جمعه، اسفند ۲۵، ۱۳۹۶

ازکوزه همان برون تراود که در اوست .

مسعود رجوی درکتاب استراتژی قیام و سرنگونی، پس ا زذکر سابقه سلطنت درایران و با ذکر این مساله
که «طبق اصل سی و پنج متمم قانون اساسی رژیم سلطنتی گفته شده است :«سلطنت ودیعه ای است که به موهبت الهی ازطرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده است» و .... مینویسد :« اول این که، رضا درزمان انقلاب ضد سلطنتی 18سال داشته و تا آنجا که من میدانم شخصا مرتکب جرم و جنایتی ازنوع کارهای پدر و پدربزرگش درداخل ایران نشده است. وانگهی گناه پدر را به پای پسر و هم چنین گناه پسر را که به پای پدر نمی نویسند، مگراین که کسی اعلام جرم مشخصی کند و دادگاه قضاوت کند، آخر مگر ما باید گناهان رضاخان و سردار سپه وگناهان خمینی را به پای نوه های آنها بنویسیم؟.....اما پيشنهاد مشخص من به آقاى رضا پهلوى، اگر مانند برخى جناحهاى رژيم ولايتفقيه گمان نكنيد كه سوداى فردى و گروهى يا قصد سوء دارم، اين است كه اگر بخواهيد مى‌توانيد در اين مقطع حساس و تاريخى، خدمت بزرگى به آزادى وطنتان بكنيد. اعلام كنيد:
داعيه سلطنت نداريد و آن را بر هيچكس ديگر هم نمىپسنديد و خود را ملتزم به يك جمهورى دموكراتيك و مستقل و مبتنى بر جدايى دين از دولت با نفى كامل نظام ولايتفقيه و ضرورت سرنگونى آن مى‌دانيد. رو در رو و برخلاف فاشيسم دينى حاكم برايران، برچسب ناحق تروريستى بر مبارزان راه آزادى وطن خود، به‌ويژه سازمان مجاهدين خلق ايران و مجاهدان اشرف را محكوم مى‌كنيد. علاوه بر اين عموم هموطنان خود را به همبستگى ملى براى سرنگونى استبداد مذهبى و به دور ماندن از هر نوع استبداد ديگر تحت هر عنوانى، فرا مى‌خوانيد…
من به‌خوبى به‌ياد دارم كه روزى خمينى با اهانت به شما گفت: برو درسَت را بخوان و منظورش اين بود كه گرد سياست نچرخيد. حرف من معكوس خمينى است. از قضا با اعلام آنچه گفتم، من خواهان حداكثر فعاليت شما عليه رژيم ولايتفقيه البته درجاده جمهورى و آزادى و استقلال مردم ايران و خواهان بازگشت شما از جبهه ديكتاتورى سلطنتى به جبهه مردم ايران هستم. در آن‌صورت اگر مايل باشيد، خواهيد توانست در انتخابات رياست جمهورى هم شركت كنيد. اما لازمه آن، كه به سود خود شما هم هست، قبل از هر چيز كسب مشروعيت براى كَنده شدن از گذشته و گام نهادن و حركت به‌سوى آينده از طريق پيشنهاد مشخصى است كه ارائه كردم و الا چيزى جز درجا زدن در گذشته باقى نمىماند.« استراتژی قیام و سرنگونی – سلسله آموزش برای نسل جوان در داخل کشور–صفحه 254- مسعود رجوی  30 دی 1388»

جواب رضا پهلوی کمتراز سه سال بعد به پیشنهاد مسعود رجوی در مصاحبه با صدای امریکا بعد از خروج سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ا یران از لیست تروریستی آمریکا :
او در برنامه «افق» تلویزیون «صدای آمریکا» در 11مهر1391، همصدا با ماموران وزارت بدنام آخوندی و با دلخوری کامل از خروج نام مجاهدین ازلیست تروریستی آمریکا میگوید :
سوال :‌« خروج نام سازمان مجاهدین از لیست تروریستی، به نظر شما، یک تحوّل مثبته یا منفیه؟»

جواب:  «به‌نظر من، برخوردي که تا به‌ حال سازمان مجاهدين داشته، بر آن مبنا، حمايت از اين سازمان، هم در جهت استحکام رژيم کمک خواهد کرد و هم در تضعيف بقيه اپوزيسيون دموکراتيک». 
سوال :‌ «الآن خبر خارج کردن مجاهدين از ليست سازمانهاي تروريستي وزارت‌خارجه را شنيديد... آيا اين سازمان هم مي‌شود وارد اين پروسه سياسي بشه؟ شما حاضريد [با این سازمان] همکاري بکنيد؟»
جواب :‌«اگر تمام اصولي را که در اين منشور هست، قبول دارند و متعهد مي‌شوند به شکل رسمي، چه در گفتمان برونيشون، چه در رفتار درونيشون، به اين تعهّدات، بيايند نشان بدهند»......
 سوال :‌«در شرايط فعلي اگر امضا نکنند منشوري رو، که الآن شما پاش رو امضا کرديد، آيا حاضريد با مجاهدين، با سران مجاهدين، بعد از اين‌ که اسمشون از ليست درآمده، به گفتگو بنشينيد براي آن‌چه که مدّ نظرتان هست، آينده سياسي ايران؟» 
جواب : «اگر تعهّد سازماني و رعايت اصول رو مي‌دهند که بر خلاف تمام روشهايي که تا به‌ حال به‌ کار برده‌ اند، مثل هر کس ديگه به شکل مساوي و بدون تعيين خط مشي از قبل، در يک راستايي که بتونه نهايتاٌ برسه به اين‌که صندوق رأي بشه مسأله نتيجه، هر نيرويي، مجاهدين که به جاي خود، هر نيرويي که به اين اصول اعتقاد داشته باشه، ما نمي‌توانيم از گردونه خارج کنيم».....«عرض کردم در ابتداي صبحت، يک صافي در کار هست که نيروهايي که سازگاري ندارند با اين اصول دموکراتيک، خودشون رو در عمل از صحنه خارج مي‌کنند... عرض کردم شفافيّت مسأله بسيار مهمي است. شما مي‌توانيد از خود کساني که عضو سازمان مجاهدين بوده‌اند و الآن ديگه در آن سازمان نيستند بگيد، نظر خود آنها که عضو سازمان بوده‌اند راجع به اين سازمان چي هست و بگند که آيا اين سازمان قابليت انجام اين کار را داره يا نه؟» 
سوال :‌شما فکر میکند دارد ؟
جواب :‌من فکر نمیکنم، بنا به آن گفته ها و ....

