آن چه این روزها بر مردم حلب می گذرد از جنبه انسانی بدون تردید فاجعه بزرگی است۰ از همین روست که در بسیاری کشورهای منطقه و جهان مردم از درنده خویی نیروهای ایران و روسیه در حلب برخروشیده اند۰ در این نوشتار اما نگارنده بر آن است که معنای رویدادهای امروز حلب را برای سیاست ایران در سوریه تحلیل کند۰ به باور راقم این سطور، ایران در سوریه هیچ بختی برای ماندن ندارد و باید در آینده نزدیک پاسداران، حزب الله لبنان، و مزدوران عراقی و افغانی اش را از سوریه بیرون ببرد۰رژیم ایران در سوریه آینده ای ندارد و کشتن همه ساکنان مقاوم و بی دفاع حلب نیز کمترین تغییری در این امر ایجاد نمی کند۰
یک بستر و دو رؤیا: رابطه روسیه و ایران در بحران سوریه
دستگاه تبلیغاتی رژیم ایران بسیار تلاش می کند تا به ایرانیان بباوراند که سیاست ایران در سوریه در همگرایی کامل با روسیه است و به اصطلاح دست بالا را دارد۰ با افزودن این پارامتر که آمریکا از سال ها پیش نشان داده که علاقه ای به دخالت مستقیم و مؤثر در بحران سوریه ندارد، بودن روسیه به عنوان نیرویی منطقه ای در کنار رژیم ایران و اسد اهمیت دوچندان می یابد۰ به مجموعه این عوامل اگر حضور مستقیم نیروهای حزب الله لبنان و مزدوران عراقی و افغانی در کنار محور روسیه، اسد، ایران را بیفزاییم ظاهرأ کفه قوای همراه ایران سنگین تر شده و روایت ایران از روند احتمالی آینده رویدادها باورپذیرتر می شود۰ به عبارت دیگر، چنین می نماید که همه بازیگران اصلی حاضر در زمین سوریه در سوی رژیم ایران قرار دارند و قدرت مهمی نمی تواند مانع تحقق هدف های مورد نظر آخوندها در سوریه شود۰ اکنون باید دید روسیه و ایران هر یک به دنبال چه هدفی در سوریه هستند تا راستی روایت رژیم از اوضاع را بسنجیم۰
رژیم ایران در بحران سوریه به دنبال چه هدفی است؟
سوریه از دیرباز تنها متحد عرب رژیم در منطقه بوده است۰ بنا بر این قابل پیش بینی بود که با آغاز قیام مردم سوریه علیه اسد در سال ۲۰۱۱ ایران به پشتیبانی از رژیم حاکم سوریه برخیزد۰ جز دفاع از متحد دیرینه منطقه ای، رژیم ایران به دلیل های راهبردی نیاز دارد تا رژیم اسد در سوریه بر سر کار باقی بماند۰هم مرز بودن با اسرائیل به تنهایی کافی بود تا رژیم ایران بخواهد اسد را حفظ کند۰ اما دلیل مهمتر و شاید مهم ترین دلیل استراتژیک ایران برای سر پا نگهداشتن اسد حفظ خط ارتباط زمینی با حزب الله از راه مرز سوریه و لبنان است۰ به عبارت دیگر، سوریه تحت حاکمیت اسد در حکم بند نافی است که از راه آن حزب الله لبنان و دیگر گروه های وابسته توسط ایران تغذیه می شوند۰ حزب الله لبنان نیز به دلیل فرمانبرداری تام و تمامش از رژیم ایران و حضور منطقه ای و بین المللی نیروهایش برای خدمت به هدف های آخوندها عنصری کلیدی است۰ از همین روست که مهم ترین انگیزه رژیم ایران از تلاش همه جانبه برای حفظ اسد ، باز نگه داشتن مسیر بند ناف تغذیه کننده حزب الله لبنان است۰ نیز به همین دلیل است که سرنگونی اسد مرگ سیاسی و نظامی حزب الله لبنان را در پی خواهد داشت۰ نظر به همین جایگاه و نقش ویژه حزب الله است که ایران با گسیل مزدوران عراقی و افغانی به سوریه و صرف هزینه های بسیار در تلاش است تا به هر بهایی از سرنگونی اسد جلوگیری کند۰ بنا بر این ملاحظات، مهم ترین هدف ایران در بحران سوریه سر پا نگه داشتن اسد است۰
