چهارشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۹۷

عذر بد تر از گناه


     وقتی که آقا رضا !!؟ از محکوم کردن جنایات پدرش طفره میرود؟

اخیرا کتابی از رضا پهلوی به نام « زمان انتخاب» منتشر شده است . قسمتی از کتاب به سوال و پرسشهای خبرنگاران از او اختصاص دارد که بسیار قابل توجه میباشد. نگاهی به بخشی از این کتاب شناخت ما را نسبت به ماهیت و محتوای سلطنت و بازماندگان آن و بطور مشخص رضا پهلوی  عمیق ترمیکند. اگرچه که، پس از انقلاب ضد سلطنتی درسال 1357 هیچ شانسی برای آن در آینده ایران متصور نیست.
درقسمتی از این کتاب خبرنگارفرانسوی یکی از اساسی ترین سوالات مطرح درمورد سلطنت گذشته درایران را از او می پرسد، سوالی که تا بحال بارها و بارها مطرح شده ولی هرگز جوابی به آن داده نشده است. سوال این است، اعدام و شکنجه در زمان پدر برزگ و پدر آقای رضا پهلوی؟ اگر چه که رضا پهلوی به دلیل سن وسالش در این اعدامها و شکنجه ها هیچ نقشی نداشته است. ولی این سوال از او هم چنان باقی است.
رضا پهلوی طی همه این سالها، برغم دعاوی دموکراسی خواهانه در قالب کلمات شیک و پس از سالها زندگی درغرب، هرگز به محکومیت اعدام و شکنجه در زمان پدرش و پدربزرگش اعتراف نکرده و از آن فاصله نگرفته است . دلیل آنهم روشن است . نفی هرگونه شکنجه و اعدام ، درنظام نظامهای دیکتاتوری ازجمله سلطنتی ، و ولایت فقیه خمینی و خامنه ای درایران، مساویست با سرنگونی . کما این که وقتی شاه به دستور کارتردرسال 1355 شکنجه و اعدام را کنار گذاشت، با همه ویراژهایی که برای حفظ سلطنت به کار برد،  از تعویض هویدا، تا جایگزین کردن آموزگار و شریف امامی و ازهاری و بختیار و حتی بوجود آوردن شورای سلطنت و به زندان انداختن هویدا و دستگیری ارتشبد نصیری رئیس ساواک ... فقط 27 ماه حکومت کرد و سرنگون شد .. به همین دلیل ا ست که رضا پهلوی جنایت های پدر وپدربرزگش را نمیتواند محکوم کند.