مسعود رجوی درنوشته فوق، حد اکثر، مایه گذاری و امکان و بخت برگشت برای رضاپهلوی را فراهم کرد تا، اگر، اگر، به اندازه یک ارزن عرق ملی و مردمی در او پیدا میشود، بتواند از دیکتاتوری سلطنتی رضا خانی و محمد رضا شاهی فاصله بگیرد، وارد جبهه مردم بشود. ولی درعمل تا این نقطه نشان داده شده  که به اندازه یک ارزن هم چنین عناصری در او، یافت نمی شود.
آیا درمصاحبه رضا پهلوی: چیزی جز همنوایی و هم جبهه گی و دم تکان دادن برای رژیم ولایت فقیه و مزدوران وماموران وزارت اطلاعات میتوان مشاهده کرد؟ او درباره مجاهدین از همان برچسبی استفاده میکند که اکنون درجهان فقط رژیم ولایت فقیه و حزب  الله لبنان و مالکی جنایتکار درعراق از آن استفاده میکند. آیا این همنوایی تصادفی است؟
مقاومت ایران همیشه گفته است: دیکتاتوری مذهبی ولایت فقیه استمرار تاریخی دیکتاتوری سلطنتی میباشد. حزب فقط حزب الله، رهبرفقط روح الله و حکومت فقط جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد خمینی، استمرار حزب فقط حزب رستاخیر و حکومت فقط حکومت شاهنشاهی میباشد و لاغیر.

ازکوره همان برون تراود که در اوست. رضا پهلوی تا وقتی که از نظام استبدادی سلطنتی، فاصله نگرفته وخود را استمرار تاریخی سلطنت مدفون میداند نمیتوان، او را بهر شکلی بزک کرده و خودش را سکولار ودموکرات جلوه بدهد.
از نظر او، مبارزه مسلحانه انقلابی با رژیم دد منشی آخوندی که بیش از 120000 از بهترین جوانان و زنان مجاهد و مبارز را اعدام کرده است، تروریسم نام دارد و مجازاتش مرگ است، این همان کاری است که پدر و پدربزرگ رضا پهلوی هم انجام داده است. پدر رضا پهلوی درخاطراتش بزرگترین اشتباه زندگیش را «آزادی تروریستها» از زندان اعلام کرد. البته همه میدانند که او نبود که انقلابیون فدایی و مجاهد را از زندان آزاد کرد، مجاهدین و فداییان آزادی خود را مدیون مبارزات خودشان و خونهای گرم و جوشانشان و مردمی که سینه های خودشان را آماج گلوله های نظام سلطنتی قراردادند، میدانند. دراثر این جانفشانی ها بود که شاه مجبور به فرار و آزادکردن زندانیان سیاسی،شد.
او برای حفظ قدرتش حتی مجبور شد، نزدیکترین افرادش را که سالها به او خدمت کرده بودند را نیز دستگر و به زندان بیندازند تاشاید ازسقوط محتومش جلوگیری کند ولی همه این اقدامات هیچ افاقه ای نکرد. بیخودی نیست که او براشتباه خود تاسف میخورد که چرا بقیه زندانیان سیاسی را اعدام نکرده است .
رضا پهلوی، ماموران بد نام وزارت اطلاعات، از قبیل، قربانعلی حسین نژآد و بتول سلطانی و سیامک نادری و ایرج مصداقی و محمد رضا روحانی و.....را همچون وزارت اطلاعات اعضای جداشده مجاهدین می نامد.
مردمی که دجالیت خمینی و خامنه ای تحت لوای مذهب را رسوا کرده اند، گول هر نوع دجالیت دیگری را تحت عنوان، دموکراسی سلطنت طلبی و ... نمیخورند، مگراین که رضا پهلوی درگام اول بطور تیز روشن و مشخص و نه با کلمات کلی جنایات پدر و پدربزرگش را محکوم کند. درغیر این صورت بی مایه فطیراست و مشخص است که درب او نیز بر پاشنه پدر و پدر بزرگش میچرخد و مردم ایران گول ادا و اطوار های به اصطلاح دموکراتیک او را نخواهند خورد.






هیچ نظری موجود نیست: