بیاید به طریق دیگری پول را به نفرات میرساند.
نفر بعد از سبحانی علی اکبر
راستگو است. او مسایل اجرایی مصاحبه های تلویزیونی با تی وی مردم را سازماندهی
میکند .
همه نفرات آلمان مانند بتول سطانی و زهرا میعنی و ....... زیر
دست سبحانی کار میکنند .
نسرین ابراهیمی در سوئیس است ولی
مدتی است که غیر فعال شده است. همه این نفرات به ایران میروند .
اجازه گیری وکارهای حقوقی و
اداری تظاهرات در فرانسه را شادانلو انجام میدهد .
خدابنده به فرانسه کاری ندارد، او
کارش در انگلیس است و به ایران و عراق تردد دارد .
برنامه پارلمان اروپا، که من و
داوود باقروند و عیسی آزاده در آن شرکت داشتیم را داوود باقروند برنامه ریزی کرده بود.
داوود باقر وند، را رژیم به
آلمان فرستاده شده است، حرف او این است که : اولا باید ما در نوشته هایمان پز
مخالفت با رژیم بگیریم تا کارمان پیش برود . ثانیا ما باید یک تشکیلات راه اندازی
کنیم . ولی عیسی آزاده (که در نانسی ساکن
است) با این خط مخالف است و حرف او
را قبول ندارد و میگوید ما درکادر یک تشکل
اختلافاتمان بیشتر میشود .
مصطفی محمدی همه کارهایش را تحت
نظارت سفارت آخوندی و عبادی انجام میدهد.
قربانعلی حسین نژاد اضافه کرد: مصطفی
محمدی بیش از یک ماه است که به فرانسه آمده است. در پاریس یک خانه اجاره کرده است.
هدف سفارت ازاین کارها، تبلیغات
علیه شما است، پشت مصطفی محمدی سفارت فرانسه است . هزینه و پولش را سفارت تامین
میکند. کارهای حقوقی اش را هم جهانگیر
شادانلو دنبال میکند .
وقتی قربانعلی حسین نژاد به مقر
ژاندارمری منتقل شد ( هنوز مصطفی محمدی و دخترش به ژاندارمری منتقل نشده بودند) چندبار تلفنش زنگ زد. او تلفنش را نگاه کرد و گفت شادانلو است ولی به
تلفن پاسخ نمیداد .
در تلفن قربانعلی حسین نژاد،
شماره تلفن های بسیاری از مزدوران ثبت شده بود مانند: جهانگیر شادانلو جدید و غفور
فتاحیان و ..... چند اسم عربی هم در لیست تلفن هایش بود .
جالب تر ازهمه وضعیت مزدور مصطفی
محمدی( شریک جرم کشتار قتل عام ۱۰ شهریور اشرف) بود. او به همراه دخترش ابتدا در
فاصله ۵۰ متری محل دستگیری قربانعلی حسین نژاد ،درماشین اش نشسته بود و حالت وحشی
داشت. به محض این که چندتن از مجاهدین به
محل رسیدند، حتی جرات نکرد که ازماشین پیاده شود و زبونانه قربانعلی حسین نژاد را
رها کرده و ازمحل فرار کرد.