روسیه در سوریه به دنبال چه هدفی است؟
سابقه رابطه میان روسیه و رژیم اسد به زمان حکومت شوروی سابق و جنگ سرد میان دو قطب شرق و غرب بر می گردد۰ در آن دوران سوریه در میان کشورهای قطب شرق قرار داشت و شوروی در آن پایگاه های نظامی داشت۰ همسایگی این کشور با اسرائیل از مهم ترین دلیل های اهمیت نظامی و راهبردی سوریه برای شوروی بود۰ اما با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی و از میان رفتن آن چه قطب شرق نام داشت، برای روسیه رابطه با سوریه دیگر آن اهمیت گذشته را نداشت خصوصأ با توجه به این که اسرائیل دیگر دشمن روسیه به حساب نمی آید۰ بحران سوریه مهم ترین دستاویز لازم را برای سیاست خارجی پوتین و گسترش حوزه نفوذ روسیه و هم زمان مقابله روسیه با سیاست های آمریکا و اروپا فراهم کرد۰ پوتین که در سودای نقش پر رنگ تری برای روسیه در عرصه منطقه ای و به تبع آن کسب اعتبار و وجهه بین المللی بود بحران سوریه را زمینه مناسبی برای تحقق رؤیاهایش در خصوص کسب اعتبار یافت و از آغاز به حمایت از رژیم اسد پرداخت۰ در دوران اوباما و سیاست خاورمیانه ای بیرون کشیدن آمریکا از منطقه و رها کردن متحدان و دوستان منطقه ای، سوریه فرصتی طلایی برای قدرت نمایی پوتین در برابر غرب و کسب وجهه و اعتبار برای روسیه به عنوان مرجع حل و فصل درگیری های منطقه بوده است۰ جذابیت سوریه برای تحقق این هدف کلان سیاست خارجی پوتین زمانی به اوج رسید که اوباما حتی به خط قرمزی که خود پیشتر ترسیم کرده بود نیز پایبند نماند۰ پس از آن که سازمان ملل در گزارشی به کارگیری سلاح های شیمیایی توسط اسد را تأیید کرد، اوباما پا پس کشید و از هدف قرار دادن سوریه، آن گونه که وعده داده بود، خودداری کرد۰ اگر تا آن لحظه بازیگران منطقه ای اندک تردیدی در زمینه واقعی بودن انفعال کامل آمریکا در منطقه و پایبند نبودنش به تعهدات داشتند، عمل نکردن اوباما به آن چه خود تعهد کرده بود هر شک و تردیدی را در این باره برطرف کرد۰
دقیقأ پس از آن بود که روسیه،به همراه ایران و حزب الله، با فرصت طلبی و با خاطری آسوده حضورش در سوریه را افزایش داده وبمباران گروه های مقاومت را تحت پوشش مبارزه با تروریسم شدت بخشید۰
چکیده سخن آن که نقش پر رنگ روسیه در عرصه سوریه، نه بر آمده از اهمیت استراتژیک سوریه یا رژیم اسد برای پوتین، بلکه استفاده حداکثر پوتین از فرصت طلایی سیاست خارجی منفعلانه اوباما برای تحقق هدف کلان بالا بردن وزن و اعتبار دیپلماتیک روسیه در منطقه به عنوان قدرتی تراز اول بوده است۰ این بدان معناست که بر خلاف رژیم ایران که سوریه و رژیم اسد برایش اهمیت راهبردی درجه اول دارد، برای پوتین دخالت در سوریه تنها تا آنجا که فرصتی برای قدرت نمایی بی هزینه و بی خطر در منطقه در برابر رقیبان غربی سست عنصری همچون اوباما باشد سودمند و جذاب است۰ نه سوریه و نه رژیم اسد هیچ کدام اهمیتی استراتژیک برای روسیه ندارند و کمال مطلوب برای پوتین خارج شدن هر چه سریع تر نیروهایش از سوریه، و پرهیز از جنگی فرسایشی همانند آن چه شوروی سابق را در افغانستان به زانو در آورد، است۰
پایان دوره اوباما، آغاز دوران ترامپ و تأثیر آن بر توازن قوا در سوریه
پرسش مهم اما این است که با آمدن ترامپ و پایان دوره سواری رایگان پوتین بر شانه های لرزان اوباما، روسیه چه خواهد کرد؟ همه شواهد و قراین بر این دلالت دارند که ترامپ در صدد حل بحران های کوچک منطقه ای از راه معامله با قدرت های بزرگ تر همچون چین و روسیه خواهد بود۰ برای نمونه راهبرد ترامپ برای بحران کره شمالی معامله با چین است۰ برای سوریه هم که اکنون کانون بحران خاورمیانه است معامله با پوتین در برنامه ترامپ خواهد بود۰ همان گونه که در بالا اشاره شد، روسیه منافعی استراتژیک در سوریه ندارد و تنها به دنبال کسب اعتبار به عنوان بازیگری قدرتمند در منطقه است که دیگر بازیگران برای حل و فصل درگیری ها نیازمند دخالتش باشند۰ این هدف برای پوتین تا حدود زیادی تحقق یافته است۰ بازیگران منطقه ای همچون ترکیه و عربستان سعودی که زمانی از دوستان نزدیک ایالات متحده به شمار می آمدند اینک برای حل بحران سوریه، به جای آمریکا، به روسیه رجوع می کنند۰ پوتین بهتر از دیگران می داند که اسد در سوریه مشروعیت و آینده ندارد و تنها بی عملی اوباما بود که رژیم اسد را از سقوط قریب الوقوع در سال ۲۰۱۳ نجات داد۰ ایران و حزب الله هم بدون پشتیبانی هوایی روسیه توان چیره شدن بر گروه های مخالف اسد را نداشته و ندارند۰ از همه آنچه برشمرده شد چنین بر می آید که استمرار حضور روسیه در سوریه تنها برای زمینه چینی یک معامله بهتر و پرسودتر با دولت آتی ایالات متحده است۰ به عبارت دیگر، هدف عملیات سنگین هوایی پوتین در حلب نه لزومأ حفظ اسد بلکه بالاتر بردن ارزش کارت سوریه هنگام مذاکره با ترامپ است۰
در آن سوی اما ترامپ به خوبی می داند که روسیه ابرقدرتی هم سنگ آمریکا نیست و نه تنها از نظر دیپلماتیک شباهتی به شوروی ندارد بلکه به لحاظ اقتصادی و نظامی نیز توان اداره جنگ فرسایشی درازمدتی در سوریه را ندارد، جنگی که مشابه آن در افغانستان ابرقدرت شوروی را سرانجام از پای در آورد۰ تنها تفاوت روسیه با یک قدرت دست چندم توان هسته ای ش است که در این مورد هم ترامپ در اظهار نظر اخیرش به روشنی تأکید کرد که اصلأ قابل قیاس با توانایی هسته ای آمریکا نیست و نباید باشد۰
پی آمد های معامله ترامپ و پوتین بر سر سوریه
تردیدی نیست که پوتین به دنبال بیرون رفتن سریع اما با دست پر از باتلاق سوریه است۰ نشستن پوتین بر انبار باروت سوریه تنها با هدف قدرت نمایی در منطقه در غیاب آمریکا و ساختن کارتی برای ارائه در معامله پیش رو با ترامپ است۰ اما در حوزه اروپای شرقی و جمهوری های شوروی سابق همچون اوکراین، بر خلاف مورد سوریه، منافع روسیه راهبردی و کلان است۰ از این رو چنین به نظر می رسد که روسیه در ازای خارج شدن از سوریه، که خواسته اصلی و مشترک همه دوستان و متحدان منطقه ای آمریکاست، دست بازتر در جاهایی مثل اوکراین و دخالت کمتر آمریکا در آن حوزه را طلب خواهد کرد۰ مشابه برنامه ترامپ در مورد حل مشکل کره شمالی از طریق معامله با چین، به احتمال زیاد بیرون کشیدن ایران و نیروهای وابسته اش همچون حزب الله نیز جزئی از معامله ترامپ و پوتین خواهد بود۰
حتی اگر چنین الزامی بخشی از توافق میان ترامپ و پوتین نباشد، موقعیت کنونی توازن قوا در سوریه به گونه ای است که ایران و حزب الله عملأ به زائده های سیاست روسیه تبدیل شده اند که در فردای توافق کلان ترامپ و پوتین باید خیلی ساده دم شان را روی کول شان گذاشته و از سوریه بیرون بروند۰ دلیل های بسیار روشنی برای این پیش بینی وجود دارد۰ نخست آن که ترکتازی ایران و حزب الله در سوریه تنها از زمانی میسر شد که خیال شان ب بی عملی آمریکا در سال ۲۰۱۳ آسوده شد و اطمینان داشتند که با واکنشی از سوی اوباما روبرو نخواهند شد۰ با آمدن ترامپ این معادله بر هم خواهد خورد۰
دوم این که در غیاب نیروی هوایی قدرتمند روسیه، نیروهای ایران و حزب الله توان نگه داشتن سرزمین های تحت اشغال خود را نخواهند داشت۰ دلیل اصلی برتری کنونی پشتیبانان اسد همین چیرگی هوایی روسیه است۰
دلیل سوم که به دنبال اولی و دومی می آید این است که در نبود روسیه، فرسایشی و درازمدت شدن جنگ سوریه حتمی است۰ حزب الله و ایران، حتی اگر بخواهند، توان ادامه چنین وضعیتی را ندارند و درگیر ماندن در باتلاق سوریه بدون چشم انداز یک پیروزی، آینده بسیار ناگواری را برای شان در پی خواهد داشت، تازه اگر اساسا توان مادی چنین درگیری درازمدتی را دارا باشند۰
مهم ترین دلیل اما وجود مقاومت گسترده مردمی علیه اسد است۰ اگر در آغاز قیام مردمی علیه اسد در سال ۲۰۱۱ رژیم سوریه فاقد مشروعیت و بی آینده بود، اکنون و پس از گذشت نزدیک به شش سال و کشتار بی رحمانه چهار صد هزار نفر از مردم، آواره کردن میلیون ها سوری در سراسر جهان، باز کردن پای اشغالگران ازروسیه، ایران ، حزب الله و مزدوران از دیگر کشورها که نقش اصلی در سرکوب مردم و سر پا نگه داشتن اسد دارند، استفاده پیاپی از سلاح های شیمیایی و بمب های بشکه ای، و ویران کردن شهرها یقینأ مشروعیتی برای اسد باقی نگذاشته است۰ میان اسد و مردم سوریه اینک دریایی از خون مردم بی دفاع قرار دارد۰ این مقاومت به چیزی کمتر از سقوط اسد رضایت نخواهد داد۰
همان گونه در بالا شرح آن رفت، همه پشتیبانان امروز اسد در آینده نزدیک و به دنبال تحولات پیش رو ناچارند سوریه را ترک کنند۰ رژیم اسد که یک بار در سال ۲۰۱۳ تا لبه پرتگاه سرنگونی رفت و تنها با پا پس کشیدن اوباما بود که حیات دوباره یافت، در فردای بیرون رفتن روسیه روزهای بقایش به شماره افتاده و به احتمال بسیار زیاد در کوتاه مدت سقوط خواهد کرد۰ از همین روست که می توان با اطمینان گفت کشتار های بی رحمانه اخیر در حلب به اندازه سر سوزنی سرنوشت محتوم شکست ایران در سوریه را تغییر نخواهد داد۰