با همه این ها،  اخیرا رضا پهلوی برای دررفتن از موضعگیری و محکوم کردن سلطنت به استدلال خنده داری متوسل شده است و عذر بدتر ازگناهی مرتکب شده است. او جواب شکنجه و اعدام در روزگار پدر و پدر بزرگش را به امر محالی یعنی زنده شدن آنها منوط میکند!؟ با این جواب او نه تنها خودش را میخواهد درببرد بلکه به همه پیام میدهد دراین مورد از من  برای همیشه جواب نخواهید اگر جواب این سوال را میخواهید پدرم را از قبر بیرون آورده و زنده کنید تا من از او سوال کنم و به شما جواب بدهم.
راستی وقتی که رضا پهلوی صراحتا اعدام و شکنجه را محکوم نمیکند، حق نداریم نیتجه گیری کنیم که پس او خودش را ادامه سلطنت پدر و پدر بزرگش میداند و درعمل ( نه درحرف) خودش را به ملزم به همان چارچوبها و اصول سلطنت و از جمله اعدام و شکنجه میداند؟ مگر او نمیداند که با موضوعی مانند اعدام و شکنجه در یک نظام  نمیتوان  شوخی کرد و بصورت غیر جدی آن را به بازی گرفت و با برخوردهای و کلمات کلی و نا روشن و دیپلماتیک از جواب به آن طفره رفت؟ 
دم خروس این قضیه وقتی بیشتر نمایان میشود که به عکس به ساواکیها و قاتلان مردم ایران دسته گل هم میدهد و میگوید:‌« وقتی با زندانيان قديمی ساواک صحبت می کنم، بسياری شان به من می گويند که رفتار محترمانه ای با آنان می شد. آنان تصوير کارمندان مودبی از غالب ماموران ساواک ارائه می کنند». حتما اعدام  9 زندانی  اسیر فدایی و مجاهد در زندان اوین هم بخشی کوچکی از رفتار محترمانه کارمندان ساواک بوده است؟!!
درادامه باتوصل به این حربه زنگ زده همه نظامهای دیکتاتوری ، مدعی میشود که اعدام و شکنجه ای که پدرش اعمال میکرد باز تاب عملیاتی بوده که مجاهدین و فداییها انجام میداده اند . ولی عمدا این منطق ساده را فراموش میکند که اگر پدرش تمام راههای مبارزه مسالمت آمیز را به روی مردم و روشنفکران نبسته بود ، اگر کشور را تک حزبی نکرده بود و مانند شعار حزب فقط حزب الله ، حزب فقط حزب رستاخیر نداده بود ، جوانان انقلابی مجبور نمیشدند که برای دفاع از مردم آزادی و سرکوب کارگران و دانشجویان دست به سلاح ببرند.
به قسمتی از مصاحبه ایشان با یک خبرنگار فرانسوی به نقل از کتاب «زمان انتخاب» نوشته رضا پهلوی توجه نمایید .
چطور اين را توضيح می دهید که پدر شما اجازه داد تا شکنجه اعمال شود؟ 
اگر او زنده بود، اين پرسش خوبی بود که از او بايد می شد. نمی دانم چه پاسخی به شما می داد و من نمی توانم به جای او پاسخ بدهم. می دانيـد وقتی پـدرم درگذشت، من بيست سالـه بودم. از زمان نـوجوانی ام، ما غالبا از ھم جدا بوديم. پرسش های زيادی هست که مايل بودم با او در ميان بگذارم. اما من خيلی جوان بودم و اين پرسش ها برای همیشه بی پاسخ خواهند ماند. 
فکر می کنيد که او همه چيز را نمی دانست؟ 
پدرم نمی توانست ازهمه جزئيات با خبر باشد. اما حق با شماست اگر او می دانست، چرا اقدام نکرد؟ او برخی از کارهای افراطی را محکوم کرد، اما اين کافی نبود. 
شايد او شکنجه را شرط لازم تلقی می کرد؟ 
او با گروهای تروريستی ای روبرو بود که مرتکب قتل، آدم ربايی و سرقت مسلحانه می شدند. مجاهدین و فدائيان خلق مبارزان رئوف چپ گرای خواستار آزادی بيان نبودند. هرکدام از این سازمانها شاخه  نظامی داشتند که در خارج تعليم ديده بود و به قتل و بمب گذاری اقدام می کرد. در مقابل چنين جناياتی، يک حکومت بايد از خود واکنش نشان بدهد. 
اگر امروز يک جريان افراطی مرتکب سوء قصد و قتل های سياسی شود، فکر می کنيد که حکومت شما دست روی دست میگذارد؟ شما نيز کمابيش در فرانسه و آلمان درهمان زمان با گروه های  "عمل مستقيم" و" فراکسيون ارتش سرخ" روبرو بوديد. اما تروريست های ايران بدتر از آن ها بودند . در نتيجه وجود ساواک موجه بود.  وقتی با زندانيان قديمی ساواک صحبت می کنم، بسياری شان به من می گويند که رفتار محترمانه ای با آنان می شد. آنان تصوير کارمندان مودبی از غالب ماموران ساواک ارائه می کنند. لغزش ها غالبا زمانی رخ می داد که يک نفر را به هنگام ارتکاب جرم دستگير میکردند. در چنين مواقعی برخی ماموران خود را مجاز به انجام هرکاری تصور می کردند. متاسفانه، هیچ نهادی برای نظارت بر کار آنان وجود نداشت. در اين مورد پدرم چه می دانست؟ افسوس که نمی توانم پاسخ بدھم و اين برای من مایه  تاسفی عميق است. 
- ازنظر رضا پهلوی ، شکنجه های وحشیانه زندانیان با آپولو و سوزاندن با اطو و شلاق زدن به کف پا بصورتی که گوشت کف پا آش ولاش شده و به استخوان برسد و ... لغزش ساواکیهایی بوده است که کسی را درهنگام ارتکاب جرم دستگیر میکردند.
آیا همین منطق را جنایتکاران رژیم ولایت فقیه صبح تا شب جار نمیزنند که اعدام و شکنجه های وحشتناک، عکس العمل ، عملیات مجاهدین میباشد؟ این مجاهدین هستند که جوانها را ـ بوسیله تفنگ ها و گلولهای ما ـ در زندانها به کشتن میدهند . منطق دیکتاتوری همیشه یکسان است اگر چه که  شکنجه و اعدام در نظام ولایت فقیه صدها برابر وحشیانه تر و بیشتراز نظام سلطنت بوده است.
آیا بخطا رفته ایم اگر بگوییم که دیکتا توری ولایت فقیه ادامه دیکتاتوری سلطنتی است؟  اگر این چنین باشد،  انقلاب ضد سلطنتی هنوز به اهداف خودش که آزادی و استقلال بود نرسیده است. اکنون از قیام دی ماه 1396 چیزی درتاریخ ایران ورق خورده است و بزودی بساط هرگونه خودکامگی و دیکتاتوری را با هر نامی به زباله دان تاریخ می اندازد.

جمعه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۹۷

ابوالفضل بهشتي مامور وزارت اطلاعات و لابی رژیم در فرانسه و بلژیک کیست؟


روز گذشته یک ویدئو در فضای مجازی ، ابوالفضل بهشتی مامور وزارت اطلاعات را درحالتی بسیار مهاجم و گستاخ و

وحشیانه ،همراه با فرهنگ لمپنی مانند پاسداران به یک خانم عرب اهوازی  نشان میداد پخش گردید . برخورد این مزدور وزارت اطلاعات یاد آور برخورد پاسداران و بسیجی ها و ماموران اطلاعات  و لباس شخصی های خامنه ای در خیابانهای شهرهای میهن با زنان درایران میباشد. گناه این زن این بود که سیاست رژیم ملاها را درجلسه ای که نماینده سازمان ملل نیز درآن حضور داشت را زیر علامت سوال برده بود . کسی که درخارج کشور، و در بروکسل به این گونه برخوردهای سرکوبگرانه پاسدارگونه

متوسل میشود ، روشن است که اگر درایران بود با مخالفین دیکتاتوری مذهبی آخوندها چه ها که نمیکرد؟
ابوالفضل بهشتی که طی سالهای اخیر به دلیل افشای ماهتیش تغییر قیافه داده و ریش پاسداری اش را تبدیل به ریش پروفسوری کرده و کراوات میزند، نشان دادکه فقط پالانش عوض شده و گرنه ماهیتش همان ماهیت پاسداری است زیرا که او سالهاست یک لابی و مامور اطلاعات ا ست سوابق بسیار ننگینی درخارج کشور دارد .
 از آنجا که در سالهاي اخير رژيم آخوندي بخاطر نقض فزاينده حقوق بشر و سرپيچي از قطعنامه هاي بين المللي در رابطه با سياست اتمي و حمايت اش از تروريسم با موجي از محكوميت ها از سوي پارلمان اروپا  و اتحاديه  اروپا روبرو بوده است. اين محكوميت ها با نفرت عمومي نسبت به عملكردها ودخالتهاي اين رژيم  بخصوص درعراق و سوریه و یمن , وهم چنين  در لبنان وفلسطين وعليه روند صلح خاورميانه همراه بوده است.
در چنين انزوايي نياز رژيم به داشتن لابي ها وعوامل ايراني وغير ايراني كه زمينه ها را  در محافل بين المللي بدون نام بردن از  اين رژيم جنايتكار ومنفور, براي پيشبرد سياستهايش هموار كنند, بيشتر شده است. اين عوامل كه همواره سعي ميكنند وابستگي علني خود را با رژيم آشكار نكنند, در پوش كارشناس, استاد دانشگاه ، اتاق فکر، تحليلگر, روزنامه نگار ويا مقاله  نويسان خدمات ننگين خود را در زمينه هاي مختلف به آخوندها عرضه مي كنند.
يكي از لابي هاي رژيم در فرانسه و بلژيك ابوالفضل بهشتي نام دارد كه خودش را « پرفسور دانشگاه ليل» معرفي ميكند.
وي در پارلمان اروپا به لابي گري براي رژيم ميپردازد و عليه مقاومت ايران لجن پراكني ميكند . در سال 2007 كه رئيس جمهور برگزيده  مقاومت به پارلمان  اروپا در بروكسل  رفت  او براي جمع آوري اطلاعات و جاسوسي براي ملاها به پارلمان اروپا آماده بود . كه بوسيله سيكيورتي مانع ورود او به پارلمان شد . يك بار ديگر كه او تلاش كرده بود خودش را به خانم رجوي نزديك كند . بوسيله سيكورتي پارلمان اروپا ممنوع الورود به پارلمان گرديد و كارت پارلمان اروپاي او لغو گرديد .
  ابوالفضل بهشتي برادر زاده آخوند بهشتي از رهبران متنفذ و بسيارمورد اعتماد خميني بود .
او اهل خمين ميباشد وي تحصيلات خود را ابتدا در رشته مهندسي مكانيك در انستيتو تكنولوژي تهران گذرانده است. بعد از انقلاب  در فرانسه اين رشته را ادامه داده وبراي لابي گري براي رژيم از عناوين « عضو و استاد اتاق فکر آکادمي اتحاديه اروپا بروکسل”، ”عضو هيات علمي دانشگاه پاريس و ليل فرانسه” و ”کارشناس و مفسر شبکه 3 تلويزيون فرانسه»  استفاده میکند. برخي ازاقدامات  ابوالفضل بهشتی براي حمايت وپشتيباني از رژيم آخوندي به قرارزير است .

1- دفاع از خميني و احمدي نژاد و ارزشهاي حكومت بنياد گرايي آن
 الف -  روزنامه همشهري درتاريخ 27 شهريور 85 از قول او نوشت  :
” امام خميني(ره) براي ايران و جهان شخصيتي ماندگار و موثر است. حفظ هر آنچه مربوط به او و محيط شكل گيري شخصيت اوست امري است ضروري و مهم.” انگاه درمورد منزلي كه سالها قبل خميني در آن ميزيسته است مي نويسد :” چند سالي است كه در حريم تاريخي زادگاه بنيانگذار جمهوري اسلامي(ره)، احداث ساختمان هاي جديدي مثل هتل آغاز شده است. اين در حالي است كه هر گونه تغيير در محيط اطراف بيت امام(ره) اصالت اين مجموعه را كه ارزش ديني، ملي و تاريخي دارد به خطر مي اندازد”
ب : او طي سخناني درتاريخ 7 فروردين 87  درذوب آهن اصفهان گفت :
”دكتر ابوالفضل بهشتي استاد روابط عمومي بين الملي ، اقتصاد و انرژي و عضو و استاد آكادمي ديپلماي اروپا ( بروكسل )
روابط عمو می  با توجه به جايگاه و نقش هايي كه دارد اتاق فكر مي سازد و اتاق فكر است كه مي تواند توانمندي هاي سازمان و كشور را به دنيا عرضه كند . خوشبختانه در سال هاي اخير پيشرفت هاي قبال ملاحظه اي در ايران شده كه مي تواند ما را به تمدن بزرگ نزديك كند .
اميد است جهاني بسازيم كه همراه با مدرنيسم و معنويت باشد و من اين را باور دارم .”
2-  حمايت فعال ازسياست اتمي احمدي نژاد
او درحمايت از سياست اتمي رژيم با راست بين يك مامور شناخته شده  ديگر  به منظور جلب ايرانيان و مسلمان بنياد گراي ساير كشورها فعاليت ميكند . بطورمثال
درتظاهراتي كه درتاريخ29 آوريل 2006  در ميدان تروكادوي پاريس برگزارشده بود فعالانه  درسازماندهي آن شركت داشته است .
3- شركت دركنفرانسها ومجامع داخلي رژيم
اودركنفرانسهايي كه عاليترين مقامات رژيم درآن شركت ميكنند حضور دا رد .
الف : شركت دركنفرانسي, با حضور قاليباف از سركردگان سپاه پاسداران شهر دار قبلی تهران را چنين بيان ميكند .
”آفرينش روزنامه مستقل صبح ايران تاريخ 1385/08/22 - روزنامه مستقل سراسري صبح ايران - دوشنبه
سومين کنفرانس بين المللي روابط عمومي ايران در روز بيست و پنجم آبان ماه سال جاري با حضور دکتر محمدباقر قاليباف شهردار تهران افتتاح مي شود.
ابوالفضل بهشتي: ابوالفضل بهشتي استاد روابط بين المللي و اقتصاد و انرژي و عضو و استاد آکادمي ديپلماسي اروپا (بروکسل) است. وي کارشناس ارشد ترجمه وزارت دادگستري، وزارت کشور و پليس مرزي و عضو و استاد (اقتصاد ژئوپولتيک منابع و انرژي و روابط عمومي بين المللي) آکادمي ديپلماسي اروپا بروکسل (Tank Think) استاد مدعو روابط بين الملل در دانشگاه پاريس جنوبي مي باشد. وي تاکنون 88 مقاله به کنفرانس هاي برجسته بين المللي ارايه کرده است و سخنران مدعو از کشور فرانسه است.وي در سومين کنفرانس بين المللي روابط عمومي ايران با مقاله "نقش اتاق فکر در روابط عمومي" حضور دارد.  سپس  مقاله او را درج كرده است .”
او همچنین با جلسات جامعه المصطفی که از مراکز بنیادگرایی رژیم درخارج کشور میباشد همکاری میکند.
3.  ارتباط وهمكاري با مركز بنيادگرايي  (الزهراء) درپاريس
ابوالفضل بهشتي با مراكز بنياد گرايي در اروپا بويژه  درفرانسه ارتباط فعال  دارد  او داوطلباني مسلمانان بنيادگرا را به ايران به منظور آموزش هاي تروريستي و بنياد گرايي  اعزام ميكند .
هم چنانكه درعكس  مشاهده ميكنيد او مستمرا در محل مركز اين انجمن به سبك آخوندهاي بينادگرا سخنراني ميكند . كليه مسولين  اين مركز بوسيله او به ايران اعزام شده و آموزشهاي بينادگرايي و جاسوسي را فراگرفته اند .

هيئت مديره اين كانون توسط مجلس دیکتاتوری ولایت فقیه به تهران دعوت شده است. روي سايت اين مركز پيام و تصوير خامنه اي كه در آن وظايف مسلمان ( وبطور مشخص شيعيان) جهان  را  مشخص ميكند, مشاهده مي شود.
فیلم حمله وحشیانه ابوالفضل بهشتی به یک زن هموطن اهوازی